مردم تالش
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
مردم تالش قومی ایرانیتبار [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] هستند که ریشه آن به قوم کادوسیان میرسد که سکونتگاه اصلی آنها در البرز غربی از جنوب شرقی جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا شمال غربی و غرب استان گیلان و بخشهایی از استان اردبیل در ایران ادامه دارد.
تؤلشؤن•tolışon | |
---|---|
کل جمعیت | |
بیش از ۷،۵۰۰،۰۰۰ هفت و نیم میلیون نفر[۱] | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
جمهوری آذربایجان | ۴٬۰۰۰٬۰۰۰ (سرشماری ۲۰۰۹)[۲][۳] ۵۰۰٬۰۰۰[۶] |
ایران | ۳٬۰۰۰٬۰۰۰[۷] |
روسیه | ۱۰۰۰۰ (سرشماری ۲۰۱۰)[۸] |
زبانها | |
زبان تالشی | |
دین | |
اسلام اکثریت سنی (عمدتا شیعه در آذربایجان، اکثراً سنی در ایران) | |
قومیتهای وابسته | |
دیگر اقوام ایرانیتبار (آذری • کرد • گیلک • مازندرانی • سیستانی • تات) |
منابع رسمی دولت جمهوری آذربایجان شمار تالشان آن کشور را در سال ۲۰۰۹ برابر با ۱۱۲ هزار نفر ذکر کردهاند که ۱٫۳ درصد از مردم این کشور را تشکیل میدهد. این منابع شمار تالشهای جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ را ۷۶٬۸۰۰ نفر یاد کردهبودند. تالشان خود اما معتقدند که تعداد تالش زبانهای جمهوری آذربایجان بسیار بیشتر یک میلیون و نیم نفر میباشد. به باور تالشها، شمار تالشان در ایران نیز بیش از ۶۰۰ هزار نفر است.[۱۵] البته شایان ذکر است جمعیت در حال حاضر فقط چهار شهرستان تالش نشین آستارا، رضوانشهر، ماسال و تالش حدود ۴۵۰ هزار نفر است و این جدای جمعیت تالشان صومعه سرا، فومن، شفت، رودبار و نمین است. لازم است ذکر شود تعداد قابل توجهی از تالشان در شهرهای رشت، اردبیل، کرج و تهران ساکن اند.
جغرافیای قوم و منطقهٔ تالشنشین
ویرایشمنطقهٔ قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل میدهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالشها بازماندهٔ کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشند. منطقهٔ تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، بازارجمعه، رضوانشهر، ماسال، شاندرمن، ماسوله، شفت، رشت و لاسک ماکلوان و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن میگویند.[۱۶][۱۷]
تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامهٔ رشتهکوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی میشود. کشف آثار تمدن ۵۰۰۰ ساله[نیازمند منبع] در ییلاق نوئهدی تالش جلوههای بیشتری به این منطقهٔ خوشآبوهوا داده است.
مردم تالش به زبان تالشی تکلم مینمایند. بخش شمالی تالش طی عهدنامههای گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند و هماکنون تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان میباشد.
شرایط اقتصادی و اجتماعی
ویرایشاز محصولات تولیدشده در تالش میتوان به برنج، توتون و مرکبات و چای اشاره کرد. این تنوع و فراوانی محصولات سبب شده که تالش بازارهای هفتگی پررونقی داشته باشد. از آن جمله میتوان به یکشنبهبازار چوبر که اختصاص به معاملات دام دارد، پنجشنبهبازار شاندرمن که در آن انواع نهالها، دستساختههای پشمی و نخی و فراوردههای محلی مواد غذایی عرضه میشود. همچنین میتوان به چهارشنبهبازار رضوانشهر و پنجشنبهبازار تالش و پرهسر اشاره کرد که در آن اغلب زنان و مردان با لباسهای محلی حاضر شده و محصولات منطقهای خود شامل برنج، انواع سبزیها و میوههای درختی را به فروش میرسانند.[نیازمند منبع]
شالیزارهای تالش با چشمانداز زیبا، کاخ سبز سردار امجد در هشتپر تالش، کاخ میراحمدخان تالشخاناف در لنکران (مرکز خانات تالش در قرن ۱۸ و جدا شده از ایران)، جادهٔ گیسوم تالش، پارک ملی هیرکان واقع در جمهوری آذربایجان مابین آستارا و لنکران، یاناربلاق یا چشمهٔ سوزان در منطقهٔ ارچیوان نزدیک آستارای جمهوری آذربایجان، روستای تاریخی نوئهدی و ییلاق مریان، شهرک تاریخی ماسوله، دژ تاریخی قلعه رودخان فومن و اماکن زیارتی شاهزاده ابراهیم و شاهزاده اسحاق شفت از جاذبههای گردشگی برجستهٔ تالش هستند که همهساله پذیرای میلیونها ایرانی و جهانگرد میباشد. جادههای تالش در ایران از بالاترین درصد تصادفات (طبق آمار منتشره از راهنمایی و رانندگی ایران) برخوردار است.[نیازمند منبع]
نام
ویرایشطیلسان
ویرایشتا پیش از قرن هفتم به سرزمین و اقوام تالش، طیلسان گفته میشد و نخستین بار یاقوت حموی از لفظ طالشان استفاده نمود. مورخان صدر اسلام در جهت غرب طبرستان به پنج ولایت دیلم و گیلان و ببر و طیلسان و موغان یاد میکنند.[۱۸]
نخستین بار بلاذری در فتوحالبلدان از طیلسان به عنوان ناحیتی در شمال ایران یاد میکند و مینویسد:[۱۹]
ولید بن عقبه ابی محیط بن ابی امیه چون از جانب عثمان بن عفان والی کوفه گردید از حدود قزوین به بعد را، یعنی دیلم و آذربایجان و گیلان و موقان و ببر و طیلسان را از نو فتح کرد.
ابن اثیر نیز در کتاب الکامل فی التاریخ به طیلسان اشاره مینماید و مینویسد:[۱۹]
برا بن عازب دیلمان را تار و مار کرد و وادار به قبول باج نمود، علاوه بر آن به دیلمان و جیلان و طیلسان و ببر لشکیر کشید و سپس بازگشت.
یعقوبی در تاریخ یعقوبی به قوم طیلسان اشاره مینماید. یعقوبی مینویسد:[۲۰]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیه جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
در فرهنگ آنندراج ذیل کلمهٔ طیلسان آمده است:
طیلسان اقلیمی است وسیع در نواحی دیلم.
در دائرةالمعارف دهخدا آمده است:
طیلسان [ط ل] (اخ) اقلیمی است وسیع است در نواحی دیلم (منتهی الارب و آنندراج) رجوع به تالش شود. اقلیمی است پهناور دارای شهرستان بسیار از نواحی دیلم یا خزر که ولید بن عقبه آن را سال ۳۵ هجری گشود.
تالش
ویرایشابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانی مورخ قرن هشتم در کتاب تاریخ الجایتو اقوام تالش را طیلسان مینامد، وی مینویسد:[۱۹]
میان فرخه رودسر (رودسر تالشدولاب) که آخر موغان و گیلان است که آن را اسالمرود خوانند مقدار بعد مسافت آن نیم روز راه است که اقوام آن جمله تالشان میباشند و این لفظ را از طیلسان گرفتهاند.
کلمه تالش پیش از تألیف تاریخ الجایتو در کتاب معجمالبلدان که مؤلف آن یاقوت حموی در اوایل سده هفتم هجری میزیسته، به معنی سرزمین تالش کنونی ذکر شده است و شرح آن در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی چنین آمده است:
در حاشیه باریک ساحلی و دامنههای کوهستانی که از جنوب غربی دریای خزر به طرف شمال کشیده شده و از طرف خاور مقابل دریاست، سرزمین طالش خوانده میشود که یاقوت حموی آن را به شکل جمع طلشان یا طالشان ضبط کرده است.
کادوس
ویرایشاحمد کسروی تالش را لفظ دگرگون یافته کادوش میداند، وی مینویسد:[۲۱]
کادوش تا زمان ساسانیان معروف بود کمکم تغییرهایی در آن از روی قواعد زبانشناسی روی داد بدین سان که «ک» تبدیل به «ت» یافته و «د» مبدل به «ل» شده و این است که «کادوش» «تالوش» گردید سپس «و» هم از میان رفته «تالش» گفته شد. به عبارت دیگر مردمی که امروز تالش نامیده میشوند بازماندگان آن مردم باستانی میباشند که ما در تاریخ آنان را با نام «کادوش» مییابیم و واژه تالش نیز تبدیل شده همان کادوش میباشد چنانکه که این موضوع از دیده فن زبانشناسی ایران روشن و یقین است.
جواد مشکور از جمله محققانی است که در مورد تبدیل «کادوش» به «تالش و تالوش» با احتیاط اظهار نظر نموده و نوشته است:[۲۲]
کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهراً نیاکان طالشیهای کنونی بودهاند و کادوس مصحف یا یونانی شده تالوش است که در قرن بعد تالش شده است و از بومیان سابق ایران بودهاند.
احمد کسروی در کتاب کاروند از قول استرابون مینویسد:[۲۳]
استرابون مورخ یونانی در کتاب جغرافیای خود که دو هزار سال پیش نوشته است، اقوام کوه نشین سرزمین ماد را بدینسان نام میبرد: کردتیان، آماردان، تپوران، کادوسیان.
تاریخ مردم تالش
ویرایشتالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته میشد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیهرو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی میرسید و از غرب نیز رشته کوههای تالش را دربر میگرفت.
تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جداییناپذیر ایران بود. تالشها (کادوسیان) همواره یکی از اصلیترین بخشهای ارتش ایران را تشکیل میدادند.
در اسناد و منابع پیش از اسلام کلمهٔ تالش دیده نشده است. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شده است، یکی میدانند.[۲۴][۲۵] در منابع سدههای نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کردهاند. یاقوت ذیل مادهٔ طیلسان، به نقل از اصمعی میگوید که طیلسان با تالشان یکی است.[۲۶] واژهٔ طیلسان ظاهراً از اواسط سدهٔ ۷ق متروک، و به جای آن کلمهٔ «تالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد.[۲۷]
در زمان خلافت عمر والی کوفه، مغیرة بن شُعبه، سردار خود کثیربن شهاب حارثی را که در جنگ قادسیه هم شرکت داشت، به جنگ اهالی بَبَر و طیلسان (تالشی) فرستاد ولی او نتوانست آن سرزمین را بگشاید.[۲۸] در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین تالشان (طیلسان) همزمان با دیار دیلم و بَبَر، یکبار به وسیلهٔ براء بن عازب و بار دیگر بهوسیلهٔ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد.[۲۹][۳۰][۳۱][۳۲]
سرزمین بَبَر در اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، میان گیلان و تالش از یک سو و تالش و دیلم از سوی دیگر قرار داشت. نیز آن را نزدیک دیلم، گیلان، تالش و مغان آوردهاند. سرزمین بَبَر محدودهٔ خلخال و منطقه مرزی تالش و گیلان را شامل میشود.[۳۳][۳۴]
تالشها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خانها تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالشها بهشمار میرود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالشها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.
مذهب تالش
ویرایشبنا به روایت بلاذری، ابن اثیر و برخی دیگر از منابع، تالش (طیلسان) در عهد خلیفه دوم، دوبار به وسیله عقبه بن ابی معیط و برا بن عازم فتح شد؛ ولی ورود فراگیر اسلام به گیلان و تالش و سده سوم هجری مقارن با ورود علویان طبرستان به دیلم و گیلان بر میگردد. بنابر گزارش احمد مقدسی مورخ قرن چهارم: مذهب ناحیه دیلم شیعه هست و بیشتر گیلها سنی هستند. مذهب اهالی دیلم و گیلان بیهپیش، یعنی نواحی شرق سفیدرود، به پیروی از خاندان علوی تا دوره سادات کیایی که به دست شاهان صفویه منقرض شد، شیعه زیدی بود. بنا بر نوشته اصطخری مورخ قرن سوم: مردم دیلم تا زمان حسن بن زید کافر بودند و پاره ای از آنان در آن وقت مسلمان شدند. در نواحی غرب سفیدرود شامل گیلان بیهپس و منطقه قومی تالش، اهالی پیرو مذهب سنی بودند. شهاب الدین دستی در کتاب مسالک الابصار میگوید: گیلان بیهپس چهار شهر بزرگ دارد که در هر شهر و حومهٔ آن سلطانی حکمرواست. این چهار شهر فومن، تولم، گسکر و رشت اشت. مردم اینجا حنبلی مذهبند. چنانکه آمد، فومن و گسکر در برگیرنده بخش جنوبی منطقه قومی تالش است. تا اوایل دوره قاجار محدودهٔ آن را رودخانه دیناچال (نزدیک به اسالم) تعیین میکرد. این مرز سیاسی، که احتمالاً مرز مذهبی هم بود، از حدود دیناچال تا خانبلی مرکز قسمت شمالی دیار تالش امتداد داشت و زاد و بوم مشایخ شافعی معروفی چون سید جمال الدین و شیخ زاهد گیلانی بوده است. بخش بزرگی از اهالی منطقه مذکور هنوز دارای مذهب شافعی میباشند، ولی مردم نیمه جنوبی شامل: گسکری، فومن، ماسال، شاندرمن و شفت تغییر مذهب داده و اکنون شیعه امامی هستند. وجود برخی نشانهها از جمله، استقرار چندین خانواده اسماعیلی در کوهستانهای تالشدولاب، حاکی از آن است که اهالی منطقه تالش زمانی پیرو مذهب اسماعیلی بودهاند.[۳۵]
در حال حاضر قلمرو مذهب شافعی از مرز بین بلوکهای تالشدولاب و شاندرمن آغاز و به سوی شمال تا حدود لیسار در بلوک کرگانرود ادامه دارد. از این نقطه به بعد این مذهب به تدریج جای خود را به اکثریت شیعه میدهد. مردم تالش جنوبی در زمان صفویه در پیروی از حکام خود بهصورت یکپارچه مذهب حنبلی را ترک کرده و به شیعه امامی گرویدند. اما در تالش شمالی تاریخ مشخصی برای گرایش مردم به مذهب شیعی وجود ندارد؛ زیرا برخی از حکام آن منطقه خیلی دیر به مذهب شیعه گرویدند. به عنوان مثال، از علی قلی خان که در دوره فتحعلیشاه قاجار حاکم بلوک تالشدولاب در تالش میانی بود به عنوان نخستین خان شیعه در منطقه یاد میشود، در صورتی که تالش شمالی تا زمان به قدرت رسیدن سید میرعباس خلخالی در زمان افشاریه، حکام آن دیار سنی بودند. با این حال مسئله گرایش به مذهب شیعه در تالش شمالی (از تالش دولاب به بعد) تا اندازهای قدیمی است. این گرایش باید در نیمه دومدوران صفویه آغاز شده باشد، زیرا اولهآریس در سال ۱۶۳۸ میلادی از همه تالشها و گیلها به عنوان سنی مذهب یاد میکند. در صورتی که در اواسط قرن ۱۹ میلادی شرایط بسیار نزدیکی به وضعیت فعلی مشاهده میشود، زیرا شیعیان در آستارا در اکثریت بودند؛ اما در کرگانرود تعدادشان با اهل سنت برابر بود و در اسالم و تالشدولاب تعداد شیعیان اندک بود. نفوذ پایگاه مذهبی صفویه در اردبیل در گرایش تالشها به مذهب شیعه دخیل بوده است، ولی تالش شمالی در اویل قرن هجدهم میلادی شاهد پیدایش خانواده سید میرعباس از دهکده اولوف وابسته به لنکران بود. فرزندان وی در محدوده کوچک خود به قدرتی مشابه آنچه صفویان در تمام ممالک برخوردار بودند، تبدیل شدند و برای این کار اقتدار موقتی خود را با نفود مذهبی مرد مقدس شیعی توسعه دادند.[۳۶]
کارزار شیعهسازی تالش توسط صفویان به دلیل کوهستانی و دورافتاده بودن منطقه ناتمام ماند. به همین دلیل، تعداد قابل توجهی از تالشیهای ایران و جمهوری آذربایجان اهل سنت هستند. کثریت تالشیهای بخش ایرانی تالش را سنیها و پیروان فرقه نقشبندیه تشکیل میدهند. از سوی دیگر، به استثنای حدود بیست و چهار روستای کوهستانی، اکثریت تالشیهای بخش آذربایجانی تالش، شیعه هستند.[۳۷]
علیرغم اینکه تالشیها در ایران و آذربایجان دارای هویت ایرانی متمایز هستند، اهمیت آن در آذربایجان بهطور قابل توجهی بیشتر است. هویت آنها در آذربایجان بر پایه درگیری بین ایرانیان و ترکها بنا شده است.[۳۸] آنها در نتیجه رفتارهای خیانت آمیز مداوم از طرف آذربایجان، احساس قوی هویت خود را ایجاد کردهاند. [۳۹] یکی از محرکهای اصلی هویت ایرانی فزاینده تالشیها در آذربایجان، ظهور ایدئولوژی پان ترکیستی در این کشور پس از دوران شوروی بود. [۴۰] هویت تالشی در آذربایجان در چند دهه گذشته بهطور قابل توجهی رشد کرده است. حتی پس از لغو جمهوری خودگردان تالش-مغان، تالشیان در آذربایجان و دیاسپورای روسیه بهطور محکم به احتمال ایجاد یک دولت تالش مستقل اعتقاد دارند. [۴۱]
در همین حال، در میان تالشیهای ایران، جستجوی اجداد ایرانی در میان مردم بومی جنوب خزر نشانهای ضروری از ایرانی بودن آنها است. [۳۸]
شهرها و مناطق تالشنشین
ویرایششهرها و روستاهای بزرگی که مردم تالش در آنها اکثریت هستند:[۴۲]
در ایران
در جمهوری آذربایجان
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- پایگاه ادبی، فرهنگی و اجتماعی تالش
- پایگاه عکاسی شهرستان طوالش
- مجله ایرانشناسی دوره۳/(۱۳۷۱) بتسدا(Bethesda)آمریکا/ رویههای ۶۰۲ تا۶۱۱/ سرنوشت تلخ تالشها در آذربایجان شوروی/وارتان گریگوریان/
- ↑ تالش
- ↑ "Ethnic composition of Azerbaijan 2009".
- ↑ https://www.researchgate.net/publication/323642917_Ethnic_minority_policy_of_the_republic_of_Azerbaijan_and_their_right_to_get_education_in_mother_languages
- ↑ "Talysh".
- ↑ http://www.azerb.com/az-talysh.html?i=1
- ↑ "Fresh Irritant Emerges in Azerbaijani-Armenian Relations".
- ↑ "Human rights activists demand an end to the criminal prosecution of the editor of the Azerbaijani newspaper Mammadov".
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۹ ژوئن ۲۰۲۰. دریافتشده در ۶ نوامبر ۲۰۲۰.
- ↑ "Jamie Stokes,"Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East, Volume 1",Infobase Publishing, 2009. pp 682: "The Talysh are an Iranian people, most of whom now live in the Republic of Azerbaijan, on the southwestern shore of the Caspian Sea, "
- ↑ M. Wesley Shoemaker, "Russia and the Commonwealth of Independent States 2008", Stryker-Post Publications, 2008. pp 141: "Here the Talysh, an Iranian people, live in their mountainous villages and support themselves by weaving rugs and carpets by hand in the traditional way." [۱]
- ↑ James Stothert Gregory, "Russian land, Soviet people: a geographical approach to the U.S.S.R.", Pegasus, 1968. pp 161: "Smaller Iranian groups are the Talysh and Kurds of Transcaucasia" [۲]
- ↑ Michael P. Croissant, "The Armenia-Azerbaijan conflict: causes and implications", Greenwood Publishing Group, 1998. pp 67: "Talysh, an Iranian people whose language belongs to the northwest Iranian language group" [۳]
- ↑ Charles Dowsett, "Sayatʻ-Nova: an 18th-century troubadour: a biographical and literary study", Peeters Publishers, 1997. pp 174: "Talish is the name of an Iranian people in Gilan" [۴]
- ↑ Garnik Asatrian & Habib Borjian (2005.). Talish and the Talashis (State of Research). Iran & the Caucasus, 9 (1), pp. 43–72 pp 46: "Despite the fact that the Talishis, both in Iran and in the north, have explicit Iranian identity, the situation with the Talishis in Azerbaijan Republic, living as an enclave within the predominantly Turkic environment, has inspired the southern intellectual milieu as well." pp 47: "The structures of both ethnonyms, Καδούσ- (Cadus-) and Tāliš, are similar: … Despite the obvious speculative character of the above etymology, still the Καδούσ-/Tāliš identification must not be discarded from the agenda of the ethnic history of the region, at least as a working hypothesis."
- ↑ Caucasus Report: Talysh Newspaper Editor’s Trial Begins in Azerbaijan, January 12, 2013.
- ↑ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳ خ.
- ↑ زبان و گویشهای محلی اردبیل، تداوم بخش آداب و رسوم مردم استان | Azad Tabriz News[پیوند مرده]
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۵.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۶.
- ↑ گلیجانی مقدم، ندا (۱۳۹۵). «تحول معنایی واژه دیلم» (PDF). مطالعات تاریخ اسلام: ۱۱۶.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۷.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۸.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۱۵.
- ↑ حسن پیرنیا، ایران باستان، ۱۱۲۹.
- ↑ عنایت الله رضا، آذربایجان و اران ج۱، ۱۶.
- ↑ یاقوت بن عبدالله حموی، معجم الادبا ج۳، ۵۷۱.
- ↑ عبدالله حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی به کوشش خانبابا بیانی، ۷۳.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۰.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۹۵.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۱ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۸۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج ۳ ترجمه ابوالقاسم حالت، ۲۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری ج۴ ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۲۴۶.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۴.
- ↑ تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان ج۱ ترجمه عباس زریاب، ۷۳۳.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۲۱.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۲۲.
- ↑ Asatrian & Borjian 2005, p. 44.
- ↑ ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ Arakelova 2022, p. 412.
- ↑ Asatrian & Borjian 2005, p. 46.
- ↑ Ter-Abrahamian 2005, p. 122.
- ↑ Arakelova 2022, p. 416.
- ↑ http://taleshen.ir/تالشان؛قومی-صلح-طلب/[پیوند مرده]
- ↑ «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۷ آوریل ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰.