تالش
برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
تالش (به تالشی: تولش / Tolış) نام کلی مناطقی است که وطن اصلی تالشان بوده[۱] و شامل سرزمینهایی است که تالشان بیشینهٔ جمعیت را تشکیل میدهند. تالش مشتمل بر منطقهای در ایران (استانهای گیلان و جمهوری آذربایجان (تالش گشتاسبی) است.[۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸] است که سکونتگاه اصلی آنها از البرز غربی در جنوبشرقی جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا شمالغربی استان گیلان ادامه دارد. منطقهٔ شمالی تالش را ولایت گشتاسفی (تالش گشتاسبی) نامیده میشد که امروزه در جمهوری آذربایجان قرار دارد.
تالش
تولش | |
---|---|
منطقه | |
کشور | ایران جمهوری آذربایجان |
شهرستان | آستارا، تالش، شهرستان فومن، ماسوله، رضوانشهر و ماسال، شاندرمن، شهرستان شفت، شهرستان رودبار (در ایران) آستارا، لریک، لنکران، ماساللی و یاردیملی، جلیلآباد، سالیان، نفت چاله (در جمهوری آذربایجان) |
جمعیت | |
• کل | یک میلیون و پانصد هزار نفر (ایران)/ یک میلیون و دویست هزار نفر (جمهوری آذربایجان)/ سه هزار نفر (روسیه) |
مردمشناسی | |
• زبانها | تالشی و دیگر زبان ها: فارسی،آذری،گیلکی |
• دینها | اسلام سنی، اسلام شیعه |
منطقهٔ تالش از جنوب به سپیدرود در امامزاده هاشم و در شمال به جلگهٔ ارس-کورا در جنوب شهرستان تالش امتداد دارد. زبان تالشی شاخهای از زبانهای ایرانی شمالغربی میباشد.[۹]
در کل جمعیت تالش حدود ۲ میلیون نفر به صورت سرزمینی و مرزبندی شده میان ایران، جهموری آذربایجان و روسیه است.[۱۰]
همچنین تالش نام یک شهر و شهرستان در استان گیلان ایران است که بزرگترین شهر قوم تالش در ایران میباشد. نام قدیمی شهر تالش، هشتپر و نام قدیمی شهرستان تالش، طوالش بود و شهر هشتپر که مرکز شهرستان طوالش بود را بهصورت هشتپر طوالش نیز استفاده میکردند. البته اکثر ساکنین تالش و شهرهای اطراف آن از همان نام قدیمی هشتپر استفاده میکنند.
نام
ویرایشطیلسان
ویرایشتا پیش از سدهٔ هفتم به سرزمین و اقوام تالش، طیلسان گفته میشد و نخستین بار یاقوت حموی از لفظ طلشان استفاده نمود. مورخان صدر اسلام در جهت غرب طبرستان به پنج ولایت دیلم و گیلان و ببر و طیلسان و موغان یاد میکنند.[۱۱]
نخستین بار بلاذری در فتوحالبلدان از طیلسان بهعنوان ناحیتی در شمال ایران یاد میکند و مینویسد:[۱۲]
ولید بن عقبه ابی محیط بن ابی امیه چون از جانب عثمان بن عفان والی کوفه گردید از حدود قزوین به بعد را، یعنی دیلم و آذربایجان و گیلان و موقان و ببر و طیلسان را از نو فتح کرد.
ابن اثیر نیز در کتاب الکامل فی التاریخ به طیلسان اشاره مینماید و مینویسد:[۱۲]
برا بن عازب دیلمان را تار و مار کرد و وادار به قبول باج نمود، علاوه بر آن به دیلمان و جیلان و طیلسان و ببر لشکیر کشید و سپس بازگشت.
یعقوبی در تاریخ یعقوبی به قوم طیلسان اشاره مینماید. یعقوبی مینویسد:[۱۳]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیه جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
در فرهنگ آنندراج ذیل کلمهٔ طیلسان آمدهاست:
طیلسان اقلیمی است وسیع در نواحی دیلم.
در دایرةالمعارف دهخدا آمدهاست:
طیلسان [ط ل] (اخ) اقلیمی است وسیع است در نواحی دیلم (منتهی الارب و آنندراج) رجوع به تالش شود. اقلیمی است پهناور دارای شهرستان بسیار از نواحی دیلم یا خزر که ولید بن عقبه آن را سال ۳۵ هجری گشود.
تالش
ویرایشابوالقاسم عبدالله بن محمد القاشانی مورخ قرن هشتم در کتاب تاریخ الجایتو اقوام تالش را طیلسان مینامد، وی مینویسد:[۱۲]
میان فرخه رودسر (رودسر تالشدولاب) که آخر موغان و گیلان است که آن را اسالمرود خوانند مقدار بعد مسافت آن نیم روز راه است که اقوام آن جمله تالشان میباشند و این لفظ را از طیلسان گرفتهاند.
واژهٔ تالش پیش از تألیف تاریخ الجایتو در کتاب معجمالبلدان که مؤلف آن یاقوت حموی در اوایل سدهٔ هفتم هجری میزیسته، بهمعنی سرزمین تالش کنونی ذکر شدهاست و شرح آن در کتاب سرزمینهای خلافت شرقی چنین آمدهاست:
در حاشیهٔ باریک ساحلی و دامنههای کوهستانی که از جنوب غربی دریای خزر بهطرف شمال کشیده شده و از طرف خاور مقابل دریاست، سرزمین طالش خوانده میشود که یاقوت حموی آن را بهشکل جمع طلشان یا طالشان ضبط کردهاست.
کادوش
ویرایشاحمد کسروی تالش را لفظ دگرگونیافتهٔ کادوش میداند، وی مینویسد:[۱۴]
کادوش تا زمان ساسانیان معروف بود کمکم تغییرهایی در آن از روی قواعد زبانشناسی روی داد بدین سان که «ک» تبدیل به «ت» یافته و «د» مبدل به «ل» شده و این است که «کادوش» «تالوش» گردید سپس «و» هم از میان رفته «تالش» گفته شد. بهعبارت دیگر مردمی که امروز تالش نامیده میشوند بازماندگان آن مردم باستانی میباشند که ما در تاریخ آنان را با نام «کادوش» مییابیم و واژهٔ تالش نیز تبدیل شده همان کادوش میباشد چنانکه این موضوع از دید فن زبانشناسی ایران روشن و یقین است.
جواد مشکور ازجمله محققانی است که در مورد تبدیل «کادوش» به «تالش و تالوش» با احتیاط اظهار نظر نموده و نوشتهاست:[۱۵]
کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهراً نیاکان طالشیهای کنونی بودهاند و کادوس مصحّف یا یونانیشدهٔ تالوش است که در قرن بعد تالش شدهاست و از بومیان سابق ایران بودهاند.
احمد کسروی در کتاب کاروند از قول استرابون مینویسد:[۱۶]
استرابون مورخ یونانی در کتاب جغرافیای خود که دو هزار سال پیش نوشتهاست، اقوام کوهنشین سرزمین ماد را بدینسان نام میبرد: کردتیان، آماردان، تپوران، کادوسیان.
تاریخ تالش
ویرایشپیش از اسلام
ویرایشقوم حسین پور ها با رهبری ارین حسین پور بر جهانیان پیروز شد و به گیلان زمین اومد
قوم تالش بازماندگانِ همان مردم باستانی میباشند که در تاریخ، نام آن را کادووس و کادووش مییابیم، تاریخ چندهزارسالهٔ تالش و سیر تحولات اجتماعی و فرهنگی آن مردم در طول تاریخ نشاندهندهٔ آن است که کمترین توجه به آنها شده. در نقاط ییلاقی و نیمهییلاقی آثاری وجود دارد که بیانگر تمدنی ناشناخته است. کهنترین اثر مکتوب که از ایران باستان به دست ما رسیده، اوستا، کتاب دینی زرتشت، پیامبر ایرانی است. از روی آن نوشتهها با نام اقوامی چون تپور، گل، کادووس، امارد، کاسپی و غیره برخورد میکنیم. برای روشن شدن موضوع، کشفیاتی که از گورستان مردگان مریان و تول تالش به دست آمده، نشانگر تمدن تالشهاست. (مشکور دراینباره نوشته: حدود سههزار سال پیش از میلاد، مردم ایران به وجود مس آگاهی پیدا کردند و کمی بعد با اختلاط مس و قلع، مفرغ اختراع شد. در همین اوان خنجر ساخته شد که اهالی تالش و لرستان از این وسیله استفاده زیاد میکردند). در دوران باستان بهعلت جنگاوری و دلیری و میهنپرستی کمنظیر این قوم، آنان را جهت نگهبانی از نقاط سوقالجیشی به مرزها میفرستادند. این بیگفتگو است که نشیمن کادوسیان در کوهستان شمال شرقی آذربایجان، در آنجا میبوده که اکنون نشیمن تالشان است. میباید گفت: نه کادوسیان از میان رفتهاند و نه تالشان از جایی دیگر بهجای ایشان آمدهاند. این تالشان فرزندان و بازماندگان همان کادوسانند و نام «تالش» دیگرشده از نام «کادوس» است.[۱۷]
یافتههای باستانشناسان در این سرزمین دیرینگی آن را به هزارهٔ نخست پیش از میلاد میرساند. احتمالاً در همین دوره اقوام کادوسی در آن منطقه استقرار داشتند. گورهای برجایمانده از آنان و سنّت دفنشان مؤید ارتباط آنان با سکاییان آریاییتبار است. تا پیش از تشکیل حکومت ماد در ایران، سرزمین کادوسیان گاهی به تصرف آشوریان درمیآمد و زمانی به قلمرو اورارتوها افزوده میگشت. با به قدرت رسیدن مادها و اضمحلال آشوریان و اورارتوها، کادوسیان اگرچه تابع مادها نشدند، اما از متحدان سیاسی آنان بهشمار میآمدند. بعدها در زمان هخامنشیان سرزمین کادوسیان در درون مجموعهٔ نظامی و اداری واحدی ادغام شد. بههنگام حملهٔ اسکندر مقدونی به ایران و سقوط هخامنشیان سرزمین کادوسیان بخشی از ماد کوچک بهشمار میرفت. کادوسیان به انقیاد مقدونیان درنیامدند و مقدونیها به همین بسنده کردند که اجازهٔ عبور از خاک آنان بهمقصد هیرکانیا و پارت را دریافت دارند. روابط کادوسیان با دولت ماد کوچک که در این زمان آتروپاتگان خوانده میشد، روشن نیست، اما به نظر میرسد کادوسیان بهمرورِ زمان به اطاعت از آتروپاتنیها درآمدهاند و اگر هم توانسته باشند استقلال خود را حفظ کنند، برتری آتروپاتنیها را پذیرفتهاند.[۱۸]
آثار بهجایمانده در تالش حاکی از آن است که روابط بسیار نزدیکی بین کادووسیان و اشکانیان وجود داشتهاست.
در روزگار ساسانیان سرزمین کادوسیان بهسبب همجواری با سرزمین آلبانی (اران) و اقوام شمالی، از اهمیت نظامی خاصی برخوردار بود. شاهان ساسانی بر آن بودند تا با جلب خشنودی این کوهنشینان جنگجو، امنیت تنگهها و گذرگاههای دربند قفقاز را حفظ کنند.[۱۹]
پس از اسلام
ویرایشدر اسناد و منابع پیش از اسلام واژهٔ تالش دیده نشدهاست. برخی از پژوهشگران، تالش را با قوم «کادوس» که از آن بارها در منابع یونان و روم باستان یاد شدهاست، یکی میدانند.[۲۰][۲۱] در منابع سدههای نخست هجری از این قوم با نام «طیلسان» یاد کردهاند. یاقوت ذیل مادهٔ طیلسان، بهنقل از اصمعی میگوید که طیلسان با تالشان یکی است.[۲۲] واژهٔ طیلسان ظاهراً از اواسط سدهٔ ۷ق متروک، و بهجای آن واژهٔ «تالش» تدریجاً وارد منابع تاریخی و جغرافیایی ایران شد.[۲۳]
در زمان خلافت عمر والی کوفه، مغیرة بن شُعبه، سردارِ خود کثیر بن شهاب حارثی را که در جنگ قادسیه هم شرکت داشت، به جنگ اهالی بَبَر و طیلسان (تالشی) فرستاد ولی او نتوانست آن سرزمین را بگشاید.[۲۴] در اوایل اسلام در زمان خلافت عثمان سرزمین تالشان (طیلسان) همزمان با دیار دیلم و بَبَر، یکبار بهدستِ براء بن عازب و بار دیگر بهدستِ ولید بن عُقبة بن اَبی مُعَیط فتح شد.[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸]
سرزمین بَبَر در اواخر دورهٔ ساسانی و اوایل دورهٔ اسلامی، میان گیلان و تالش از یک سو و تالش و دیلم از سوی دیگر قرار داشت و نیز آن را نزدیک دیلم، گیلان، تالش و مغان آوردهاند. سرزمین بَبَر محدودهٔ منطقهٔ مرزی تالش و گیلان را شامل میشود.[۲۹][۳۰]
پس از اسلام مردم تالش با نام طیلسان شناخته میشدند که این واژه معرّب لفظ تالش میباشد. یعقوبی در تاریخ یعقوبی مردم تالش را از قوم طیلسان معرفی میکند. یعقوبی مینویسد:[۱۳]
فرزندان عامور بن ثوبل بن یافث بن نوح به طرف چپ خاور بیرون شدند و جمعی از آنها؛ یعنی فرزندان ناعوما از ناحیهٔ جربی به سمت شمال رفتند و در شهرها پراکنده شده و چندین امت شدند به نامهای برجان، دیلم، تبر، طیلسان، جیلان، فیلان، الان، خزر، دودانیه و ارمن.
سرانجام ادارهٔ ولایات را بین اشخاص موردِاعتماد تقسیم کردند و سلسلهٔ علویان به وجود آمد و دستههای ناراضی بهصورت قطب جدید، پایگاه سامانیان را به وجود آوردند. دیری نپایید که داعی کبیر با کمک تودهٔ مردمِ وفادار به سلالهٔ علویان در سدهٔ ۱۴ هجری شورش نمود و دوباره دولت علویان روی کار آمد و پس از ۳۰ سال دولت سالاریان در این سرزمین رشتهٔ فرمانروایی را به دست گرفتند و پس از آن آلزیار، آلبویه و غزنویان بودند.
بنابراین پراکندگیهایی که بهصورت گروهی و طایفهای این اقوام در ایران و خارج از مرزها وجود داشته ناشی از علل سیاسی بوده. این قوم دائماً با زورمندان محلی درگیر بوده و حاکمان محلی بهاجبار افرادی از این قوم را به دیار دیگر تبعید میکردند و این روش تا آغاز تاریخ اسلامی دوام داشته. بیشتر نقلوانتقالات قوم کادووس به گوشهوکنار ایران، مربوط به عهد باستان، دوران صفویه و افشاریه است. کسروی دراین باره مطالبی رابیان داشته: نام قادسیه به زبان ایرانیان، گاودوشان یا کادووسیان بوده و اکنون قادسیه نامیده شده. گاودوشان مردمی جسور و جنگجو بودند که از کوهستانها آنان را به سرحد مرزهای عربستان و ایران کوچانیدند.
صفویه
ویرایشحمدالله مستوفی در نیمهٔ نخست سدهٔ ۸ ه.ق دربارهٔ مردم تالش مینویسد: «مردم آنجا جنگی و مردانه باشند… و از مذاهب فراغتی دارند، اما به قوم شیعه و بواطنه نزدیکترند». بدینسبب، از آغاز برآمدن شیوخ صفویه، مردم تالش نقش مهمی در به قدرت رسیدن آنان ایفا نمودند.[۳۱] شیخ صفی، سرسلسلهٔ این طایفه از جانب امرای تالش حمایت میشد و در حلقهٔ مریدان او شمار بسیاری از مردم تالش حضور داشتند. شیخ صدرالدین موسی فرزند و جانشین شیخ صفی که از ملک اشرف چوپانی بیمناک بود، نزد هواخواهان تالش خود پناه جست. در ۸۰۶ ه.ق/۱۴۰۳م تیمور پس از ملاقات با خواجه علی در اردبیل بسیاری از مزارع و روستاهای منطقهٔ تالش، از آن میان، آستارا و کرگانرود (هشتپر امروزی) را در تیول خاندان او قرار داد. یکی از پسران خواجه علی به نام عبدالرحمان با خانوادهٔ خود در منطقهٔ تالشنشین گسکر اقامت دائمی گزید و در همانجا نیز درگذشت.[۳۱] در نخستین لشکرکشی شیخ حیدر به داغستان، بخش مهمی از سپاه او را تالشان تشکیل میدادند. در منابع از آنان با عنوان «آبیجامه» یاد شدهاست.[۳۱] پس از کشته شدن شیخ حیدر، پسرش اسماعیل که نوجوانی بیش نبود، جانشین او شد. در این زمان اسماعیل که در اردبیل بهسر میبرد، از بیم جان در خفا رهسپار گیلان شد. در این سفر دده بیگِ تالش از همراهان او بود و مردم تالش در سراسر مسیر اردبیل به لاهیجان، از او بهگرمی استقبال و پذیرایی کردند.[۳۱] یکی از علل گرایش مردم تالش به شاه اسماعیل و صفویان، ضدیت آنان با شروانشاهان بود. تالشها با آگاهی از دشمنی میان صفویان و شروانشاهان، رهایی خود را از استیلای آنان در قدرت گرفتن صفویان میدیدند.[۳۱] همراهی و پشتیبانی تالشها از حکومت صفویه موجب جلب اعتماد شاهان صفوی به آنان شده بود؛ این اعتماد بهحدی بود که پس از سرکوب شورش غریبشاه در گیلان، همهٔ مردم گیلکنشین مناطق گیلان خلع سلاح شدند و از حمل هرگونه جنگافزار منع گردیدند و فقط اجازه داشتند برای کارهای کشاورزی از داس استفاده کنند؛ اما تالشان مجاز به حمل هر نوع جنگافزاری بودند.[۳۱]
خانات تالش
ویرایشخانات تالش که با نام خانات لنکران نیز شناخته میشود، خاننشینی در منطقهٔ کنونی جنوب شرقی جمهوری آذربایجان و نواحی شمالی استان گیلان در ایران امروزی بود که از دوران امپراتوری صفوی تا ۱۸۲۸ بر تالش حکم میراند که قسمت بزرگی از آن در نتیجهٔ جنگهای ایران و روسیه برپایه پیمان ترکمنچای از ایران جدا شد. اولین خان این منطقه میرجمالالدین خان از یاران نادرشاه و آخرین آنها میرحسن خان بود.
پایتخت این خاننشین، شهر لنکران و مردم این خانات را تالشها و آذربایجانیها تشکیل میدادند.[۳۲]
عهدنامهٔ گلستان
ویرایشتالشِ یکپارچه تا سال (۱۸۱۳) بخشی از ایران بود و در آن سال برپایهٔ عهدنامهٔ گلستان شمال تالش از خاک ایران جدا گشت. در سال ۱۲۲۸ ق. آستارا، بهموجب عهدنامهٔ گلستان که میان دولت ایران و روسیه منعقد شد، به دو قسمت تقسیم گردید و با تعیین رودخانهٔ آستاراچای بهعنوان خط مرزی، مناطق وسیع شمالی این رودخانه به دولت روسیه و جنوب تالش از رودخانهٔ آستاراچای در اختیار ایران قرار گرفت.
جمهوری خودگردان تالش-مغان
ویرایشجمهوری خودگردان تالش-مغان یک جمهوری خودگردان با عمر کوتاه به ریاستجمهوری علیاکرم همتزاده بود که از ژوئن تا اوت ۱۹۹۳ (بهمدت دو ماه) ادارهٔ تالش گشتاسبی را برعهده داشت.[۳۳] این جمهوری خودخوانده در جنوب خاوری منطقهٔ خاک جمهوری آذربایجان قرار داشت و از رایونهای آستارا، لریک، لنکران، ماساللی، یاردیملی، جلیلآباد و بیلهسوار تشکیل شده بود. از نظر جغرافیایی، جمهوری خودگردان تالش-مغان همهٔ مناطق پایین رود ارس در جمهوری آذربایجان را شامل میشد.
زبان
ویرایشزبان تالشی نام یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است و همچنین به فردی که گویشور آن زبان باشد تالش میگویند. زبان تالشی از خانواده حاشیه دریای خزر و به زبان تاتی بسیار نزدیک میباشد. تالشی همچنین همریشه با دیگر زبانهای حاشیه دریای خزر همچون گیلکی و مازندرانی است ولی با آنها تفاوتی آشکار دارد. تاتها و تالشیها و مازندرانیها به زبانهایی سخن میگویند که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد.[۳۴] زبان تالشی مشابهت با زبانهای اوستایی و کردی دارد.[۳۵][۳۶][۳۷] همچنین این زبان به زبان آذری باستان نزدیک است.[۳۸]
در بخش باختری استان گیلان و استان لنکران-آستارا در جنوب جمهوری آذربایجان سخن گفته میشود.
میلر معتقد است که با دلایل روشن میتوان گفت که تاتی و تالشی ادامه زبانی است که دست کم در آغاز دوره فارسی میانه بدان سخن میگفتهاند، این شواهد و نشانهها همان اندازه که وجه اشتراک این گویشها را با زبان پهلوی پارتی نشان میدهد گویای پیوندهای خیلی نزدیک آنها با مادی و اوستایی نیز هست؛ زیرا که تفاوت زبان پهلوی با زبانهای دیرین مانند مادی و اوستایی به همانگونه است که تشابه و تفاوت تاتی و تالشی با آن زبانها. به عقیده خوچکو این زبان پر از حروف با صدا و آوائی است و به سبب آهنگی که در آن دیده میشود میتوان آن را شبیه لهجه ایتالیایی دانست.[۳۹]
موسیقی
ویرایشفرم جملهبندی و ساختار ملودیک (فرودها و فرازها) در موسیقی تالش مبین قدمت و اصالت آن است. اما تاریخچهٔ روشن و مشخص برای این موسیقی قید نشدهاست. بخشی از روایتهای محلی که نمادهای اسطورهای این موسیقی را نمایان میسازند پژوهشگران را به عرصه پژوهشی گسترده سوق میدهند.
موسیقی تالش هماکنون به صورت زیر تقسیم میشود:
دستون (آواز تالشی) هوا (پرده) تصنیف یا ترانه نوروج خوانی لی لی (لالایی) نی نوازی مولودی خوانی .
از سازهای رایج در موسیقی تالشی
زهی
ویرایشبادی
ویرایشکوبهای
ویرایشمذهب تالش
ویرایشبنا به روایت بلاذری، ابن اثیر و برخی دیگر از منابع، تالش (طیلسان) در عهد خلیفه دوم، دوبار به وسیله عقبه بن ابی معیط و برا بن عازم فتح شد؛ ولی ورود فراگیر اسلام به گیلان و تالش و سده سوم هجری مقارن با ورود علویان طبرستان به دیلم و گیلان بر میگردد. بنابر گزارش احمد مقدسی مورخ قرن چهارم: مذهب ناحیه دیلم شیعه هست و بیشتر گیلها سنی هستند. مذهب اهالی دیلم و گیلان بیهپیش، یعنی نواحی شرق سفیدرود، به پیروی از خاندان علوی تا دوره سادات کیایی که به دست شاهان صفویه منقرض شد، شیعه زیدی بود. بنا بر نوشته اصطخری مورخ قرن سوم: مردم دیلم تا زمان حسن بن زید کافر بودند و پاره ای از آنان در آن وقت مسلمان شدند. در نواحی غرب سفیدرود شامل گیلان بیهپس و منطقه قومی تالش، اهالی پیرو مذهب سنی بودند. شهاب الدین دستی در کتاب مسالک الابصار میگوید: گیلان بیهپس چهار شهر بزرگ دارد که در هر شهر و حومهٔ آن سلطانی حکمرواست. این چهار شهر فومن، تولم، گسکر و رشت اشت. مردم اینجا حنبلی مذهبند. چنانکه آمد، فومن و گسکر در برگیرنده بخش جنوبی منطقه قومی تالش است. تا اوایل دوره قاجار محدودهٔ آن را رودخانه دیناچال (نزدیک به اسالم) تعیین میکرد. این مرز سیاسی، که احتمالاً مرز مذهبی هم بود، از حدود دیناچال تا خانبلی مرکز قسمت شمالی دیار تالش امتداد داشت و زاد و بوم مشایخ شافعی معروفی چون سید جمال الدین و شیخ زاهد گیلانی بودهاست. بخش بزرگی از اهالی منطقه مذکور هنوز دارای مذهب شافعی میباشند، ولی مردم نیمه جنوبی شامل: گسکری، فومن، ماسال، شاندرمن و شفت تغییر مذهب داده و اکنون شیعه امامی هستند. وجود برخی نشانهها از جمله، استقرار چندین خانواده اسماعیلی در کوهستانهای تالشدولاب، حاکی از آن است که اهالی منطقه تالش زمانی پیرو مذهب اسماعیلی بودهاند.[۴۰]
در حال حاضر قلمرو مذهب شافعی از مرز بین بلوکهای تالشدولاب و شاندرمن آغاز و به سوی شمال تا حدود لیسار در بلوک کرگانرود ادامه دارد. از این نقطه به بعد این مذهب به تدریج جای خود را به اکثریت شیعه میدهد.
مناطق تالشی نشین
ویرایشتالش شامل مناطق زیر است:
تالشان بیش تر در شمال غرب ایران به صورت بومی ساکن اند و زبان آنان تالشی است. آنان در دو استان گیلان زندگی میکنند و جمعیتشان در ایران بیش از هفتصد هزار تن میباشد.[۴۱][نیازمند منبع]
- شهرستان طوالش به مرکزیت شهر هشتپر مرکز تالش جنوبی
- شهرستان آستارا
- شهرستان رضوانشهر
- شهرستان ماسال
- بخشهایی از شهرستان شفت
- شهرستان فومن
- بخشهایی از شهرستان رودبار
- بخشهایی از شهرستان صومعه سرا
- تعداد کثیری از تالشها در شهرهای رشتو تهران زندگی میکنند
جمعیت مردم تالش در جمهوری آذربایجان بیش از یک میلیون پانصد هزار نفر،[۴۲] برآورد میشود که بیش تر به صورت مهاجر در باکو زندگانی میگذرانند.[۴۳]
- شهرستان لنکران مرکز تالش شمالی
- شهرستان آستارا
- شهرستان ماسالی
- شهرستان لریک
- شهرستان یاردیملی
- شهرستان جلیلآباد
- شهرستان نفت چاله
- شهرستان بیله سوار
- بخشهایی از شهرستان ایمیشلی
- بخشهایی از شهرستان صابرآباد
- بخشهایی از شهرستان سالیان
- بخشهایی از شهرستان سومقاییت
- تعداد زیادی از تالشها نیز در شهر باکو زندگی میکنند
روسیه
ویرایشهمه ساله روز ۴ نوامبر روز وحدت ملی در فدراتیو روسیه میباشد که گروه تالشان مقیم روسیه نیز با پرچم تالش در آن شرکت میکنند.[۴۴]
انقلاب مشروطه
ویرایشنخبگان جنبش مشروطه خواهی مردم تالش: ۱۲۸۳ ش / ۱۲۸۸ ش اعضایی شورایی مقاومت جنبش مشروطه طلبان تالش بر اساس تصمیمات اعضای شورای مشروطه طلبان تالش مسئولیتها را بین خود تقسیم کرده بودند: ۱ - آقاجان خان تالشی: سرکرده ایلات و عشایر کوه نشین؛ دارای وجهه و اعتبار محلی در میان ایلات و عشایر کوهستانی کرگانرود شمالی یکی از رهبران مشروط خواه تالش؛ تأمین کننده ۳۰۰۰ بسیج عشایری و فدایی پیشمرگ؛ تأمین کننده لجستیکی (جیره و علیق) شورای مقاومت مشروطه خواهان تالش دارای توان مالی و قوای جنگجو، یکی از رهبران خیزش دهقانی ۱۹۰۶ میلادی علیه استبداد سردار امجد
- انوش خان کبود مهری کرگانرودی: مسئول تظلمات خواهی تالشان؛ منعکس کننده صدای مردم تالش به رشت و تهران؛ تنظیم کننده شکایات و تلگراف بسیج مردمی
- سید اشراف الدین کرگانرودی (شجاع دیوان) از فرماندهان نظامی تالش و گیلان
- میرزاجان خان تالشی (سیاه کلاه) برادر آقاجان خان تالشی از فرماندهان نظامی
- سید هدایت الله خان کرگانرودی (سید هدی خان) برادر سید اشرف خان
- حاجی صفرخان (سیاه کلاه) برادر آقاجان خان تالشی
- سید فضل ا… میر مسعودی، قبل از انقلاب در هشتپر به دار آویخته شد.
- حسن خان رحمانی (سیاه کلاه) تاجر حوزه قفقاز مطلع تحولات بینالمللی، مرتبط با آزادی خواهان قفقاز برادر زاده آقاجان خان تالشی
- ملاعزیز شریعتمداری هره دشتی (قبلاً معلم فرزندان سردار امجد بود) به مشروطه خواهان پیوست و توسط روس ها در رشت به دار آویخته شد.
- ملا علی روانی
- دد خان تالشی (اقبال السلطان آقاجانی) پسر ارشد آقاجان خان تالشی از فرماندهان نظامی و مرتبطین رشت
- نجفقلی فتحی به سبب مراودات و مسافرتهای بین تهران و رشت تبادل اخبار و اطلاعات مشروطه خواهان
شخصیتهای
ویرایش- کل حسین خان سیاه کلاه قفقازی(متولد۱۱۱۳ق/قتل۱۱۵۸ق):ایل بیگی ایلات و عشایر تالشان کوهستانی نواحی جنوب لنکران ، آلار مغان ، شیروان از سرداران مدافع و همراه در جنگ های میهنی باز پس گیری سرزمین های اشغالی ایران و فتح دهلی در رکاب نادرشاه افشار بود ایل و عشیره تحت فرمان او تا اواخر ۱۱۵۶ق از مریدان وفادار و هم پیمان ندر قلی (نادر) و اجدادشان از قزلباشان تالش ترکمان همانند ایل افشار و سایر ایلات هفت گانه از حامیان شاه اسماعیل صفوی بودند دارای مرام و مسلک علوی اهل سنت شافعی تابع دارالارشاد خانقاه زاهدی لنکران و بعد دارالارشاد شيخ صفیالدین در اردبیل بودند با اجداد شاهان صفوی در جنگ های مقدس آیینی شرکت داشتند کل حسین خان سیاه کلاه در فتح قندهار ۱۱۴۹ق هندوستان ۱۱۵۶ق (جنگ تنگه خیبر و جنگ کرنال )جنگ های باز پس گیری توران و خوارزم ۱۱۵۳ق اخراج قوای متجاوز روس و عثمانی یوز باشی ، مین باشی اردوی قشون نادر شاه افشار بود نادر در سال ۱۱۵۴ق پس از خشم و تنبیه فرزند و کشیدن میل بر چشمان شاهزاده رضا قلی میرزا به شدت پشیمان به ملامت و خود آزاری پرداخت تند خو و پرخاشگری شد نسبت به بزرگان و فرماندهان شاهد و ناظر بر این صحنه دلخراش خشم گرفت به دنبال آن ناکامی در سرکوب شورش لزگی ها در قفقاز و نزدیکی سرزمین آران و تالش و شورش در سایر مناطق ایران از جمله خیزش کل حسین خان سیاه کلاه آلارلو قفقازی ایل بیگی تالشان که به سبب برخورد ظالمانه و غیر عادلانه ماموران و محصلان و دستیاران نظامی نادر شاه به هنگام اخذ مالیات از عشایر تهیدست سیاه کلاه ضمن مصادره اموال و زنان و دختران چوپانان و دهقان را گرو می گرفتند در سال ۱۱۵۸ق دو سال قبل از قتل نادر بر علیه ماموران نادر شورید اما توسط سربازان ازبک و افغان نادر و قوای خوانین محلی بلدچی منطقه موسی خان مهرانی و میر جمالالدین قرهخان سر کوب و در سال ۱۱۵۸ق در اردبیل در پیش منظر سپاهیان گردن زده شد
- میر جمالالدین خان مؤسس خانات تالش، میرجمالالدین در جنگ داغستان (۱۱۵۳–۱۱۵۴) همراه نادرشاه بود.
- سپهبد میر مصطفی خان تالشی (۱۷۴۷–۱۸۱۴ لنکران)، حاکم، دیپلمات و از رهبران نظامی سده نوزدهم میلادی ایران
- آبشنگ خان سیاه کلاه آلارلو قفقازی (۱۷۶۲ م / ۱۸۳۱ م)؛ یکی از فرماندهان لایق جنگ ایران و روس در سرحدات تالش و مغان؛ مورد اعتماد عباس میرزا به لحاظ جسارت و وطن دوستی؛ بعد اتمام جنگ از ماندن در سرحدات مرزی روسیه منع گردید؛ به فرمان عباس میرزا در سال ۱۲۴۴ق به کرگانرود شمالی مهاجرت نمود.
- نصرتالله خان عمیدالسلطنه معروف به سردار امجد تالشی حاکم کرگانرود (هشتپر) در زمان ناصرالدن شاه
- آقاجان خان تالشی (۱۲۲۵ش/۱۳۰۲ش):ایل خان ایلات و عشایر کوهستانی کرگانرود شمالی؛ مجاهد مشروطه خواه ؛ یکی از رهبران جنبش مقاومت با اشغالگران روس در تالش؛ یکی از رهبران خیزش دهقانی بر علیه سردار امجد
- محمد باقر خان گشت رودخانی فومنی (۱۲۵۵ ه.ق فومن) حاکم فومن
- امیر ساروخان مهرانی معروف به ساروخان تالش حاکم موروثی ولایت آستارا، دیپلمات و از فرماندهان نظامی دوران سلطنت شاه عباس بزرگ
- دد خان تالشی (اقبال السلطان ۱۲۴۹ش/۱۳۲۹ش) : ایلخان؛ ایلات و عشایر کوهستانی آقاجان خان تالشی؛ حکمران و مرزبان نظامی کرگانرود شمالی دوره پهلوی اول؛ مبارزه مشروطه خواه؛ فرمانده پیش مرگان فدایی ایل، در مقابله با قشون روس تزار و ارتش سرخ بلشویکی؛ سرکرده معترضین به غارت جنگلهای تالش توسط نماینده اقتصادی روس در تالش منود بوویچ خوشتاریا از مبارزان حامی میرزا کوچک خان
- ملا عبد العزیز شریعتمدار کرگانرودی متولد کرگانرود طوالش، سیاستمدار، مشروطه خواه به دستور سفارت روسیه در رشت اعدام شد
- سید فضلالله متولد جوکندان، بزرگ خاندان میرمسعودی از نوادگان شیخ صفی الدین، آزادیخواه و مشروطه خواه
- سید اشرف کرگانرودی (مرگ ۱۳۲۵) سیاستمدار، انقلابی مشروطه خواه
- عبدالغنی خان (معتمد السلطان ۱۲۷۶ش/۱۳۳۷ش) فرزند و جانشین دد خان تالشی (اقبال السلطان) از مردان متدین نیکاندیش؛ چهره بر جسته اثر گذار بر نظم و امنیت تالش؛ استقلال و تمامیت ارضی ایران؛ حاضر در تمام حوادث و رویدادهای پر آشوب و آشفته، متأثر از تجاوز و تسلط روسها بر تالش (در دوره جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی؛ جنگ جهانی دوم و غائله فرقه دموکرات پیشهوری) اهالی بستوه آمده قرای شیرآباد و نصرت آباد از ظلم و ستم و فجایع تعدی ناموسی یحیی خان مجیر نظام (پسر سردار امجد) با تهیه تومار؛ به امضای، و درخواست؛ سرشناسان، معتمدان و ریش سفیدان از اقبال السلطان حکمران کرگانرود شمالی به روستای شیر آباد مهاجرت کردند؛ پناهگاه معنوی مردم دردمند و رنجدیده دهقان و رعیت روستایی؛ کرگانرود شمالی، واگذاری صدها هکتار زمین کشاورزی و اجرگاه به تهی دستان و فقرای کوه نشین قرای نصرت آباد، شیرآباد، کشلی، اهدایی زمین و احداث اولین مدرسه ابتدایی روستای شیر آباد ترویج مردم به باغداری و کشاورزی از اقدامات مهم اوست؛ یکی از فرماندهان بسیج عشایری ایل آقاجان خان تالشی در پاکسازی منطقه تالش و فتح شهر آستارا از دست سرسپردگان قوای کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی در آذر سال ۱۳۲۴ ش؛ به پاس خدمات میهن دوستانه و فداکاری در بیرون راندن عناصر متجاوز بیگانه نشان درجه یک شجاعت به ضمیمه یک قبضه تفنگ برنو کوتاه اعطایی ستاد کل ارتش ایران نائل شدند. یکی از فرزندانش به نام مهندس عطا آقاجانی از نخبگان علمی مقیم آلمان میباشد.
- آبشنگ خان سیاه کلاه آلارلو قفقازی (۱۷۶۲م / ۱۸۳۱م)
از فرماندهان لایق مورد اعتماد عباس میرزای قاجار در جنگهای ایران و روس در سرحدات تالش، مغان به لحاظ جسارت و بیباکی، وطن دوستی پس از انعقاد عهد نامه ترکمان چای به تأکید پال پاسکوویچ سردار روسی با، گنجاندن شرط در قرارداد صلح از ماندن در سرحدات مرزی روسیه و سرزمین نیاکان خود منع گردید لیکن مورد نوازش و دلجویی عباس میرزای قاجار قرار گرفت با دریافت نشان شجاعت و شمشیر مرصع در سال ۱۲۴۴ قمری به کرگانرود شمالی مهاجرت کرد. وی نیای بزرگ تالشان کوه نشین ایل کوهستانی آقاجان خان تالشی میباشد.
- جلال خان سیاه کلاه آلارلو قفقازی(۱۷۰۳م/۱۷۴۷م)
مشهور به جه لل خان فرزند ابیش خان (ابراهیم خان) از سرکردگان ایلات و عشایر مستقل کوهستانی جنوب لنکران، شیروان، مغان از سرداران جانباز مین باشی نادر شاه افشار در جنگهای هندوستان، خوارزم، بخارا در سال ۱۷۴۷ م / ۱۱۶۰ ق بر مأموران اعزامی مالیاتی نادر شورید و موجب قیامهای چند مرحله ای و اغتشاشات تالشان کوه نشین قفقاز شد با اعزام قوای افغانی نادر و کمک و راهنمایی خوانین آستارا و لنکران شورش سرکوب سر جلال خان سردار یاغی و شورشی پیش نادر شاه افشار در محل استقرار دشت مغان برده شد.
- یونس خان آقاجانی(رشید همایون۱۲۷۶ش/۱۳۵۰ش)
فرزند آقاجان خان تالشی حکمران و مرزبان کرگانرود شمالی در اوایل دوره پهلوی دوم، دوران نوجوانی و جوانی وی مصادف با بحرانیترین رویدادهای تاریخ پر تلاطم تالش بود سلطه تجاوز گرانه روسیه در منطقه به بهانههای مختلف موجب سلب آسایش و آرامش و آزار مردم و چپاول منابع طبیعی تالش شده بود وی شاهد و ناظر شهادت دو تن از برادرانش (قره خان، صمید خان) پیکار بیامان پدرش آقاجان خان تالشی و تمام طایفه اش با استبداد و ظلم نصرالله خان که عاقبت منجر به قیام دهقانی و رعیتی ۱۹۰۶ م و فرار سردار امجد از تالش پناهنده به سر کنسول روس در رشت گردید رخ داد جنگ جهانی اول ۱۹۱۴ م/ ۱۹۱۸ م و انقلاب بلشویکی در روسیه ۱۹۱۷ م تأثیر نظامی و امنیتی آن در تالش همجوار روسیه تبعات مخرب قحطی، نا امنی، چپاول برای مردم در پی داشت رویداد بینالمللی جنگ جهانی دوم هجوم روسها برای چندمین بار به تالش و تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و اشغال تالش یونس خان یکی از فرماندهان اصلی بسیج عشایر ایلات کوهستانی آقاجان خان تالشی در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ ش کرگانرود شمالی را از لوث عناصر تجزیه طلب و خود فروخته بیگانه پاک و شهر آستارا را از دست سرسپردگان دموکرات فتح نمود به پاس جانفشانی و میهن دوستی در حفظ تمامیت ارضی کشور از سوی ستاد کل ارتش دو مدال رشادت و شجاعت به همراه دو قبضه سلاح برنو کوتاه اعطایی ستاد کل ارتش نائل آمد.
- علیاکرم همتزاده یا علیاکرم همتاف (متولد ۱۹۴۸ لریک) نظامی، سیاستمدار و فعال حقوق بشر، تنها رئیسجمهور جمهوری خودگردان تالش-مغان
- هلال محمدف (۱۹۵۹، آستارا جمهوری آذربایجان) روزنامهنگار و فعال حقوق بشر، نخستوزیری جمهوری خودگردان تالش-مغان
- هلاکو رامبد(۱۲۹۸ تهران – ۱۳۸۶ نانسی فرانسه) نماینده شش دوره مردم طوالش در مجلس شورای ملی، وزیر مشاور و معاون سیاسی پارلمانی دولت آموزگار
- الله شکور پاشازاده (زاده ۲۶ اوت ۱۹۴۹ لنکران) شیخالاسلام و ریاست اداره مسلمانان قفقاز از سال ۱۹۸۰ میلادی تاکنون
- اسماعیل شعبانف (۱۹۶۵ در لنکران) محقق علوم سیاسی و فعال اجتماعی، رئیس جامعه تالشهای روسیه
- پرویز خان آقاجانی از روسای ایل کوهستانی آقاجان خان تالشی شاخه جدا شده از ایلات و عشایر سیاه کلاهان آرالوی قفقازی تالش شمالی از طایفه اقاجانی ها شناسنامه ی متداول پس از ۱۳۰۵ش پهلوی اول ( تولد ۱۳۰۲ ش / فوت ۱۳۳۹ ش ) از سرکردگان مقاومت بسیج عشایری ایل کوهستانی آقاجان خان تالشی به فرماندهی یونس خان که در تجاوز اتحاد جماهیر شوروی در سوم شهریور ۱۳۲۰ ش به ایران و غائله فرقه دموکرات که در سال ۱۳۲۴ تلاش و جانفشانی بسیار نمود و ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ش در پاکسازی تالش و فتح آستارا شرکت فعال داشت که در اثر شجاعت و رشادت میهن دوستانه در حفظ تمامیت ارضی کشور و امنیت و نظم تالش به مدال شجاعت از سوی ستاد کل ارتش ایران ان دوره نائل آمدند ، پس از ملغی مناصب کشوری و سرحدات داری دوره در نظام نوین کشوری داری وی مسولیت های دهداری روستا های خطبه سرا ، شیرآباد ، نصرت آباد ، حویق ، چوبر ، لمیر ، وزنه طی سال های ۱۳۳۲ - ۱۳۳۸ بعهده داشتند .
- عبدالرحیم خان آقاجانی ( تولد ۱۳۰۶ ش / فوت ۱۳۴۹ ش ) یکی از سرکردگان بسیج مقاومت عشایری ایل کوهستانی آقاجان خان تالشی در معیت و فرماندهی پدرش مرحوم یونس خان آقاجانی در آذر ماه سال ۱۳۲۵ ش در غائله بیرون راندن فرقه دموکرات آذربایجان و کمونیست های سرسپرده اتحاد جماهیر شوروی از استان گیلان ، پاکسازی تالش از وجود منحوس عناصر تجزیه طلب کمونیست و فتح آستارا از دست اشغالگران ارتش سرخ شوروی شرکت فعال و چشمگیری داشت ؛ وی سر دسته توفنگچیان عشایر وطن دوست آقاجانی تا پای جان جنگید به پاس مقاومت و پایداری ، جانفشانی در راه میهن بیزاری از سلطه کفر الحاد کمونیست ضمن تقدیر و قدر دانی به افتخار در یافت مدال رشادت و شجاعت از سوی ستاد کل ارتش آن دوره ایران نائل آمدند.
جغرافیای طبیعی تالش
ویرایشکوههای تالش
ویرایشزنجیرهای از کوهها است که در شمال غربی ایران و جنوب شرقی جمهوری آذربایجان قرار گرفتهاست. این کوهها بخش شمال غربی رشتهکوه البرز را تشکیل میدهند و از زمینهای پست لنکران به سوی جنوب شرقی امتداد یافته و تا دشتهای سفیدرود در ایران ادامه مییابند. کوههای طالش در شرق آذربایجان با جهتی شمالی جنوبی در حاشیه دریای خزر تا دره سفیدرود در گیلان ممتد میباشد. دامنههای غربی کوههای طالش دارای شیب ملایم و چهره عریان و بسیار کم درخت و دامنههای شرقی آن دارای شیب تند به سوی دریای خزر میباشد. «آق داغ» بلندترین قله آن به ارتفاع ۳۲۰۰ متر در خلخال قرار دارد.[۴۵]
کوهستان باغرو چند قله بلندتر از ۳ هزار متر دارد و بیشینه بارندگی در این کوهستان میان ۱٬۶۰۰ میلیمتر تا ۱٬۸۰۰ است که بالاترین میزان بارندگی در ایران و در جمهوری آذربایجان است.
جنگلها
ویرایشجنگلهای تالش عمدتاً در کوههای تالش و نیز در بخشهایی از جلگه لنکران گسترده شدهاست. این جنگلها که تا ارتفاع ۲۲۰۰ متری از سطح دریا گسترده شدهاند حدود ۱۵۰ هزار هکتار مساحت را دربر میگیرد. در این گستره، جنگلهای جنبمداری تیپ هیرکان وجود دارد، به استثنای دیابار، در تالش در مساحت ۳۶۹۰۰ هکتاری، ۱۱۶۷ نوع رستنی شمارش شدهاست. از نظر تنوع گونهها، تالش در میان ۱۸ایالت پوشش گیاهی قفقاز، مقام اول را داراست. از ۱۵۰ نوع درختان و بوتههای جنگلی ۳۶ گونه آن بومیاند. در جنگلهای هیرکان تالش آکاسیا، گلابی هیرکان (خِج) و آکاسیای ابریشمی موجود است در جنگلهای تالش پراکندگی انواع درختان ویژه از جمله درخت آهن، بلوط شاه بلوطی برگ، آکاسیای ابریشمی، لهله خزر، شمشاد هیرکانی، گردو، انجیر هیرکانی، را میتوان مشاهده کرد. از درختان بوتهای میتوان از آلوچه، ازگیل، زالزالک، ارجنگ، انار، شمشاد کولخیسی، کولهخاس، دانایا، نام برد که از نمونههای ارزشمند جنگلی بوده و اشکوب پایینی جنگل را پوشاندهاند. در رشته کوه های طالش حیواناتی نظیر پلنگ، خرس و مرال خزر زیست می کند.
در نواحی دشتی توسکا، یالانقوز، بلوطهای شاهبلوطی برگ، درخت آهن (آسون دار) در عین حالی که سودبخش است، به این نوع درخت در نوار جنگلی بالاکوهی کمتر برخورد میشود. در نوار جنگلی بالاکوهی شاه بلوط شرقی، افرا و ممرز درختان غالب را تشکیل میدهند.
سواحل
ویرایشسرزمین تالش با بیش از دویست کیلومتر ساحل دریای خزر یکی از مناطق سواحلی شمال ایران و جنوب جمهوری آذربایجان است که در این سواحل مناطق متعددی برای شنا، پرههای صید ماهی و پارکهای جنگلی ساحلی مثل گیسوم و قروق قرار دارد.
رودخانهها
ویرایشرودی که قابلیت اشتعال دارد، رود یانار بولاغ است که از باکو به لنکران می رسد. مساحت توزیع حوضه آبریز دریای خزر در مناطق مختلف تالش بیش از ۱۲۵۰۰ کیلومتر مربع در سال ۱۳۹۴ میباشد که رودخانه کورا در تالش گشتاسبی بیشترین آبریز دریای خزر را دارد.[۴۶]
- دیناچال رودخانه دائمی
- کرگانرود رودخانه دائمی
- آستاراچای رودخانه دائمی
- کورا رودخانه دائمی
- شفارود رودخانه دائمی
پارکها و مناطق حفاظت شده
ویرایشپارک ملی هیرکان از پارکهای ملی جمهوری آذربایجان هست که در منتهیالیه جنوب شرقی این کشور در محدوده کوههای تالش -که بخشی از جغرافیای تالش است[۴۷] است-، شهرستانهای لنکران و آستارا قرار گرفتهاست، این مجموعه از نقاط دست نخورده و بکر طبیعت آذربایجان میباشد، که در ۹ام فوریه سال ۲۰۰۴ میلادی توسط ریاست جمهوری این کشور گشایش یافت. پارک ملی هیرکان برای ثبت در میراث جهانی یونسکو در بخش میراث فرهنگی و طبیعی معرفی شدهاست.[۴۸]
مناطق حفاظتشده تالش ایران نیز عبارتند از:
- منطقه حفاظتشده لیسار، جوکندان تالش
- منطقه حفاظتشده استیل آستارا
- منطقه حفاظتشده لوندویل آستارا
- منطقه حفاظتشده آلالان اسالم
- منطقه حفاظتشده ناو اسالم
- پارک جنگلی دکتر رستگاری گیسوم
نگارخانه
ویرایش-
پرچم تالشان
-
آبشار لاتون لوندویل
-
جنگلهای گیسوم
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ n&sa=X&ei=o1qAVJ7DJsHpaOX8gqgM&ved=0CD8Q6AEwBA#v=onepage&q=talysh%20Districts%20azerbaijan&f=false
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/tales-district
- ↑ "Jamie Stokes,"Encyclopedia of the Peoples of Africa and the Middle East, Volume 1",Infobase Publishing, 2009. pp 682: "The Talysh are an Iranian people, most of whom now live in the Republic of Azerbaijan, on the southwestern shore of the Caspian Sea, "
- ↑ M. Wesley Shoemaker, "Russia and the Commonwealth of Independent States 2008", Stryker-Post Publications, 2008. pp 141: "Here the Talysh, an Iranian people, live in their mountainous villages and support themselves by weaving rugs and carpets by hand in the traditional way." [۱]
- ↑ James Stothert Gregory, "Russian land, Soviet people: a geographical approach to the U.S.S.R.", Pegasus, 1968. pp 161: "Smaller Iranian groups are the Talysh and Kurds of Transcaucasia" [۲]
- ↑ Michael P. Croissant, "The Armenia-Azerbaijan conflict: causes and implications", Greenwood Publishing Group, 1998. pp 67: "Talysh, an Iranian people whose language belongs to the northwest Iranian language group" [۳]
- ↑ Charles Dowsett, "Sayatʻ-Nova: an 18th-century troubadour: a biographical and literary study", Peeters Publishers, 1997. pp 174: "Talish is the name of an Iranian people in Gilan" [۴]
- ↑ Garnik Asatrian & Habib Borjian (2005.). Talish and the Talashis (State of Research). Iran & the Caucasus, 9 (1), pp. 43–72 pp 46: "Despite the fact that the Talishis, both in Iran and in the north, have explicit Iranian identity, the situation with the Talishis in Azerbaijan Republic, living as an enclave within the predominantly Turkic environment, has inspired the southern intellectual milieu as well." pp 47: "The structures of both ethnonyms, Καδούσ- (Cadus-) and Tāliš, are similar: … Despite the obvious speculative character of the above etymology, still the Καδούσ-/Tāliš identification must not be discarded from the agenda of the ethnic history of the region, at least as a working hypothesis."
- ↑ TĀLEŠ (Ṭāleš) DISTRICT, Gilān. The Tāleš region altogether stretches north from the Safidrud, which cuts through the western Alborz mountains in western Gilān, to the the Araxes-Kura (see ARAXES RIVER) plain in the south of the Republic of Azerbaijan; there it includes the districts of Āstārā, Lenkarān, Lerik, Yardymly, Masally, and Jelilābād, with the exception of the small subdistrict of ʿAnbarān locatedon the western side of the mountain chain in the province of Ardabil. The region is inhabited by an ethnic group speaking tāleši, one of the northwestern Iranian languages. The present author took the use of a single term, Tāleš, to designate both a geographical entity (toponym) and an ethnic group (ethnonym) as a starting point of his study (Bazin, 1974) of this area, focusing on the links between ethnic identities and regional geography, a rather rare feature in the Iranian world (Bazin, 1980a).
- ↑ Caucasus Report: Talysh Newspaper Editor’s Trial Begins in Azerbaijan, January 12, 2013.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۵.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۶.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ گلیجانی مقدم، ندا (۱۳۹۵). «تحول معنایی واژه دیلم» (PDF). مطالعات تاریخ اسلام: ۱۱۶.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۷.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۶۷). «تالش، طیلسان، کادوس». چیستا (۵۱): ۷۸.
- ↑ عبدلی، علی (۱۳۸۰). «نگاهی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به قوم تالش». فصلنامه مطالعات ملی (۸): ۱۱۵.
- ↑ http://tamadonema.ir/قوم-تالش-و-زبان-تالشی-زبان-اوستایی-و-ز
- ↑ «مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی».
- ↑ آقاجانی تالش، عبدالکریم (۱۳۷۸). جستارهایی در تاریخ تالش.
- ↑ حسن پیرنیا، ایران باستان، ۱۱۲۹.
- ↑ عنایت الله رضا، آذربایجان و اران ج۱، ۱۶.
- ↑ یاقوت بن عبدالله حموی، معجم الادبا ج۳، ۵۷۱.
- ↑ عبدالله حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی به کوشش خانبابا بیانی، ۷۳.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۰.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۹۵.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۱ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۸۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ج ۳ ترجمه ابوالقاسم حالت، ۲۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری ج۴ ترجمه ابوالقاسم پاینده، ۲۴۶.
- ↑ احمد بلاذری، فتوح البلدان ج ۲ ترجمه آذرتاش آذرنوش، ۳۱۴.
- ↑ تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان ج۱ ترجمه عباس زریاب، ۷۳۳.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ ۳۱٫۳ ۳۱٫۴ ۳۱٫۵ فریدون شایسته. «تالش». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۴. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۶ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ Caucasus City Falls to Armenian Forces - Page 2 - New York Times
- ↑ BBC NEWS | Europe | Azerbaijan in a stir over political prisoner
- ↑ دیاکونف، ا.م. تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز
- ↑ «زبان تالشی و خویشاوندی آن با زبان کردی». بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اوت ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۷.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد ۱۴ مدخل تالش. علی عبدلی
- ↑ علی عبدلی، فرهنگ تطبیقی تالشی - تاتی - آذری، تهران، ۱۳۸۰.
- ↑ «Talysh - Orientation». Countries and Their Cultures.
- تاریخ ایران، از آغاز تا اسلام، رومن گیرشمن، ترجمه: محمود بهفروزی، نشر جامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸، ص ۱۹۰ – ۱۹۴
- زبان پاک، کسروی، ص ۲۲۵ – ۲۲۶