ویکیپدیا:ارزشهای آمیک
این یک مکمل توضیحی برای وپ:معیار آمیک است. هدف از این صفحه ارائه اطلاعات تکمیلی در مورد مفاهیم موجود در صفحاتی است که این صفحه به آنها پیوند داده شده است. این صفحه یک سیاست یا رهنمود ویکیپدیا نیست، چرا که توسط اجتماع ویکیپدیا مورد بررسی مفصل قرار نگرفتهاست. |
«محرک بودن» یکی از معیارهای آمیک است و باعث میشود خوانندگان و مخاطبان صفحهٔ اصلی ویکیپدیا برای مطالعه مقاله اصلی آمیک ترغیب شوند. منظور از ارزشهای آمیک، پارامترهایی است که میتوان با استفاده از آنها میزان جذابیت یک آمیک را سنجید و یا در خلق یک آمیک جدید، از آنها برای تولید جذابیت استفاده کرد.
یک آمیک برای این که جذاب باشد، لزومی ندارد که همه ارزشهای آمیک را داشته باشد؛ بلکه ممکن است حتی با داشتن یکی از این ارزشها، از جذابیت کافی برخوردار شود. در مواردی که یکی از ارزشها در آمیک بسیار برجسته باشد، توصیه میشود که تمرکز روی آن ارزش، به عنوان ارزش محوری حفظ شود اما در صورتی که آمیک فاقد ارزش محوری برجسته باشد، میتوان با استفاده از چند ارزش مختلف، جذابیت آن را افزایش داد.
در این نوشتار تلاش میشود با ارائه توضیحات و مثالهایی، جنبههای مختلف این ارزشها روشن شود و امکان کار کردن با این ارزشها برای خلق و ارزیابی آمیکها برای کاربران فراهم آید.
نکته: آنچه اغلب جامعه مخاطب ویکیپدیا آن را میدانند، نمی تواند محرک باشد.
ارزش | تعریف | مثال |
---|---|---|
شگفتی وپ:شگفتی 📌
|
خصوصیتی است که باعث برانگیختن تعجب مخاطب میشود. این شگفتی ممکن است با احساس منفی هم همراه باشد (چیزی شبیه به تاسف)؛ چنان که در مثال ٣ دیده میشود. | مثال ۱: زمینلرزه و سونامی ۲۰۱۱ توهوکو، موجب حرکت ۲٫۴ متری جزیرهٔ اصلی ژاپن به سمت شرق شد؟ |
مثال ۲: بر روی پرچم موزامبیک، طرح کِلاشنیکُف نقش بستهاست؟ | ||
مثال ۳: در سال ۱۳۹۲ خورشیدی، حیاط خانهٔ صادق هدایت که در سیاههٔ آثار ملی ایران ثبت شده است، به انبار ضایعات بیمارستانی تبدیل شده بود؟ | ||
استثنا وپ:آخرین 📌
|
«استثنا» تکرارناپذیری است. اگر آمیکی در مورد یک رویداد یا ویژگی باشد که احتمال نرود تکرار شود (مثال ۱)، یا نتوان مشابه آن را تصور کرد یا سراغ گرفت (مثال ۲)، یا به طور کلی تکرار شدن آن بسیار به ندرت قابل تصور باشد (مثال ٣) از ارزش استثنا برخوردار است. البته «استثنا» معمولاً شگفتی را هم در بر دارد. بعضی از «ترین»ها مانند بزرگترین، سریعترین، پیرترین و ... نیز ممکن است در ردیف موارد استثنایی قرار بگیرند. اما باید توجه کرد که هر «ترین»ی استثنا نیست. | مثال ۱: مری، تنها فیلی در طول تاریخ است که به جرم قتل، به دار آویخته شد؟ |
مثال ۲: عربستان سعودی تنها کشور جهان است که رانندگی زنان را ممنوع کردهاست؟ | ||
مثال ٣: چندکلگی در بسیاری از موجودات از جمله انسان مشاهده میشود؟ | ||
تحسین و تقبیح |
ارزش تحسین در آمیکهایی وجود دارد که ستایش، احترام و عواطف مثبت خواننده را نسبت به یک شخص، اثر یا به طور کلی موضوع جلب میکند، چرا که متضمن زیبایی، شکوه یا هر صفت مثبت است. ارزش تقبیح، دقیقا برعکس تحسین است و سرزنش، نفرت و عواطف منفی خواننده را نسبت به موضوعی که دربردارنده صفات منفی است، بر میانگیزد؛ چنان که در مثال ۳ دیده میشود. بعضی از «ترین»ها مانند اولین، آخرین، بیشترین و امثال آن ممکن است شایسته تحسین یا تقبیح باشند اما باید توجه کرد که هر «ترین»ی تحسین/تقبیح نیست. | مثال ۱: جان نش، ریاضیدان و برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد، بهمدت بیش از ۳ دهه به اسکیزوفرنی پارانوئید مبتلا بود؟ |
مثال ٢: ایسلند تنها کشور دنیا است که تقریباً ۱۰۰٪ برق خود را از منابع انرژی تجدیدپذیر تأمین میکند؟ | ||
مثال ٣: کشتار جلیانوالا باغ، یکی از خونینترین وقایع دوران استعمار امپراتوری بریتانیا بر شبهقاره هند بود؟ | ||
غافلگیری |
وقتی خواننده یک آمیک، در طول خواندن آن با شرایطی مواجه شود که انتظار آن را نداشته باشد، آن آمیک دارای ارزش غافلگیری خواهد بود. | مثال ۱: تونگ زی دان، خوراکی چینی است که با آبپز کردن تخممرغ در ادرار پسربچههای نابالغ تهیه میشود؟ |
مثال ٢: ژان-پل سارتر، در سال ۱۹۶۴ میلادی، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد، ولی آن را نپذیرفت؟ | ||
مثال ٣: دهستان لیخار، که جمعیتی ۵۰۰ نفری دارد، در سال ۱۸۸۳ علیه فرانسه اعلان جنگ کرد؟ | ||
طنز وپ:طنز 📌
|
طنز به لحاظ ادبی و هنری تعریفهای مختلف و مشخصی دارد. اما به طور خاص، اگر آمیک دربردارنده عنصری خندهدار، لطیف، مطایبهآمیز، شوخطبعانه یا حتی گستاخانه باشد، واجد ارزش طنز است و مخاطب را به خود جلب میکند. ممکن است این طنز در ظاهر کلمات نهفته باشد (چنان که در مثال ١ کلمه استالینآباد در ظاهر خود طنزآلود است) یا در موقعیت (مانند مثال ٢ که گم شدن جمجمه، موقعیتی عجیب است). | مثال ١: از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۶۱ میلادی، استالینآباد نام رسمی دوشنبه، پایتخت تاجیکستان بود؟ |
مثال ٢: جُمجُمهٔ سِنان، معمار مشهور امپراتوری عثمانی از سال ۱۹۳۵ گُم شدهاست؟ | ||
مثال ۳: نیومانواولترامایکروسکوپیکسیلیکوولکینوکانایوسیس طولانیترین واژه در زبان انگلیسی است؟ | ||
معماگونگی |
این ارزش عامل ایجاد سؤال در ذهن خواننده است و او را به فکر کردن یا تحقیق کردن وا میدارد. ممکن است پاسخ به این معما در چند صدم ثانیه به ذهن مخاطب برسد و ممکن است مخاطب ترغیب شود برای فهم علت/چگونگی/جزئیات/انگیزه/پاسخ به مقاله مراجعه کند. در مثال ۱ و ۲، مخاطب برای کشف تکههای مفقوده از یک پازل فکری، به مقاله مراجعه میکند ولی در مثال ٣، نیازی به مراجعه به مقاله ندارد و با چند ثانیه فکر کردن میتواند علت را حدس بزند. | مثال ۱: اوسکار شواهن توانست از ۶۰ تا ۷۲ سالگی، شش مدال المپیک برای سوئد کسب کند؟ |
مثال ۲: داستانِ کتاب بیگانه نوشتهٔ آلبر کامو با سه واژهٔ معروف شروع میشود؟ | ||
مثال ۳: دونالد ترامپ، هرگز ودکای ترامپ را ننوشیده است؟ | ||
یکرنگی و نزدیکی |
ما به عنوان مخاطب، نسبت به موضوعاتی که به لحاظ زمانی، جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی با ما قرابت بیشتری دارد، همدلی یا یکرنگی نشان میدهیم. مثلا موفقیت یک فرد ایرانی برای ایرانیان (مثال ١) مهم است. باید در نظر داشت که منظور از «قرابت»، الزاماً یک وسعت یا فاصله کم نیست؛ بلکه میزان «حس نزدیکی» است که در مخاطب برانگیخته میشود. مثال ۲ طوری بیان شدهاست که واجد ارزش یکرنگی باشد؛ چون حس نگرانی جامعه مخاطب را نسبت به «کهکشان راه شیری»، که به نوعی ماوا و وطنشان حساب میشود، برانگیخته میکند. مثال ٣، مثال متفاوتی از ارزش یکرنگی است. اگر این آمیک در مورد «سیرالئون» بود، برای مخاطب ایرانی جذابیت به مراتب کمتری میداشت اما چون در مورد کشوری هممنطقه با ایران است، جذابیت آن افزوده شدهاست. | مثال ١: از جلیل زندی، بهعنوان موفقترین خلبان شکاری ایرانی و موفقترین خلبان اف-۱۴ جهان یاد میشود؟ |
مثال ٢: انتظار میرود کهکشان راه شیری در حدود ۵ میلیارد سال آینده با کهکشان زن برزنجیر، برخورد کند؟ | ||
مثال ٣: از ۷ پادشاه آل سعود که تاکنون بر عربستان سعودی حکومت کردهاند، ۶ پادشاه پایانی برادر هستند؟ | ||
شهرت |
سوژههای مشهور عبارتند از افراد، اشیا، مکانها، آثار و به طور کلی موضوعاتی که بخش زیادی از جامعه مخاطب آنها را میشناسند و دنبال میکنند. شهرت ممکن است در زمان، جغرافیا یا در بین گروههای مختلف انسانی متغیر باشد؛ چنان که در مثال ١، از شهرت یک سریال استفاده شده است که ممکن است در سال ۲۰۳۵ دیگر مشهور نباشد. سوژه مشهور ممکن است یک شی یا موضوع روزمره باشد که در زندگی روزمره در دیدرس یا دم دست مخاطب باشد و کسب اطلاعاتی در مورد آن برای مخاطب جالب باشد. در مثال ٢، این موضوع دمدستی، بانک خون است. موضوع مثال ٣، از احتمالا زیاد به گوش مخاطب خورده، اما به لحاظ مفهومی، برایش دم دستی نیست و حتی یک اطلاع کلی نسبت به آن، برایش جذاب است. یک تکنیک برای به کار بردن این ارزش، استفاده از رویدادها و موضوعات برجسته روز است؛ چون ذهن مخاطبان آماده دریافت اطلاعات در مورد آنهاست. | مثال ۱: مجموعه تلویزیونی بازی تاج و تخت، بر اساس رُمان ترانه یخ و آتش نوشتهٔ جرج آر. آر. مارتین ساخته شدهاست؟ |
مثال ٢: بانک خون را یک پزشک ارتش آمریکا در جنگ جهانی اول تأسیس کرد؟ | ||
مثال ٣: باجافزارها، گونهای از بدافزارها هستند که دسترسی به رایانه را محدود میکنند و ایجادکنندهٔ آن برای برداشتن محدودیت، درخواست باج میکند؟ | ||
دربرگیری |
ویژگی یا رویدادی است که گستره وسیعی دارد و افراد بسیار زیادی از آن متاثر یا به آن مربوط میشوند. در مثال ٢، مقدار یک عنصر در کل کره زمین بیان شدهاست که در بر دارنده ارزش «دربرگیری کمیابی آن عنصر» است. بعضی از «ترین»ها مانند بیشترین، پرمخاطبترین و ... میتوانند واجد ارزش دربرگیری هستند اما هر «ترین»ی لزوما این ارزش را دارا نیست. | مثال ١: در خزانه جهانی بذر سوالبارد صدها هزار بذر گیاه در گونههای گوناگون، جهت حفظ از خطرات احتمالی نظیر آفت، خشکسالی، آسیبهای انسانی و نظایر آن نگهداری میشود؟ |
مثال ٢: آستاتین، کمیابترین عنصر در کره زمین است و کل مقدار آن در کره زمین حدود ۳۰ گرم برآورد میشود؟ | ||
مثال ٣: بیش از ۹۹ درصد از گونههای زیستی که تاکنون بر روی کرهٔ زمین زندگی کردهاند، منقرض شدهاند؟ | ||
مقایسه |
«مقایسه»، خودش ارزش مستقلی نیست، بلکه به برجسته شدن سایر ارزشها کمک میکند. مقایسه به طور خاص در زمانی خیلی مؤثر واقع میشود که آمیک به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به اعداد اشاره داشته باشد و انتظار برود ارزش آمیک (مثلا شگفتی یا دربرگیری) از آن استنباط شود. | مثال ۱: ژنهای سیب، بیشتر از ژنهای بدن انسان است؟ |
مثال ٢: یختاق راس بزرگترین یختاق جهان است که بزرگی به اندازهٔ کشور فرانسه دارد؟ | ||
مثال ٣: وزن موش محصول اوراسیایی ۴ تا ۱۱ گرم یعنی حدود نصف موش خانگی است؟ | ||
تداعی وپ:تداعی 📌
|
تداعی، پل ارتباطی واقعیت و خاطرات جمعی است. اگر رویدادی تداعیکننده یک روایت، اثر هنری، داستان تاریخی، اسطوره و امثال آن باشد، یا برعکس، آمیک واجد ارزش تداعی خواهد بود. مثال ١ حاوی منبع الهام یک اثر هنری مشهور است. در مثال ٢، خاطرات جمعی مربوط به یک رویداد تاریخی (مشکلات جنگ و جیرهبندی کالای ناشی از آن) بیان شدهاست و در مثال ٣، تفاوت رویداد واقعی و فیلمی که از روی آن ساخته شده مورد تاکید قرار گرفتهاست. حضور نام یک اثر هنری، لزوماً به معنای داشتن ارزش تداعی نیست؛ بیان فکتهای شناسنامهای مثلا این که فلان فیلم در فلان سال ساخته شد یا کارگردانش چه کسی بود، به آمیک ارزش تداعی نمیبخشد. | مثال ١: در حیاط خانهٔ هوشنگ ابتهاج، درخت ارغوانی وجود دارد که ابتهاج شعر «ارغوان» را به یاد آن سروده است؟ |
مثال ٢: استقبال از کتاب هنر آشپزی رزا منتظمی بهحدی بود که در زمان جنگ ایران و عراق و بهدلیل کمبود کاغذ با «دفترچه بسیج اقتصادی» توزیع میشد؟ | ||
مثال ٣: برخلاف آنچه در فیلم ذهن زیبا نشان داده شدهاست، جان نش هرگز در مراسم دریافت جایزهٔ نوبل سخنرانی نکرد؟ | ||
جهان موازی |
رویدادهایی که اتفاق افتادهاند، قابل تغییر نیستند؛ سلسلهای از رویدادهای ریز و درشت، شرایط حاکم بر زمان حال را ساختهاست. اگر آمیک به شرایطی اشاره داشته باشد که تاثیر رویدادی در گذشته، اثری بر زمان حال میداشت، واجد ارزش جهان موازی است و از آنجا که صور خیال مخاطب را تحریک میکند و جذابیت را افزایش میدهد. | مثال ١: اگر نظرات حاج شیخ تقی ایرانی وکیلالرعایا در مجلس چیره شده بود، ایران از لحاظ زمان اعطای حق رأی به زنان سالها از بریتانیا و تقریباً از همهٔ دیگر دمکراسیهای پارلمانی جلوتر بود؟ |
مثال ٢: | ||
مثال ٣: | ||
نیمه پنهان |
اگر آمیک، وجه دیگری از یک واقعیت یا پدیده را به مخاطب بنمایاند، دارای ارزش نیمه پنهان است. در مثال ١، وجه دیگری از یک شخصیت، که بیشتر به عنوان شاعر شناخته میشود، نمایان شدهاست. آمیکهای ریشهشناسی واژگان و اشتباهات مصطلح ممکن است واجد این ارزش باشند (مثال ٢ و ٣). | مثال ١: حسین گلگلاب سرایندهٔ سرود ای ایران نخستین کسی بود که آزمایشگاههای گیاهی ایران را به میکروسکوپ مجهز کرد؟ |
مثال ٢: جهانپهلوان، درجهای در سپاه ایران پیش از یورش سپاه اسلام به ایران بود؟ | ||
مثال ٣: برخلاف باور عمومی که کلاغ چند صد سال عمر می کند، بعضی کلاغها ممکن است تا ۴۰ سال عمر کنند؟ |