زبان قشقایی
زبان قشقایی، زبانی از شاخه اوغوز جنوبی خانواده زبانهای ترکی است که قشقاییها بدان گفتگو میکنند.[۱] کوالسکی این زبان را نزدیکترین زبان به ترکی خراسانی و ترکی آذربایجانی دانسته است. این موضوع به شکلهای گوناگون توسط آنه ماری ونگابن و گرهارد دوئرفر نیز بیان شده است اما کی.اچ. منگز این زبان را بیشتر به ترکی عثمانی و امپراطوری قایی شبیه میداند.
زبان ترکی قشقایی | |
---|---|
قشقایێ دیلی، Qaşqayı dili | |
زبان بومی در | ایران |
منطقه | فارس، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، یزد، کرمان، خراسان جنوبی |
قومیت | ایل قشقایی |
شمار گویشوران | ۶ʼ۰۰۰ʼ۰۰۰ (بدون تاریخ)[۱] |
عربی، لاتین | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | qxq |
زبانشناسی | part of 44-AAB-a |
در قشقایی مصوتهای i, e, ä, a, å, ï, u, ü, o, ö و صامتهای p, b, m, f, v, t, d, n, s, z, š, ž, č, ۳˘, k, g, q, γ, χ, ŋ, l, r, h موجودند. در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمعآوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیلهای فراوان عربی دیده میشود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شدهاند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شدهاند و ویژگیهای فارسیشان را حفظ کردهاند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو.[۲]
تعداد گویشوران
ویرایشتعداد گویشوران قشقایی را حدود ۶ میلیون نفر تخمین زده میشود
بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد افراد قشقایی در همه سنین از زبان مادری در حوزههای دوستانه و خانوادگی استفاده مینمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانوادههای ترکزبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزههای مختلف، زبان غالب فارسی است و در موقعیتهای غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده میشود، در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده میشود. ترکی در شیراز بهشدت تحت تأثیر فارسی است و زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربریاش است.[۳]
اما هنوز جوانان و بزرگسالان زیادی هستند که دوستدار زبان و اصالتشان هستند و کاملاً به زبان زبان قشقایی صحبت میکنند
منطقهٔ گویشوران
ویرایشمناطق سنتی
ویرایشاستان فارس: شهرستانهای آباده، اقلید، مرودشت، سپیدان، پاسارگاد، بیضا، زرقان، شیراز، کوار، فیروزآباد، جهرم، قیر و کارزین، خنج، لامرد، فراشبند، کازرون، کوهچنار، ممسنی
استان چهارمحال و بختیاری: شهرستانهای بروجن، شهرکرد، سامان، فارسان
استان اصفهان: شهرستانهای سمیرم، شهرضا، دهاقان، مبارکه، اصفهان، شاهینشهر و میمه
استان خوزستان: شهرستانهای هفتکل، امیدیه، رامهرمز، اهواز، آغاجاری
استان کهگیلویه و بویراحمد: شهرستان گچساران
استان بوشهر: شهرستانهای دشتستان، دشتی
چند ضربالمثل قشقایی
ویرایشاؤزؤنگه بیر ایگنه وور، اؤزگهیه بیر جوالدوز.[۴]
ائوینگی تمیس ساخلا قوناق گلر، اؤزؤنگؤ تمیس ساخلا اؤلؤم گلر.[۵]
ایتاینن یولداش اول؛ چوماغی الدن یئره قویما.[۶]
آیش وختینده چلاقام؛ ییَنده قلچماق.[۷]
بیچاق اؤز ساپینه کسمز.[۸]
تات گچیسیننگ قرخیمچلیگ اؤرگَنیر.[۹]
تاری ایستهیه نی قورد یئمز.[۱۰]
توتینگ شرفِه قِردِه طَنَفِه.[۱۱]
خروسونگ قویروغینا اینا نما، تیلکینینگ آندینا.[۱۲]
خوشحساب آدام، قاضی قاپسینا گئدمز.[۱۳]
قَلبِر قیلانا دِیِر ایکِه دلیگ وارینگ دِر.[۱۴]
گئریدن گلنینگ ایکه داش النه.[۱۵]
وراج کؤپک اِیهسئنه قوناق بولار.[۱۶]
هر کسینگ هی وای.[۱۷]
تازه بیمش اشگه شاخ ور میسه[۱۸]
قیزم سنه دیرم گلینم سن اشد[۱۹]
قیچینگ اوزاد یور قانیگ بابه[۲۰]
الم نچه قیریلرده که کج بیته
الاهم بیر بیرم
قرخان گزه چپ دیر[۲۱]
مالینگ گزله قنشسینگ اغیره ادمه
قنشه ایمید نه قالان شام سز قالار
بیر آلانان بیر اورگنر
جستارهای وابسته
ویرایشپانویس
ویرایش- ↑ Ethnologue report for language code: qxq
- ↑ Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
- ↑ حسینآبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویششناسی، ۵۸.
- ↑ یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگری.
- ↑ خانه خود را تمیز نگه دار؛ شاید مهمان بیاید و خودت را تمیز نگه دار؛ چون مرگ ناگهان سر میرسد.
- ↑ با سگ دوستی کن؛ اما چماقت را بر زمین مگذار.
- ↑ وقت کار کردن چلاقم؛ اما زمان خوردن قلچماق.
- ↑ چاقو دسته خود را نمیبرد.
- ↑ با بز روستاییها چیدن موی بز را یادمیگیرد - کنایه از آزمایش و تمرین روی مال دیگران
- ↑ کسی که محبوب خدا باشد، طعمهٔ گرگ نمیشود.
- ↑ شرف رو بگیرین که طناب رو پاره میکند - کنایه از عصبانیت و سر و صدا کردن بیجا
- ↑ به زیبایی دم خروس و قسم خوردن روباه اطمینان نداشته باش.
- ↑ آدم خوش معامله راهش به در خانهٔ قاضی نخواهد افتاد.
- ↑ از عیب خود اطلاع ندارد
- ↑ رعایت نکردن حق دیگران
- ↑ سگی که بیجهت عوعو کند، برای صاحبش مهمان پیدا میکند.
- ↑ هر کی به هر کی است.
- ↑ تازه سوارِ خر شده، شاخ میزنه
- ↑ دخترم به تو میگویم، عروسم تو بشنو. (به دختر گفتن و عروس شنیدن؛ معادلِ به درب گفتن تا دیوار بشنود)
- ↑ پایت را به اندازه ملحفه دراز بکن. (معادلِ پایت را اندازه گلیمت دراز بکن)
- ↑ چشمِ ترسو، چپ (کج) است. (ترسو، درست نمیبینید)
منابع و توضیحات
ویرایش- آی سودا مجموعه شعر ترکی قشقایی، محسن رجاییپناه (قرخلو)، انتشارات راهگشا، شیراز: ۱۳۸۱.
- فرهنگ معین، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵
- حسینآبادی، سیاوش. «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی». گویششناسی (۱ و ۲): ۵۳ تا ۶۰. از پارامتر ناشناخته
|ماه=
صرفنظر شد (کمک)
- Michael Knüppel (15 ژوئیه 2009). "QAŠQĀʾI TRIBAL CONFEDERACY ii. LANGUAGE". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] (به انگلیسی). Vol. ۱. Bibliotheca Persica Press. Retrieved 28 March 2013.
{{cite encyclopedia}}
: URL–wikilink conflict (help)