گویش استرآبادی
گویش استرآبادی گویشی از زبان مازندرانی یا بسیار نزدیک به زبان مازندرانی بود که تا قرن هفدهم توسط بومیان گرگان گویش می شده است.[۱] به نقل از دانشنامه ایرانیکا، مهمترین کتاب به جا مانده از فضل الله نعیمی ، جاوید نامه بود، اثری نثر که با گویش استرآباد نوشته شده است.[۲] همچنین نوم نامه به گویش استرآبادی است.[۳] محمد بن احمد شمسالدین المقدسی جغرافیدان قرن چهارم هجری در کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم آورده است: لِسانٌ قومِس و جُرجان مُتَقارِبانِ یَستَمِعونَ اِلها یَقولونَ هاده و هاکِن و لهٌ حَلاوَةٌ و لِسانُ اَهلِ طبرستانَ مُقارِبٌ لَها الّی فی عَجَلِهِ یعنی زبان کومش و گرگان بهم نزدیک است و می گویند هاده و هاکِن [«بِده» و «بِکُن»] و آن را حلاوتیست و زبان مردم طبرستان بدانها نزدیک است تفاوت ندارد مگر در شتاب[۴][۵] دانشنامه ایرانیکا گویش استرآبادی را گویشی از زبان مازندرانی یا گویشی بسیار نزدیک به آن میداند[۶]. این گویش هماکنون منقرض شدهاست.[۷] این گویش قرابت بسیاری با زبان مازندرانی و گویشهای سمنانی داشتهاست.[۷]لغتنامه دهخدا نیز گویش قدیم گرگانی را جزوی از زبان مازندرانی و گویشهای سمنانی دانسته و تصریح کردهاست که هنوز هم در گرگان و روستاهای اطراف گرگان گویشوران زبان مازندرانی زندگی میکنند.[۷]بسیاری از نوشتههای حروفیان به این گویش بودهاست.[۷] به نظر میرسد گویش گرگانی در جرجان قدیم (شهری در نزدیکی گنبد) گویش میشده است و در استرآباد (گرگان فعلی) گویش استرآبادی گویش میشده که هردو گویش چند قرن پیش منقرض شده اند.[۸] به گفته دکتر میر دهقان گویش گرگانی زیرمجموعه زبان مازندرانی می باشد و زبان مازندرانی به سه گویش غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می شود.[۹]
گویش استرآبادی | |
---|---|
استرآباد | |
زبان بومی در | ایران استان گلستان |
منطقه | شهرستان گرگان |
گویشها | استرآبادی
|
الفبای فارسی | |
کدهای زبان | |
ایزو ۳–۶۳۹ | – |
صرف فعل
ویرایشافعال زیر بر اساس گویش استرآبادی صرف شده اند که تا قرن هفدهم میلادی زبان بومیان استرآباد بوده است.
فعل | ۱ مفرد | ۲ مفرد | ۳ مفرد | ۱ جمع | ۲ جمع | ۳ جمع |
---|---|---|---|---|---|---|
فعل هستن(hasen) | hasten | hastiâ | hasti | hastemâni | hastâni | hastene |
فعل نیستن (nisen) | niyen | niâ | nini/ni | nimâni | ninâni | nine |
فعل دیدن (badiyen) | badiyen | badiyâ | badi | badimâni | badinâi | badine |
فعل گفتن (bevaten) | vâten | vâtâ | vâti | vâtimâni | vâtâni | vâtene |
فعل ساختن (besaten) | besâten | besâtâ | besâti | besâtimâni | besâtâni | besâtene |
فعل رسیدن (baresiyen) | baresiyen | baresâ | baresi | baresmâni | baresâni | baresene |
ادبیات طبریِ گرگانی
ویرایشبخشی از ادبیات طبری را گویش استرآبادی تشکیل میدهد[۱۰] که کتابهایی مانند محبت نامه،[۱۱] نوم نامه،[۱۲] جاودان نامه،[۱۳] محرم نامه، و لغت نامه ای به نام لغتاسترآبادی به این گویش نگاشته شدهاند که صادق کیا از روی این متون واژهنامه گرگانی را تهیه کرد.
- جاودان نامه:
سَبب چه بی که عیسی واتِی که با شِمِه هر چه واتِن به اشاره واتِن(طبری امروزی:سبب چه بییه که عیسی باته که با شِما هر چه باتمِه به اشاره باتمه/فارسی:سبب چه بود که عیسی گفت که با شما هر چه گفتم به اشاره گفتم)
- نوم نامه:
واتِی که هَنِه کو تِنِ زمین سِرخ بو(طبری امروزی:باته که ونِه که تِنِ زمین سِرخ بوئه/فارسی:گفت که باید که زمینَت سرخ باشد)
- محبت نامه:
اکه واتِی چون قیامت ورسه(طبری امروزی:اون که باته چون قیامت ورسه/فارسی:انکه گفت چون قیامت برسد)[۱۴]
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۴۰.
- ↑ https://iranicaonline.org/articles/astarabadi-fazlallah-sehab-al-din-b
- ↑ https://iranicaonline.org/articles/astarabadi-fazlallah-sehab-al-din-b
- ↑ برجیان، جبیب؛ ایرانی، اکبر؛ کیانفر، جمشید؛ نورانی نژاد، ستایش (۱۳۸۸). «متون طبری». آینه میراث فصلنامه ویژه نقد کتاب،کتاب شناسی،واطلاع رسانی در حوزه متون. دوره جدید ضمیمه شماره ۱۵: صفحه ۱۱.
- ↑ احسن التّقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص ۳۶۸
- ↑ «GORGĀNI DIALECT». Encyclopædia Iranica.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ «حروفیان». لغتنامه دهخدا. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۴. دریافتشده در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۴.
- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۴۱.
- ↑ میردهقان، مهین ناز (۱۳۹۹). «اشتراک و افتراق میان گویش گرگانی و زبان فارسی معیار بر مبنای جهانی های گرینبرگ در رده شناسی سازه ای». دومین همایش ملی آموزش زبان فارسی و زبان شناسی: ۵.
- ↑ عبدالباقی گولپینارلی، فهرست متون حروفیه، ۱۴.
- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۳۶.
- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۳۶–۲۳۷.
- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۳۱–۴۲.
- ↑ صادق کیا، واژهنامه گرگانی، ۱۷۹.