هواری بومدین
محمد بن ابراهیم بوخروبه (زادهٔ ۲۳ اوت ۱۹۳۲[۱] – درگذشته ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸) معروف به هواری بومِدین رهبر الجزایر (۱۹۶۵ تا ۱۹۷۸) و از شخصیتهای برجسته جنبش عدم تعهد بود. بومدین یکی از برجستهترین رجال سیاسی در الجزایر و کشورهای عرب در نیمه دوم قرن بیستم بحساب میآید. او نقش برجستهای را در کشورهای آفریقایی و عرب بازی کرد و نخستین رئیسجمهور یک کشور در حال توسعه بود که در سازمان ملل متحد از نظم جهانی جدید صحبت کرد.
هُواری بومِدین | |
---|---|
دومین رئیسجمهور الجزایر | |
دوره مسئولیت ۱۹ ژوئن ۱۹۶۵ – ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ | |
پس از | احمد بن بله |
پیش از | رابح بیطاط |
وزیر دفاع و معاون رئیسجمهور | |
دوره مسئولیت ۱۹۶۳ – ۱۹۶۵ | |
پیش از | ویلیام گوپالاوا |
چهارمین دبیرکل جنبش عدم تعهد | |
پس از | کنت کائوندا |
اطلاعات شخصی | |
زاده | محمد بن ابراهیم بوخروبه ۲۳ اوت ۱۹۳۲ هیلیوبولیس، استان قالمه |
درگذشته | ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ (۴۶ سال) الجزیره |
ملیت | الجزایر |
حزب سیاسی | جبهه آزادیبخش میهنی |
پیشه | ، سیاستمدار |
خدمات نظامی | |
خدمت/شاخه | ارتش آزادیبخش میهنی الجزایر |
درجه | کلنل |
جنگها/عملیات | جنگ الجزایر |
زندگی
ویرایشمحمد بوخروبه در ۱۹۵۲ برای فرار از خدمت سربازی برای فرانسویها به مصر رفت.[۲] سپس وارد دانشگاه الازهر شد و به گروهی از جوانان مخالف الجزایری که احمد بن بلا نیز در میان آنان بود پیوست.[۳] در ۱۹۵۵ نام هواری بومدین را برای خود برگزید و به درجه کلنل (سرهنگ) بالاترین درجه آن دوران ارتش آزادیبخش ملی رسید. او نیروهای خود را دور از دسترس فرانسویها در تونس و مراکش سازماندهی میکرد.
سرهنگ بومدین در ۱۹۶۰ فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی را بر عهده گرفت. پس از استقلال الجزایر او به احمد بن بلا کمک کرد تا حکومت را در اختیار گیرد و خود به عنوان وزیر دفاع و فرمانده کل قوا، رئیس شورای انقلاب میهنی و معاون اول رئیسجمهور منصوب شد.
با بالا گرفتن اختلاف میان دو رهبر، بومدین در ۱۹ ژوئن ۱۹۶۵ با کودتایی بدون خونریزی بن بلا را خلع کرد و خود در رأس یک شورای انقلابی ۲۶ نفری در منصب ریاست جمهوری الجزایر قرار گرفت. هر چند رهبری او در ابتدا ضعیف بود، اما با ناکام ماندن کودتای طاهر زبیری علیه او در ۱۴ دسامبر ۱۹۶۷ بومدین به رهبر بیرقیب کشور بدل شد. او تا پایان زندگیاش در بیست و هفتم دسامبر سال ۱۹۷۸ در همین منصب باقی ماند.
او در ۱۹۷۱ کنترل حکومت بر صنعت نفت را به بهای پایان روابط ویژه الجزایر با فرانسه اعلام کرد. در ۱۹۷۵ هم به رسمیت شناختن جمهوری دمکراتیک عربی صحرا و حمایت گسترده از پولیساریو به قطع روابط با مراکش و موریتانی منجر شد. الجزایر در این دوران از کشورهای مهم جنبش عدم تعهد بهشمار میرفت و همزمان با همکاریهای اقتصادی با شرکتهای غربی، روابط نزدیکی نیز با بلوک شرق داشت.[۴] در ۱۹۷۶ قانون اساسی جدید و یک منشور ملی تهیه شد که هر دو در همهپرسی به تصویب رسیدند. منشور ملی «تعهد فسخ ناپذیر و غیرقابل بازگشت الجزایر به سوسیالیسم» را اعلام میکرد.
معاهده ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق نیز با میانجیگری الجزایر صورت گرفت.[۵]
نقش او در انقلاب آزادیبخش الجزایر
ویرایشدر ابتدای نوامبر سال ۱۹۵۴ هواری بومدین به ارتش آزادیبخش ملی در منطقه غرب الجزایر پیوست و زندگی نظامیاش را به شرح زیر گذراند:
۱۹۵۶: آموزش و سازماندهی هستههای نظامی. او در مصر به همراه تعدادی از رفقایش آموزش دید و به عنوان کسی که میتواند مأموریتهای مسلحانه انجام دهد برگزیده شد.
۱۹۵۷: از ابتدای این سال با نام نظامیاش یعنی هواری بومدین مشهور شد و نام اصلیاش یعنی بوخروبة محمد إبراهیم را کنار گذاشت و مسئولیت ایالت پنجم را به عهده گرفت.
۱۹۵۸: به ریاست ستاد منطقه غرب انتخاب شد.
۱۹۶۰: به عنوان رئیس ستاد جبهه آزادیبخش ملی بر سازمان کار این جبهه نظارت کرد.
۱۹۶۲: در دولت استقلال به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد.
۱۹۶۳: به مقام معاون رئیس شورای انقلاب برگزیده شد.[۶]
۱۹۶۵: کودتای نظامی و بر کناری احمد بن بلا[۷]
دوران ریاست جمهوری
ویرایشبومدین از ۱۹ ژوئن ۱۹۶۵ تا پایان دسامبر ۱۹۷۸ رئیسجمهور الجزایر بود. ویژگی این دوران شکوفایی الجزایر در کلیه زمینهها به ویژه کشاورزی بود. وی همچنین نفت الجزایر را ملی کرد و صنایع بنیادین را ایجاد نمود.[۸]
سیاست خارجی
ویرایشروابط الجزایر با کلیه کشورهای جهان بجز فرانسه خوب بود. ملی کردن نفت یک نمونه فراموش نشدنی از به چالش کشیدن کشورهای سرمایهداری و امپریالیستی بود و الجزایر را به عنوان یک نمونه مقاومت و مقابله کشورهای ضعیف با کشورهای قوی به کشورهای جهان سوم معرفی کرد. با تشکیل کنفرانس آفریقایی-آسیایی در سپتامبر ۱۹۷۳ الجزایر به عنوان یک کشور جلودار و رهبریکننده مورد اعتماد ظهور کرد که خواهان یک نظم نوین جهانی بود و به تهدیدی برای جهان متمدن بحساب میآمد.[۷][۸]
در ۱۵ مهرماه ۱۳۵۷، بومدین رهبر الجزایر ضمن ارسال پیام به خمینی در نوفل لوشاتو از او دعوت کرد که هر موقع ضروری بداند در الجزایر وطن دوم خود اقامت کند.[۹]
وفات
ویرایشهواری بومدین در اثر ابتلاء به یک بیماری سخت در دسامبر ۱۹۷۸ وفات یافت در حالی که درگیری صحرای غربی اوج گرفته بود. با مرگ بومدین الجزایر آماده ورود به مرحله جدیدی که بهطور کامل با دوران بومدین متفاوت بود گردید.[۱۰]
سید عطاءالله مهاجرانی مرگ بومدین را به صدام منتسب میکند:[۱۱]
بومدین در سفری که به بغداد داشت، در بازگشت برای دیدار با حافظ الاسد توقف کوتاهی در دمشق میکند. در دمشق آثار بیماری و مسمومیت بروز پیدا میکند. پزشکان روسی و فرانسوی نمیتوانند نوع و علت بیماری را تشخیص بدهند. حامد جبوری میگوید، هواری بومدین مثل سایه شده بود. استخوانهایش میشکست. طالب ابراهیمی وزیر خارجه وقت الجزائر، که خود طبیب بود و بر معالجه بومدین نظارت داشت، میگوید او با سم تالیوم مسموم شده بود. حامد جبوری اعتراف میکند که از این سم در عراق برای کشتن مخالفان استفاده میشدهاست.
منابع
ویرایش- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «هواری بومدین». در دانشنامهٔ ویکیپدیای عربی، بازبینیشده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۷.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Houari Boumediene». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۷.
- ↑ برخی منابع از جمله دانشنامه بریتانیکا تولد او را در ۱۹۲۷ ذکر کردهاند.
- ↑ Houari Boumedienne. (n.d.). Encyclopedia of the Modern Middle East and North Africa. Retrieved April 18, 2009, from Answers.com Web site: http://www.answers.com/topic/houari-boum-di-nne
- ↑ Houari Boumedienne. (n.d.). The Columbia Electronic Encyclopedia, Sixth Edition. Retrieved April 18, 2009, from Answers.com Web site: http://www.answers.com/topic/houari-boum-di-nne
- ↑ Houari Boumedienne. (2009). In Encyclopædia Britannica. Retrieved April 17, 2009, from Encyclopædia Britannica Online: http://www.britannica.com/EBchecked/topic/75587/Houari-Boumedienne
- ↑ هواری بومدین دانشنامه جهان اسلام
- ↑ هواری بومدین-ar.wikipedia
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Houari Boumediene: Ideologue and Pragmatist
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ HOUARI BOUMEDIÈNE : Un homme , une Légende vivante
- ↑ عاقلی. روزشمار تاریخ ایران. ج 2. ص366. نارمک. ۱۹۴۷.
- ↑ هواری بومدین
- ↑ نقد تحریف مدرن، سید عطالله مهاجرانی، ص ۳۵۴، انتشارات امید ایرانیان، ۱۴۰۰