قره‌قویونلو

دودمانی ترکمان ایرانی‌مآب حاکم بر نواحی آذربایجان (۱۳۷۸–۱۴۶۹)

قره‌قویونلو یا قراقویونلو دودمانی از حاکمان ترکمان ایرانی تبار و مسلمان بود که نزدیک به صد سال (از ۷۸۰ تا ۸۷۴ ه‍.ق) بر آذربایجان، شرق آناتولی و قفقاز حکمرانی کردند.[۶] خانوادهٔ حاکم قراقویونلو از قبیلهٔ ییوا، به ویژه ایل بهارلو بودند.[۷] آن‌ها از طوایفی بودند که هنگام حملهٔ مغول مساکن خود را حوالی دریاچهٔ خوارزم ترک کرده، به ایران آمدند و هر طایفه از آنان در جایی استقرار یافتند. هنگامی که دولت ایلخانان مغول منقرض شد، ترکمانان هم مانند سایر طوایف ترک از فرصت استفاده کرده صاحب قدرت شدند. این قبیله در شمال‌شرقی دریاچهٔ وان با مرکزیت ارچیش به قدرت رسیدند.

قره‌قویونلو

پادشاهی قره‌قویونلو
۷۸۰ هجری/۱۳۷۸ میلادی–۸۷۴ هجری/۱۴۶۹ میلادی
پرچم قره‌قویونلو
پرچم
قلمرو قره‌قویونلوها در دوره جهانشاه؛ رنگ آبی روشن نشان دهنده بخش‌هایی از شرق عراق و مناطق کوچکی از سواحل جنوبی خلیج فارس در شبه‌جزیره عربستان است که برای مدت کوتاهی تحت فرمانروایی آنان بوده است.
قلمرو قره‌قویونلوها در دوره جهانشاه؛ رنگ آبی روشن نشان دهنده بخش‌هایی از شرق عراق و مناطق کوچکی از سواحل جنوبی خلیج فارس در شبه‌جزیره عربستان است که برای مدت کوتاهی تحت فرمانروایی آنان بوده است.
وضعیتپادشاهی
پایتختتبریز
زبان(های) رایجفارسی (زبان رسمی دربار، [۱] ادبیات و شعر[۲])
ترکی آذری (زبان خاندانی[۳] و شعر)[۴]
عربی[۵]
دین(ها)
اسلام (احتمالاً شیعه)
حکومتپادشاهی موروثی
حاکم 
• ۷۹۰-ح ۷۸۰ ه‍.ق
قرامحمد
• ۸۲۳–۷۹۰ ه‍.ق
قره یوسف
• ۸۴۱–۸۲۳ ه‍.ق
قرا اسکندر
• ۸۷۲–۸۴۱ ه‍.ق
جهانشاه
• ۸۷۴–۸۷۲ ه‍.ق
حسنعلی میرزا
دوره تاریخیدوران میانه
• بنیان‌گذاری
۷۸۰ هجری/۱۳۷۸ میلادی
• فروپاشی
۸۷۴ هجری/۱۴۶۹ میلادی
پیشین
پسین
چوپانیان
جلایریان
آق قویونلو
تیموریان
امروز بخشی از ایران
 ترکیه
 جمهوری آذربایجان
 ارمنستان
 گرجستان
 عراق
 سوریه
 کویت
 عربستان سعودی

ریشه‌شناسی نام

ویرایش
 
نگاره‌ای از آرامگاه امیران قراقویونلو پیش از تخریب

قراقویونلو واژه‌ای زبان‌های ترکی (مرکب از: قره + قویون + لو) و به معنی «صاحبان گوسفندهای سیاه» است. این واژه بسته به لهجهٔ محلی گوینده، قره‌قویونلو یا قاراقویونلو هم تلفظ و نوشته می‌شود.[۸]

نام قراقویونلوها نخستین‌بار در تاریخ در دورهٔ پیش از دودمان صفویان مطرح گردیده است. قراقویونلوها که ترکمان بودند ابتدا تحت فرمان دودمان مغولی جلایری‌ها در تبریز و بغداد بودند. اما در سال ۱۳۷۵ قرا یوسف رهبر قراقویونلوها در پی شورشی علیه جلایری‌ها استقلال خود را از جلایری‌ها اعلام کرد و کنترل آذربایجان، موصل و بغداد را به دست گرفت. تیموریان در حوالی ۱۴۰۰ قرا یوسف را شکست داده و قرایوسف به مصر متواری شد. او پس از مدتی و در ۱۴۰۶ با کمک حاکمان وقت مصر(مملوک‌ها)، دوباره کنترل تبریز را به‌دست‌آورد. دولت قراقویونلو در بخش مهمی از سرزمین ایران شامل خوزستان، کرمان، فارس و هرات حضور داشت.[۹] واپسین فرمانروای قره‌قویونلو جهانشاه قراقویونلو نام داشت که اوزون حسن از دودمان آق‌قویونلو او را شکست داد و او را به همراه پسرش کشت.

مذهب قراقویونلوها

ویرایش

این طایفه شیعه مذهب بوده‌اند و کلاه سیاه بر سر می‌گذاشتند و با طایفه دیگری که سنی و کلاه سفید بر سر می‌گذاشتند عموماً در رقابت و همجوار بوده‌اند.[۱۰] مسجد کبود در تبریز از بناهای ساخته شده در دوران قراقویونلوها است.

این استدلال که بین سنی‌گری آق‌قویونلو و تشیع قره‌قویونلو و صفویه تضاد واضحی وجود داشت، عمدتاً بر منابع متأخر صفوی استوار است و باید مشکوک تلقی شود.[۱۱]

در مورد تعلقات مذهبی قره قویونلوها، اگرچه برخی از اعضای متأخر خانواده اسامی شیعی داشتند و گه‌گاه نوشته‌های سکه‌های شیعی نیز وجود داشت، به نظر می‌رسد هیچ مدرک محکمی برای وابستگی قطعی شیعی در میان بسیاری از ترکمن‌ها در آن زمان وجود ندارد.[۱۱]

در دوره قره‌قویونلو تشیع فراگیر شد. فعالیت‌های موفقیت‌آمیز شیخ جنید صفوی در آذربایجان و آناتولی و مشعشعیت در خوزستان مهم‌ترین شاهد بر گسترش تشیع با شمشیر است. می‌توان گفت مانند یارعلی (برادر قره یوسف) در خاندان قره قویونلو، عشق آگاهانه به علی بن ابی‌طالب وجود دارد. اما نام چهار خلیفه بر روی سکه‌های قره یوسف، اسکندر و جهان شاه دیده می‌شود. علاوه بر آن، در منابع معاصر آق‌قویونلو، ممالیک و تیموری هیچ گزارشی مبنی بر گرایش حاکمان قره‌قویونلو به تشیع وجود ندارد.[۱۲]

پیشینه و ظهور

ویرایش

ترکمن‌های قره‌قویونلو در ابتدا از حدود سال ۱۳۷۵ میلادی، زمانی که رهبر قبیله اصلی آنها بر موصل حکومت می‌کرد، دست‌نشاندگان حکومت جلایریان در بغداد و تبریز بودند. اما بر ضد جلایریان قیام کردند و با فتح تبریز توسط قرایوسف استقلال خود را از سلسله آل جلایر تأمین کردند.

در سال ۱۴۰۰، امپراتوری تیموری به رهبری تیمورلنگ، قره‌قویونلوها را شکست داد و قرایوسف به مصر گریخت و به سلطنت ممالیک پناه برد. قره یوسف مورد استقبال شیخ محمود، نایب دمشق، قرار گرفت. اندکی بعد سلطان جلایری احمد جلایر نیز به دمشق آمد. الناصر فرج که نمی‌خواست روابط با تیمور را بدتر کند، پذیرفت که قرایوسف و احمد جلایر را بگیرد و به او تحویل دهد. این دو رهبر در زندان با هم دوستی خود را تجدید کردند و توافق کردند که احمد جلایر باید بغداد را حفظ کند و قرایوسف آذربایجان را حفظ کند. احمد همچنین پیربوداغ پسر قرایوسف را به فرزندی پذیرفت. هنگامی که تیمور در سال ۱۴۰۵ میلادی درگذشت، ناصر فرج هر دو را آزاد کرد. با این حال، به گفته فاروق سومر، آنها به دستور والی شورشی دمشق، شیخ محمود آزاد شدند.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]

قرایوسف پس از بازگشت از تبعید، عزالدین شیر، فرماندار تیموری وان را وادار به تسلیم کرد. در حالی که آلتامیش، نایب‌السلطنه دیگری را که تیمور گماشته بود، دستگیر و به باروق فرستاد. او بعداً به سرزمین‌های آذربایجان رفت. او در ۱۴ مهر ۱۴۰۶ در جنگ نخجوان، ابوبکر تیموری را شکست داد و تبریز را دوباره اشغال کرد. ابوبکر و پدرش میران‌شاه برای بازپس‌گیری آذربایجان تلاش کردند؛ اما در ۲۰ آوریل ۱۴۰۸ قرایوسف در جنگ سردرود که در آن میران‌شاه کشته شد، شکست قاطعی بر آنها وارد کرد. در پاییز ۱۴۰۹ قرایوسف وارد تبریز شد و گروهی مهاجم به شروان به ویژه شکی فرستاد که بی‌نتیجه ماند.[۱۷]

در سال ۱۴۱۰ میلادی، قره‌قویونلوها بغداد را تصرف کردند. استقرار یک خط فرعی قره‌قویونلو در آنجا سقوط جلایریان را که زمانی به آنها خدمت می‌کردند، تسریع کرد. با وجود جنگ داخلی بین نوادگان قرایوسف پس از مرگ او در سال ۱۴۲۰، دولت قره‌قویونلو پس از قرایوسف فروپاشید. پس از مرگ قرایوسف در دسامبر ۱۴۲۰، شاهرخ سعی کرد آذربایجان را از اسکندر پسر قرایوسف بگیرد، زیرا هیچ‌یک از پسرانش پدرش را همراهی نمی‌کردند. تیموریان علیرغم شکست اسکندر، دو بار در سال‌های ۱۴۲۰–۱۴۲۱ و ۱۴۲۹، تنها در سومین لشکرکشی شاهرخ میرزا در سال‌های ۱۴۳۴–۳۵ موفق شدند، زمانی که او حکومت را به برادر خود اسکندر، جهانشاه (۱۴۳۶–۱۴۶۷) به‌عنوان تابع خود سپرد. در سال ۱۴۳۶ میلادی از شاهرخ کمک گرفت تا اسکندر را شکست دهد و تاج و تخت را برای خود تصاحب کند. او همچنین توسط گوهرشاد پذیرفته شد و در ۱۹ آوریل ۱۴۳۸ تاجگذاری کرد و لقب مظفرالدین را گرفت.[۱۸][۱۹]

فروپاشی

ویرایش

در سال ۱۴۱۰ میلادی، ارمنستان تحت کنترل قره قویونلوها قرار گرفت. منابع اصلی ارمنی موجود در این دوره از تاریخ‌نگار توما متسوپتسی و چندین کولوفون گرفته تا نسخه‌های خطی معاصر آمده است.[۲۰] به گزارش توما، اگرچه قره‌قویونلوها مالیات‌های سنگینی از ارمنی‌ها می‌گرفتند، اما سال‌های اولیهٔ حکومت آنها نسبتاً آرام بود و شهرها بازسازی شدند. ولی این دورهٔ صلح‌آمیز با ظهور قره اسکندر، که بنا به گزارش‌ها، «ارمنستان را بیابان کرد» و آن را در معرض «ویرانی، غارت، کشتار و اسارت» قرار داد، از بین رفت.[۲۰] جنگ‌های اسکندر با تیموریان و شکست نهایی توسط تیموریان باعث ویرانی بیشتر در ارمنستان شد، زیرا بسیاری از ارمنی‌ها به اسارت گرفته شده و به بردگی فروخته شدند و زمین در معرض غارت آشکار قرار گرفت و بسیاری از آنها مجبور به ترک منطقه شدند.[۲۰] اسکندر با گماشتن ارمنی از خانواده‌ای اصیل به نام رستم به عنوان یکی از مشاوران خود تلاش کرد تا با ارمنی‌ها آشتی کند.

هنگامی که تیموریان حملهٔ نهایی خود را به منطقه آغاز کردند، جهانشاه، برادر اسکندر را متقاعد کردند که به برادرش بپردازد. جهانشاه سیاست آزار و اذیت ارمنی‌ها در سیونیک را در پیش گرفت. نوشته‌های خطی ارمنی، غارت کردن صومعه تاتف توسط نیروهایش را در دست‌نوشته‌ها درج کرده است. اما او نیز به دنبال نزدیکی با ارمنی‌ها، به واگذاری زمین به فئودال‌ها، بازسازی کلیساها، و تصویب انتقال مقر جاثلیق کلیسای حواری ارمنی به کلیسای جامع اچمیادزین در سال ۱۴۴۱ میلادی پرداخت و ارمنی‌ها را از اسارت درآورد زیرا کشور شاهد ویرانی‌های بیشتر در سال‌های پایانی مبارزات ناکام جهانشاه با آق‌قویونلوها بود.[۲۰]

 
سکه جهانشاه که به روش روچاپ بر سکه تیموری در سال ۸۷۱ هجری تهیه شده.

جهانشاه با شاهرخ میرزای تیموری صلح کرد. با این حال، این صلح به سرعت از بین رفت. هنگامی که شاهرخ میرزا در سال ۱۴۴۷ درگذشت، ترکمن‌های قره‌قویونلو بخش‌هایی از عراق و سواحل شرقی شبه‌جزیرهٔ عربستان و همچنین غرب ایران را که تحت کنترل تیموریان بود ضمیمه قلمرو خود کردند. اگرچه در دوران حکومت او قلمروهای زیادی به دست آمد؛ اما پادشاهی جهانشاه توسط پسران یاغی و حاکمان تقریباً خودمختار بغداد که در سال ۱۴۶۴ آنها را اخراج کردند، با مشکل مواجه شد. اما، یک شکست فاجعه‌بار بود که منجر به مرگ جهانشاه و فروپاشی کنترل ترکمانان قره‌قویونلو در خاورمیانه شد. در سال ۱۴۶۸ میلادی، آق‌قویونلوها در اوج دوران خود تحت رهبری اوزون حسن (۱۴۵۲–۱۴۷۸)، قره‌قویونلوها را شکست دادند و تمام عراق، آذربایجان و غرب ایران را فتح کردند.[۲۱] جهانشاه در جنگ موس درگذشت. قره‌قویونلو تقریباً نابود شده بود و این‌بار حسنعلی میرزا به قدرت رسید. او به دست اوزون حسن کشته شد و پادشاهی قره‌قویونلوها نیز فروپاشید.[۲۲]

ساختار حکومتی

ویرایش

تشکیلات دولتی قره قویونلو عمدتاً بر اساس پیشینیان خود، جلایریان و ایلخانیان بود. حاکمان قره قویونلو از زمان به تخت نشستن پیربوداغ توسط قره یوسف از عنوان سلطان استفاده می‌کردند. گاهی هم عنوان بهادر روی ضرب سکه ظاهر می‌شد. از القاب خان، خاقان و پادیشاه نیز استفاده می‌کردند.[۱۲]

قره‌قویونلوها با حفظ فرهنگ ایرانی[۲۳] از زبان فارسی برای دیپلماسی، شعر،[۲۴] و به عنوان زبان درباری استفاده می‌کردند.[۲۵] نامه‌های دیپلماتیک به تیموریان و عثمانی‌ها به زبان فارسی و مکاتبات با سلاطین ممالیک به زبان عربی بود.[۲۶] اسناد رسمی داخلی (فرمان یا سیورغال) نیز به فارسی نوشته می‌شد.[۲۶]

در تشکیلات ایالتی، ولایات توسط شاهزاده‌ها و بیگ‌ها اداره می‌شد که در هر یک از استان‌ها دیوان‌های کوچک‌تری داشتند. حکومت توسط فرمانداران نظامی (بیگ‌ها) عموماً از پدر به پسر منتقل می‌شد. در شهرها مقاماتی به نام داروغه بودند که به امور مالی و اداری رسیدگی می‌کردند و قدرت سیاسی هم داشتند. شاهزادگان و بیگ‌ها سربازان خود را داشتند که به آنها نوکر می‌گفتند که آموزش دیده و حقوق می‌گرفتند.[۱۲]

بازماندگان قراقویونلوها

ویرایش

یکی از مشخص‌ترین بازماندگان اتحادیه قراقویونلو، ایل بهارلو است که بخشی از آنان در بهار و بخشی در فارس مستقر هستند. در اسامی طوایف ایل بهارلو طایفه ای بنام بارانلو وجود دارد. بارانلوها خانواده سلطنتی قراقویونلو را ساختند. پادشاهان قراقویونلو از خانواده قرامحمد برادر بایرام خوجه بودند و به «بنی‌بهرلی» نیز شهرت داشتند.[۲۷] علی‌شکر بیگ بهارلو، سردار بزرگ قراقویونلو و برادر همسر جهانشاه قراقویونلو بود، یک بخش از بازماندگان علی‌شکر بیگ به هند رفتند. بیرام خان بهارلو و عبدالرحیم خان بهارلو بزرگان حکومت گورکانیان هند از اخلاف ایشان بودند. یکی دیگر از نوادگان علی‌شکر بیگ، موسی خان بهارلو است. او و بازماندگانش از اواخر دوره صفوی سرپرست بخشی از ایل بهارلو در فارس بودند.[نیازمند منبع]

در ساوه یکی طایفه‌های ایل شاهسون بغدادی می‌باشند و گفته می‌شود که در زمان نادرشاه به ایران انتقال داده شده‌اند. منبع یا منابعی که ارتباط این اقوام و گروه‌ها را به قراقویونلوهای دوره قبل از صفویه ذکر کرده باشد در دسترس نیست؛ اما این فرضیه خیلی دور از حقیقت نیست. به‌ویژه که قراقویونلوها مدتی حاکمان بغداد نیز بوده‌اند.[نیازمند منبع]

فرمانروایان قراقویونلو

ویرایش
 
آرامگاه امیران قراقویونلو در امروز
ترتیب فرمانروایان رسمی مدت فرمانروایی‌
۱ قرامحمد از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۹ میلادی
۲ قرایوسف از ۱۳۹۰ تا ۱۴۲۰ میلادی
۳ قرااسکندر از ۱۴۲۰ تا ۱۴۳۵ میلادی
۴ جهانشاه از ۱۴۳۵ تا ۱۴۶۷ میلادی

دیوان‌سالاری قراقویونلوها

ویرایش

الگوی دیوان‌سالاری قراقویونلوها، دیوان‌سالاری دورهٔ ایلخانان بوده است؛[۲۸] اگرچه جزئیاتی از دیوان‌سالاری آنان در دست نیست. در این دوره از دو دیوان تواجی به معنای فرماندهی نظامی و پروانجی، یعنی ریاست خزانه نام برده شده است.[۲۹]

جستارهای وابسته

ویرایش

آق‌قویونلوها

ترکمان‌ها

امپراتوری صفوی

پانویس

ویرایش
  1. Arjomand 2016, p. 11.
  2. Minorsky 1954, p. 282.
  3. Faruk Sümer (1992). "Başlangıçtan Cihan-Şah'a Kadar". Kara Koyunlular (به ترکی استانبولی). Vol. 1. Turkish Historical Society. p. 8. ISBN 9789751748478.
  4. Minorsky 1954, p. 283.
  5. Bauden 2019, p. 423.
  6. "Kara Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). p. Kara Koyunlu, also spelled Qara Qoyunlu, Turkish Karakoyunlular, English Black Sheep, Turkmen tribal federation that ruled Azerbaijan, Armenia, and Iraq from about 1375 to 1468. Retrieved 2020-12-28.
  7. Peter B. Golden, An Introduction to the History of the Turkic Peoples, p. 367-368.
  8. Anooshahr، «Timurids and Turcomans»، The Oxford Handbook of Iranian History، 273.
  9. دانشنامه ایرانیکا، مدخل آق قویونلو.[پیوند مرده]
  10. «اعتقادات مذهبی عصر قراقویونلوها». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۴ نوامبر ۲۰۱۳.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Quiring-Zoche, R. (2009-10-29). "AQ QOYUNLŪ". Encyclopedia Iranica.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Faruk Sümer (1988–2016). "KARAKOYUNLULAR Doğu Anadolu, Azerbaycan, İran ve Irak'ta hüküm süren Türkmen hânedanı (1351-1469).". TDV Encyclopedia of Islam (44+2 vols.) (in Turkish). Istanbul: Turkiye Diyanet Foundation, Centre for Islamic Studies.
  13. Muir, William (1986). Mameluke Or Slave Dynasty Of Egypt. Nabu Press. ISBN 978-1-142-16286-3.
  14. "KARAKOYUNLULAR - TDV İslâm Ansiklopedisi". TDV İslam Ansiklopedisi (in Turkish). Retrieved 2022-04-07.
  15. "Kara Koyunlu | History, Meaning, & Capital | Britannica". www.britannica.com. Retrieved 2022-04-07.
  16. Shahmoradi, Seyyed; Moradian, Mostafa; Montazerolghaem, Asghar (2013). "The Religion of the Kara Koyunlu Dynasty: An Analysis". Asian Culture and History. 5 (2). doi:10.5539/ach.v5n2p95.
  17. Grousset, René (1970). The Empire of the Steppes: A History of Central Asia. RUTGERS UNIV PR. ISBN 0-8135-1304-9.
  18. "Kara Koyunlu". Encyclopaedia Britannica. "Kara Koyunlu, also spelled Qara Qoyunlu, Turkish Karakoyunlular, English Black Sheep, Turkmen tribal federation that ruled Azerbaijan, Armenia, and Iraq from about 1375 to 1468.".
  19. "KARAKOYUNLULAR - TDV İslâm Ansiklopedisi". TDV İslam Ansiklopedisi (in Turkish). Retrieved 2022-04-07.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ Kouymjian, Dickran (1997), "Armenia from the Fall of the Cilician Kingdom (1375) to the Forced Migration under Shah Abbas (1604)" in The Armenian People From Ancient to Modern Times, Volume II: Foreign Dominion to Statehood: The Fifteenth Century to the Twentieth Century, ed. Richard G. Hovannisian, New York: St. Martin's Press, p. 4. ISBN 1-4039-6422-X.
  21. Stearns, Peter N. ; Leonard, William (2001). The Encyclopedia of World History. Houghton Muffin Books. p. 122. ISBN 0-395-65237-5.
  22. Orly R. Rahimiyan. "Anjuman-i Markazī-yi Tashkīlat-i Ṣiyyonīt-i Irān". In Norman A. Stillman (ed.). Encyclopedia of Jews in the Islamic World. Brill. doi:10.1163/1878-9781_ejiw_sim_000228.
  23. Roy, Kaushik (2014). Military Transition in Early Modern Asia, 1400-1750. Bloomsbury. Post-Mongol Persia and Iraq were ruled by two tribal confederations: Akkoyunlu (White Sheep) (1378–1507) and Qaraoyunlu (Black Sheep). They were Persianate Turkoman Confederations of Anatolia (Asia Minor) and Azerbaijan.
  24. Minorsky, V. (1954). "Jihān-Shāh Qara-Qoyunlu and His Poetry (Turkmenica, 9)". Bulletin of the School of Oriental and African Studies. 16 (2): 271–97. doi:10.1017/s0041977x00105981. JSTOR 609169. S2CID 154352923.
  25. Arjomand, Saïd Amir (2016). "Unity of the Persianate World under Turko-Mongolian Domination and Divergent Development of Imperial Autocracies in the Sixteenth Century". Journal of Persianate Studies. 9 (1): 11. doi:10.1163/18747167-12341292. The disintegration of Timur's empire into a growing number of Timurid principalities ruled by his sons and grandsons allowed the remarkable rebound of the Ottomans and their westward conquest of Byzantium as well as the rise of rival Turko-Mongolian nomadic empires of the Aq Qoyunlu and Qara Qoyunlu in western Iran, Iraq, and eastern Anatolia. In all of these nomadic empires, however, Persian remained the official court language and the Persianate ideal of kingship prevailed.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ Bauden, Frédéric (2019). "Diplomatic Entanglements between Tabriz, Cairo, and Herat: a Reconstructed Qara Qoyunlu Letter Datable to 818/1415". In Bauden, Frédéric; Dekkiche, Malika (eds.). Mamluk Cairo, a Crossroads for Embassies:Studies on Diplomacy and Diplomatics. Brill.
  27. زامباور - نسب‌نامه شهریاران، ص۳۸۴.
  28. شریک امین، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، صص ۸۳–۸۲.
  29. لمبتون، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۱۰۴.

منابع

ویرایش

پیوند به بیرون

ویرایش