فرهاد میرزا معتمدالدوله
فرهادمیرزا معتمدالدوله (۱۲۳۳–۱۳۰۵ ه.ق) از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار، عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بندرها جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود. اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. فرهاد میرزا دستی بر قلم داشت و شعر نیز میگفت. از او کتابهای مذهبی، ادبی و سفرنامه بر جای مانده است. او همچنین کتابی به نام نصاب یا روش ساده یادگیری انگلیسی نوشته است. [۱]
خانواده
ویرایشپدرش عباس میرزا نایبالسلطنه (پدر بزرگ ناصرالدین شاه قاجار) و مادرش فصل بهار خانم، به نوشته عزالدوله گرجی یا ارمنی بود که از تفلیس او را آورده بودند.[۲] فرهاد میرزا در سال ۱۲۵۰ به حکومت لرستان و خوزستان و سپس حکومت اردلان (کردستان) منصوب شد. ناصرالدین شاه در نخستین سفر خود به فرنگ او را به عنوان نایبالسلطنه برگزید.
والی فارس
ویرایشدر سال ۱۲۹۷ هجری قمری (۱۲۵۹ خورشیدی) ناصرالدین شاه طی فرمانی ۱۰۷۱ تومان مالیات اردکان فارس را تیول فرهاد میرزا کرد.[۳] یعنی همه مالیات اردکان به او میرسید و ۱۰۷۱ تومان را به تهران میفرستاد. حکومت فارس و بندرها آن نیز در دستان وی بود و از طرف او، حاجی محمدباقر خان اصفهانی در بوشهر، نایبالحکومه بود.
از اقدامات مهم فرهاد میرزا در فارس ایمن کردن راهها از دزد و راهزن بود، اما به نوشته حاجی سیاح، روشی که به کار بست اصلاً مناسب و درست نبود زیرا «به محض اینکه تهمت دزدی به کسی زده میشده است و قبل از اثبات جرم، تمام دارایی متهم ضبط و سر و دست او بریده میشد».[۴]
حکومت تمامی بندرها با پسرش اویس میرزای احتشامالدوله بود که حاجی ابراهیم خان به نیابت از او حکومت می کرد. به نوشته حاجی سیاح، «دست تجاوز و ظلم و ستم هر دو همیشه برسر بیچارگان دراز بوده، به طوری که به هیچ چیز کسی که دچار غضب این دو میشدند، رحم نمیکردند و تمام زندگی و هویت فرد را نابود میکردند. کسی هم قدرت شکایت نداشت. اینها چه سرها بریدهاند و چه اعضاء که قطع کردهاند و بسیاری از مالها را غارت کردهاند».[۴]
روزی آقا سید حسن که از علمای عصر قاجاریه در شهر برازجان بوده حاج سیاح را به خانه خود دعوت میکند، در خلوت حاج سیاح از اوضاع شهر فارس و حکومت آن سؤال میکند. آقا سید حسن توضیح میدهد که فرهاد میرزای معتمدالدوله شخص بیرحم خونخواری است که به محض تهمت دزدی، سر و دست متهم را از تن جدا میکند از این بابت راهها امنیت کامل دارد اما ظلم مزدوران حکومت بی پایان است. بزرگان این اطراف را به قتل رسانیده و حیدرخان را که شخص معروف و ثروتمندی بوده، کشته و هر چه را داشته غارت کردهاست.[۴]
در مجموع فرهاد میرزا دو بار به حکمرانی ایالت فارس رسید، در دوره اول حکومتش، نتوانسته بود محبوبیتی در میان مردم کسب کند و آنان شدیدا از وی ناراضی بودند تا جایی که هنگام ترک شیراز، اهالی نتوانستند احساس خوشحالی خود را مخفی کنند و حتی با ریشخند و استهزا وی را بدرقه کردند.
فرهاد میرزا قسم خورد که سزای این کار شیرازی ها را بدهد و به قسم خود هم عمل کرد. پس از گذشت مدت زمانی او دوباره به حکومت شیراز رسید و سیاست او که هیچ وقت ملایم نبود، این بار به سختی و خشونت بی سابقه ای گرایید. درمدت چهار سال حکمرانی، گفته می شود که بیش از ۷۰۰ دست، به اتهامات گوناگون به دستور او قطع شد. در یک مورد مردی به او شکایت کرد که الاغش گم شده وپس از مدتی آن را در میان چهارپایانی مشاهده کرد که متعلق به مرد جوانی از اهالی همان محله بود. آن جوان را بازداشت کردند و به حضور فرهاد میرزا بردند و بدون درنگ امر شد که دست وی را قطع کنند و به هیچ وجه گوش به فریادهای متهم بیچاره ندادند که مدعی بود الاغ خودش به میان چهارپایان او آمده و اینکه تا موقع دستگیری موفق به یافتن صاحب آن نشده است. [۵]
فرزندان
ویرایشردیف | نام | تولد/وفات | یادداشتها |
---|---|---|---|
۱ | مهرماه خانم عصمتالسلطنه | ابتدا همسر قوامالدوله آشتیانی سپس همسر وزیرلشکر آشتیانی سپس همسر عبدالوهاب خان آصفالدوله سپس همسر حسین خان حسامالملک | |
۲ | سلطان اویس میرزا | ||
۳ | حرمتالدوله | ابتدا همسر احتشامالدوله سپس همسر میرزا محمود وزیر. | |
۴ | عبدالعلی میرزا | ||
۵ | شمسالدوله | همسر سلطان حسین میرزا نیرالدوله، دارای دو دختر: فصل بهار خانم ایرانالدوله (نویسنده، نقاش و شاعر) و مهرافروز خانم شمسالسلطنه همسر محمدعلیخان خازنالملک.[۶] در جمادیالاول سال ۱۳۰۹ قمری در حدود سن چهل و سه سالگی در نیشابور درگذشت.[۷] |
آثار
ویرایش- قمقام الزخار و صمصام البتار در احوالات مولی الکونین ابی عبدالله الحسین
- هدایت السبیل و کفایت الدلیل (سفرنامه مدینه)
- جام جم
- زنبیل
- کنزالحساب
- منشآت
- نصاب انگلیسی
- دیوان اشعار
تبارنامه
ویرایشتبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا هاشم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- ↑ سفرنامه ادوارد براون نشر اختران صفحه ۱۳۷
- ↑ عبدالصمد میرزا عزالدوله سالور و دو سفرنامه او به اروپا در سالهای ۱۲۹۰ و ۱۳۰۰، به کوشش مسعود سالور، نشر نامک، تهران، ۱۳۶۷، ص۹
- ↑ «مذاکرات جلسه ۵۷ دوره دوم مجلس سنا یازدهم بهمن ۱۳۳۳». بایگانیشده از اصلی در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۲. دریافتشده در ۷ سپتامبر ۲۰۲۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ سیاح، حمید (۱۳۴۶). گلکار، سیفالله، ویراستار. خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف و وحشت. تهران: مؤسسه انتشارات امیر کبیر. ص. ۱۳.
- ↑ سفرنامه ادوارد براون نشر اختران صفحه ۱۳۹
- ↑ مهر افروز خانم شمسالسلطنه
- ↑ اعتمادالسلطنه. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه. ص۷۷۹