اقبال لاهوری

شاعر، فیلسوف و سیاستمدار پاکستانی (۱۲۵۶–۱۳۱۷)
(تغییرمسیر از علامه اقبال)

محمد اقبال (۹ نوامبر ۱۸۷۷ – ۲۱ آوریل ۱۹۳۸) مشهور به اقبال لاهوری، فیلسوف،[۱][۲] نویسنده،[۳] شاعر و سیاست مدار[۴] اهل جنوب آسیا بود. اقبال در سیالکوت به دنیا آمده و شعرهای بسیاری نیز به زبان‌های فارسی و اردو سروده است. اقبال، نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد و این ایده در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد.[۵] اقبال لاهوری، در این کشور به‌طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می‌شود.[۶] «اسرار خودی» یکی از کتاب‌های معروف اوست. وی طرفداران پرشماری در ایران و سایر کشورها دارد. پسر او جاوید اقبال فیلسوف و وکیل مشهور پاکستانی بود.

محمد اقبال
اقبال در ۱۹۳۳
زادهٔ۹ نوامبر ۱۸۷۷
درگذشت۲۱ آوریل ۱۹۳۸ (۶۰ سال)
لاهور، ایالت پنجاب، راج بریتانیا
آرامگاهمزار اقبال، لاهور
ملیتهندی
محل تحصیل
آثار برجستهبانگ درا، ترانه ملی، اسرار خودی، رموز بی‌خودی، پیام مشرق، زبور عجم، جاویدنامه، ساری جهان سی اچها
فرزندان۶
محل کارجامعه ملیه اسلامیه (هم‌بنیان‌گذار)
پایان‌نامهسیر فلسفه در ایران (۱۹۰۸)
استاد راهنمافریتز هومل
زبان
علایق اصلی
ایده‌های چشمگیر
خطبه الله‌آباد (۱۹۳۰)
امضاء

از طرفداران سرسخت احیای سیاسی و معنوی جهان اسلام، به ویژه مسلمانان در شبه قاره هند، سلسله سخنرانی‌های اقبال در این زمینه با عنوان «احیای فکر اسلامی» در سال ۱۹۳۰ منتشر شد. عضو شورای قانونگذاری پنجاب در سال ۱۹۲۷ و چندین سمت در اتحادیه مسلمانان سراسر هند داشت. او در خطابه الله‌آباد خود که در مجمع سالانه اتحادیه در سال ۱۹۳۰ ایراد شد، چارچوبی سیاسی برای مناطق با اکثریت مسلمان در شمال غرب هند تدوین کرد و باعث شد که اتحادیه به دنبال نظریه دو ملتی باشد.[۵] در اوت ۱۹۴۷، نه سال پس از مرگش، تجزیه هند به تأسیس پاکستان منجر شد، یک دولت اسلامی تازه مستقل که در آن اقبال به عنوان شاعر ملی مورد تجلیل قرار گرفت. او در پاکستان با عنوان حکیم الامه شناخته می‌شود. سالگرد تولد او ۹ نوامبر، به عنوان تعطیل رسمی در پاکستان برگزار می‌شود.

زندگی

ویرایش

اقبال در سیالکوت، که اکنون بخشی از ایالت پنجاب پاکستان است متولد شد. نیاکان او از قبیلهٔ سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سدهٔ هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، به اسلام روی آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود.[۷] اقبال، قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در کالج میسیونری اسکاتلند گذراند. او تحصیلات خود را در رشتهٔ فلسفه دانشگاه لاهور آغاز و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹ میلادی، با رتبهٔ اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد.

تحصیلات در خارجه

ویرایش

اقبال در اروپا نیز با ادوارد براون و رینولد نیکلسون مراودات علمی داشت. او تحت تأثیر آموزه‌های سر توماس آرنولد در سال ۱۹۰۵ به انگلستان سفر کرد. اقبال در حالی که با فردریش نیچه و هانری برگسون آشنا بود، اندکی پیش از عزیمت به انگلستان، مولانا را کشف کرد و مثنوی را به دوستش سوامی راما تیرتا، که در ازای آن سانسکریت را به او آموزش داد، آموزش داد. اقبال واجد شرایط دریافت بورسیه تحصیلی از کالج ترینیتی، دانشگاه کمبریج، و لیسانس هنر در سال ۱۹۰۶ شد. مدرک تحصیلی در لندن، او را واجد شرایط کرد تا به عنوان وکیل فعالیت کند. در سال ۱۹۰۷، برای دکترا به آلمان رفت و در ۴ نوامبر ۱۹۰۷ دکترای فلسفه را از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ دریافت کرد. تز دکترای اقبال تحت راهنمایی فردریش هومل تحت عنوان سیر متافیزیک در ایران بود که در ایران بنام سیر فلسفه در ایران منتشر شد.[۸]

در سال ۱۹۰۷ با نویسنده عطیه فیضی نویسنده هندی در بریتانیا و آلمان دوستی نزدیک داشت. زمانی که در هایدلبرگ بود، استاد آلمانی اش اما وگناست دربارهٔ فاوست، هاینه و نیچه و گوته به او آموزش داد. او آلمانی را در سه ماه تسلط یافت. خیابانی در هایدلبرگ به یاد او «اقبال اوفر» نامگذاری شده است. اقبال در دوران تحصیل در اروپا شروع به سرودن شعر به زبان فارسی کرد. ترجیح می‌داد به این زبان بنویسد زیرا این کار بیان افکارش را آسان می‌کرد و در طول زندگی خود پیوسته به فارسی نوشت.[۹]

فعالیت‌های سیاسی

ویرایش

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه عضویت داشت که یک جنبش اسلامی ضد استعمار بریتانیا بود. او با مولانا محمدعلی و محمدعلی جناح نیز همکاری نزدیک داشت. او در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هند حضور داشت؛ اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است. پس از انتخابات سال ۱۹۲۶ وارد شورای قانون‌گذاری پنجاب، که شورایی اسلامی واقع در لاهور بود شد و در این شورا از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در سال ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیهٔ مسلمانان در الله‌آباد و سپس در سال ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.

چهرهٔ فرامرزی اقبال

ویرایش

اقبال، به دلیل داشتن دیدگاه ضد کاپیتالیستی، معتقد بود که نظام سرمایه‌داری در حال استعمار ملت‌ها به‌خصوص ملت‌های مسلمان است[۱۰]؛ از این رو نگاهی ویژه به کشورهای استعمار شدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی در جهان اسلام را می‌توان در پیوستگی فرهنگی، تاریخی و مذهبی کشورش با برخی از کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.

اقبال و ایران

ویرایش
 
آرامگاه اقبال لاهوری پاکستان

اقبال به فرهنگ ایرانی بسیار علاقه داشت و همین امر باعث شده است که برخی ملی‌گرایان، او را «ایرانی‌ترین غیرایرانی» یا «فردوسیِ برون‌مرز» بنامند.[۱۱]

اقبال و فلسفه

ویرایش

اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌های مسلمانان از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده است. از نظر وی، از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفه یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای فهم قرآن از منظر تعالیم یونانی محکوم به شکست است.[۱۲]

در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و ابن تیمیه در تبَیُّن اهمیت روش استقرا ابویوسف کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدیدآورد.[۱۳] اقبال، شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدّن اسلامی نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمانان در روش تجربی مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی، در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی، در جبر و اعداد، عراقی و خواجه محمد پارسا، در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.[۱۴]

دیدگاه‌های فلسفی اقبال، به‌شدت تحت‌تأثیر اندیشه‌های آنری برگسون بوده است. اقبال برگسون را اولین‌بار در سال ۱۹۳۲ میلادی، در یک همایش ملاقات کرد. اقبال کتابی با عنوان «حقیقت و حیرت: مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشه‌های برگسون» نیز نوشته که در آن اندیشه‌ها و نگاه فلسفی برگسون و بیدل را باهم بررسی و مقایسه کرده است.

احیای اندیشه اسلامی

ویرایش

شش سخنرانی انگلیسی اقبال در سال ۱۹۳۰ در لاهور و سپس توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد در سال ۱۹۳۴ در کتاب احیای فکر اسلامی منتشر شد. سخنرانی‌ها در مدرس، حیدرآباد و علیگر ارائه شده بود. این سخنرانی‌ها به نقش اسلام به عنوان یک دین و به عنوان یک فلسفه سیاسی و حقوقی در عصر مدرن می‌پردازد. اقبال در این سخنرانی‌ها قاطعانه نگرش‌ها و رفتار سیاسی سیاستمداران مسلمان را رد می‌کند.

اقبال ابراز نگرانی کرد که نه تنها سکولاریسم پایه‌های معنوی اسلام و جامعه مسلمان را تضعیف کند، بلکه جمعیت هندو هندوستان، میراث، فرهنگ و نفوذ سیاسی مسلمانان را از بین ببرد. او در سفرهای خود به مصر، افغانستان، ایران و ترکیه، ایده‌های همکاری و اتحاد سیاسی بیشتر اسلامی را ترویج کرد و خواستار حذف اختلافات ملی‌گرایانه می‌شد. او همچنین در مورد ترتیبات سیاسی مختلف برای تضمین قدرت سیاسی مسلمانان گمانه زنی کرد. اقبال در گفتگو با دکترامبدکار تمایل خود را برای دیدن استان‌های هند به عنوان واحدهای خودمختار تحت کنترل مستقیم دولت بریتانیا و بدون دولت مرکزی هند ابراز کرد. او مناطق مسلمان نشین خودمختار را در هند پیش‌بینی کرد که تحت اتحاد هندی واحد باشند. از سرنوشت مسلمانان هند هراس داشت که به دلیل انزوا از مسلمانان دیگر از بسیاری جهات آسیب می‌بینند.[۱۵]

اقبال در سال ۱۹۳۰ در جلسه آن در الله‌آباد در استان‌های متحد و همچنین برای نشست لاهور در سال ۱۹۳۲ به عنوان رئیس‌جمهور مسلم لیگ انتخاب شد. او در سخنرانی ریاست جمهوری خود در ۲۹ دسامبر ۱۹۳۰ چشم‌انداز یک کشور مستقل را برای مسلمانان ترسیم کرد.[۱۶]

اقبال در سخنان خود تأکید کرد که در اسلام برخلاف مسیحیت «مفاهیم حقوقی» با «اهمیت مدنی» همراه است و «آرمان‌های دینی» از نظم اجتماعی جدایی‌ناپذیر تلقی می‌شود. او بنابراین ایجاد یک نظام سیاسی بر مبنای صرفاً اصول ملی را برای مسلمانان ناممکن می‌دید.[۱۷] اقبال نه تنها بر نیاز به وحدت سیاسی مسلمانان تأکید کرد. نامطلوب بودن ادغام جمعیت مسلمان در یک جامعه گسترده‌تر غیر اسلامی را نا ممکن می‌دانست.

گرچه او سکولاریسم و ناسیونالیسم را رد می‌کند ولی روشن نمی‌کند که آیا دولت ایده‌آل او حکومت دینی است یا خیر. او از علما نیز انتقاد می‌کند که «اجتهاد اسلامی را عملاً به ورطه بی‌حرکتی انداخته‌اند.[۱۸]

اقبال و مولوی

ویرایش
 
سنگ یادبود اقبال لاهوری در استانبول

اقبال لاهوری از شاعران زبر دست در زبان فارسی به حساب می‌آید. او به خصوص به شخص مولانا دل‌بستگی و ارادت داشت:

به کام خود دگر آن کهنه مِی‌ریزکه با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال‌الدّین رومیبه دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشناییوصال او زبان‌دان جدایی
جمال عشق گیرد از نی اونصیبی از جلال کبریایی
به روی من در دل باز کردندز خاک من جهانی ساز کردند
ز فیض او گرفتم اعتباریکه با من ماه و انجم ساز کردند
خودی تا گشت مهجور خداییبه فقر آموخت آداب گدایی
ز چشم مست رومی وام کردمسروری از مقام کبریایی

اقبال در سال ۱۹۲۴ دچار بیماری کلیه شد، اما طبیب مشهور هندی حکیم «عبدالوهاب انصاری» اقبال را معالجه کرد و حدود ۱۰ سال دیگر اقبال از سلامتی برخوردار بود؛ ولی از سال ۱۹۳۴ میلادی، به بیماری‌های مختلفی مثل کم‌شنوایی و کم‌بینی چشم دچار شد و به تدریج دچار کسالت ممتدی شد و سرانجام در ۲۱ آوریل ۱۹۳۸ در ۶۶ سالگی از دنیا رفت و پیکرش در جوار «مسجد پادشاهی لاهور» به خاک سپرده شد.[۱۹]

 
خیابان اقبال در هایدلبرگ آلمان
 
آرامگاه علامه اقبال در مسجد پادشاهی لاهور.

نالهٔ یتیم نخستین اثر اقبال است. وی آن را در سال ۱۸۹۹م در جلسهٔ سالیانهٔ انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به‌طور کلی عبارت‌اند از:[۲۰]

مهم‌ترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام (ترجمهٔ فارسی توسط محمد مسعود نوروزی) است که از ۷ فصل با نام‌های زیر تشکیل شده است:

فصل ۱: «دانش و تجربهٔ دینی»
فصل ۲: «آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربهٔ دینی»
فصل ۳: «تصور خدا و معنای نیایش»
فصل ۴: «خودانسانی: آزادی و جاودانگی‌اش»
فصل ۵: «روح فرهنگ اسلامی»
فصل ۶: «اصل حرکت در ساختار اسلام»
فصل ۷: «آیا دین امکان‌پذیر است؟»

کتاب «سخنرانی‌ها، مقالات و نامه‌های علامه اقبال» اثری است که از انگلیسی در سال ۱۳۹۴ شمسی به فارسی در ۴۵۰ صفحه توسط محمد مسعود نوروزی ترجمه شده است. مقالات این کتاب عبارت‌اند از: وحدت وجود از نگاه جیلانی، تثلیث مسیحی، دیدگاه اسلام دربارهٔ جهان و انسان، اصل برابری و نفی برده‌داری در اسلام، دموکراسی آرمان سیاسی اسلام، تئوری سلطنت انتخابی، نیچه و مولوی، رد حق‌الهی برای حکومت، فلسفهٔ مگ تاگارت، معاد جسمانی، مقام زن در شرق، اسلام و قادیانیسم، پاسخی به نهرو دربارهٔ ارتداد، و… که شامل مصاحبه‌ها و نطق‌های سیاسی اقبال در مجلس نمایندگان نیز هست.

  • سیر فلسفه در ایران (ترجمه دکتر ا.ح. آریان‌پور)

نمونه اشعار

ویرایش
هر که پیمان با هوالموجود بست گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مؤمن است عشق را ناممکن ما ممکن است
آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند خود گلیم خویش را بافیده‌اند
ای امینِ دولت تهذیب و دین آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن واسِتان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو مؤمنِ خود، کافر افرنگ شو
رشتهٔ سود و زیان در دست توست آبروی خاوران در دست توست
اهل حق را زندگی از قوّت است قوّت هر ملّت از جمعیت است
دانی از افرنگ و از کار فرنگ تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو می‌دانی حسابش را درست از حریرش نرمتر، کرباس توست
بوریای خود به قالینش مده بیدق خود را به فرزینش مده
هوشمندی از خُم او مِی نخورد هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‌ها زد در خمیر زندگی اندیشه‌ام تا به دست آورده‌ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت ریختم طرح حرم در کافرستان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق پاره لعلی که دارم از بدخشان شما
می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند دیده‌ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

نهنگی بچه خود را چه خوش گفتبه دین ما حرام آمد کرانه
به موج آویز و از ساحل بپرهیزهمه دریاست ما را آشیانه

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم گشت آه که من کیستم
موج زخود رفته‌ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. Lelyveld, David (2004), "Muhammad Iqbal", in Martin, Richard C. (ed.), Encyclopedia of Islam and the Muslim World: A-L, Macmillan, p. 356, ISBN 978-0-02-865604-5, Muhammad Iqbal, South Asian poet and ideological innovator, wrote poetry in Urdu and Persian and discursive prose, primarily in English, of particular significance in the formulation of a national ethos for Pakistan.
  2. Iqbal, Sir Muhammad; Zakaria, Rafiq (1981), Shikwa and Jawab-i-shikwa (به انگلیسی و اردو), translated by Singh, Khushwant, Oxford University Press, ISBN 978-0-19-561324-7, "Iqbal it is true, is essentially a poet of Islam … the Islam which provided a new light of thought and learning to the world, and of heroic action and glorious deeds. He was devoted to the Prophet (PBUH) and believe his message." (from the foreword by Rafiq Zakaria, p. 9)
  3. Kiernan, V.G. (2013). Poems from Iqbal: Renderings in English Verse with Comparative Urdu Text. Oxford University Press and Iqbal Academy Pakistan. pp. xi–xiii. ISBN 978-0-19-906616-2. Quote: "In Persian, … he published six volumes of mainly long poems between 1915 and 1936, … more or less complete works on philosophical themes" (p. xiii)"
  4. Sevea, Iqbal Singh (2012), The Political Philosophy of Muhammad Iqbal: Islam and Nationalism in Late Colonial India, Cambridge University Press, pp. 14–, ISBN 978-1-107-00886-1, Iqbal was elected to the Punjab Legislative Council in 1927 and held various posts both in the All-India Muslim League and the Punjab Provincial Muslim League.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «دیپلمات پاکستانی: علامه اقبال تهران را مرکز مراوادات شرق می‌دانست». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۴-۰۱-۰۶.
  6. صفحهٔ ۹ The Sayings of Rumi and Iqbal
  7. Pakistan Times (November ۹, ۲۰۰۴)‏
  8. Jackso, Roy (2006). Fifty key figures in Islam. Taylor & Francis. p. 181. ISBN 978-0-415-35467-7.
  9. Sharif, Imran (21 April 2011). "Allama Iqbal's 73rd death anniversary observed with reverence". Pakistan Today. Retrieved 6 August 2012.
  10. 3015 (۲۰۲۱-۰۴-۲۲). «اقبال لاهوری؛ متفکری آزاداندیش و ضد استعمار». ایرنا. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۳-۰۱.
  11. Behnegarsoft.com (۲۰۲۱-۱۱-۰۹). «اقبال لاهوری ایرانی‌ترین غیرایرانی و «فردوسیِ برون‌مرز» بود | ایبنا». خبرگزاری کتاب ایران (IBNA). دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۰۳-۰۱.
  12. تقوی: ص ۵۵
  13. تقوی: ص ۵۶
  14. تقوی: ص ۵۷
  15. "Allama Iqbal – Biography". Iqbal Academy. 26 May 2006. Archived from the original (PHP) on 19 November 2010. Retrieved 7 January 2011.
  16. Sirriyeh, Elizabeth (21 October 1998). Sufis and Anti-Sufis: The Defense, Rethinking and Rejection of Sufism in the modern world. University of Leeds, United Kingdom: Routledge. p. 136. ISBN 978-0-7007-1060-7.
  17. Naipaul, V. S. Beyond Belief: Islamic Excursions Among the Converted Peoples. pp. 250–52.
  18. The Reconstruction of Religious Thought in Islam (reprint ed.). Lahore: Sang-e-Meel Publications. 2004 [1934]. p. 131.
  19. «خبرگزاری فارس | اقبال لاهوری؛ از تولد تا مرگ». www.farsnews.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۵-۲۷.
  20. رادفر، ابوالقاسم، گزیده اشعار فارسی اقبال لاهوری، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹خ، صص۱۲–۱۴.
  21. عنوان انگلیسی: The Reconstruction of Religious Thought in Islam
  22. عنوان انگلیسی: Development of Metaphysics in Persia
  • کیفی، زینت، «سیمای علامه اقبال لاهوری در آثار آنه‌ماری شیمل»، فصلنامهٔ «نقد و تحقیق»، شاپا: ۲۵۶۳–۲۴۵۴، مدیر و سردبیر: سید نقی عباس (کیفی)، جلد ۱، شماره ۱، صص ۶۷–۵۸، دهلی نو، ۲۰۱۵م.
  • تقوی، محمد ناصر، دوام اندیشهٔ سیاسی در ایران: ارزیابی تحلیلی نظریهٔ زوال اندیشهٔ سیاسی، قم:

پیوند به بیرون

ویرایش