جنگ ایران و عثمانی (۱۵۵۵–۱۵۳۲)
جنگ صفویان و عثمانی (۹۶۲ - ۹۳۸) جنگی بود که میان شاه طهماسب یکم صفوی و سلطان سلیمان یکم عثمانی در گرفت.
جنگ صفویان و عثمانی (۹۶۲-۹۳۸) | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگهای ایران و عثمانی | |||||||
مینیاتوری که سلطان سلیمان و لشگرش را در نخجوان و در اواخر جنگ صفویه و عثمانی (تصویر مربوط به تابستان ۱۵۵۴ است) نشان میدهد. | |||||||
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
ایران صفوی | امپراتوری عثمانی | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
شاه طهماسب یکم |
سلیمان یکم | ||||||
قوا | |||||||
۶۰ هزار سرباز ۱۰ ارابه توپ جنگی |
۲۰۰ هزار سرباز ۳۰۰ ارابه توپ جنگی |
→ جنگهای شاه اسماعیل یکم
۱۵۲۸ | نبرد جام | |
۱۵۵۵–۱۵۳۲ | با عثمانی | |
۱۵۴۷ | جنگ با شروانشاهان | |
۱۵۴۸ | نبرد قارص | |
۱۵۵۲ | نبرد ارزروم | |
۱۵۷۱-۱۵۷۳ | شورش پیشهوران تبریز | |
؟ | جنگ صافیرود | |
؟ | جنگ مرند |
جنگهای شاه اسماعیل دوم ←
جنگ اول
ویرایشسلیمان که از مرزهای امپراتوری عثمانی با اروپا آسودهخاطر شد، توجهش را معطوف به خطری کرد که از جانب سلسلهٔ شیعه مذهب صفویه احساس میکرد. با تثبیت قدرت دولت عثمانی در شرق آناتولی، تهدیدی همیشگی متوجه تبریز و عراق بود. در مقابل شاه طهماسب نیز همچون پدرش، ترکمانان آناتولی را تحریک به شورش علیه عثمانیها میکرد. شاه طهماسب روابط دوستانهای را با کارل پنجم، دشمن سلیمان در پیش گرفته بود. والی بدلیس نیز از اطاعت سلیمان دست برداشته و در پناه طهماسب قرار گرفته بود. همچنین ایرانیها تلاش میکردند تا در مرکز و جنوب عراق، سرزمینی که روزگاری، قلب خلافت عباسی به شمار میآمد؛ مذهب شیعه را جایگزین مذهب تسنن کنند. کشتن روحانیون و محققینی که از پذیرش مذهب جدید سر باز میزدند و تخریب مقبرهها و اماکن متبرکهٔ اهل سنت از جمله اقداماتی بود که صفویان برای میل به این هدف انجام میدادند. سلیمان به عنوان رهبر مسلمانان اهل سنت نمیتوانست تنها نظارهگر این قضایا باشد. والی بغداد نیز که دستنشانده طهماسب بود با دولت عثمانی به توافق رسید. علاوه بر همهٔ این مسائل، انگیزهها و منافع اقتصادی نیز دخیل بود.[۱][۲]
در سال ۹۳۸ ه.ق پس از قتل عام ایل تکلو به دستور شاه طهماسب که به واقعه آفت تکلو شهرت یافت، الامه سلطان تکلو حاکم آذربایجان به وان و سپس خاک عثمانی گریخت و از طرف دیگر شرف خان کُرد حاکم بدلیس که مشکوک به ارتباط با ایرانیها بود از حکومت بدلیس کنار گذاشته شده و الامه به عنوان حاکم آن منصوب شد، صدراعظم ابراهیم پاشا، فیل پاشا را همراه با پنجاه هزار نفر و الامه سلطان به طرف بتلیس فرستاد. شرف خان کُرد نیز از شاه طهماسب که در تبریز بود کمک خواست و عملا جنگ دوم ایران و عثمانی شروع شد. پیشروی شاه طهماسب به سمت بتلیس باعث عقبنشینی ارتش عثمانی به سمت دیاربکر شد. سلطان سلیمان در سال ۹۳۹ ه.ق درگیر جنگ با اتریش شد و شاه طهماسب نیز به جنگ با ازبکان در خراسان مشغول بود. پس از بازگشت سلطان سلیمان از اتریش و امنیت یافتن مرزهای غربی به وزیر اعظمش ابراهیم پاشا مأموریت داد تا بهسرعت سپاهی جمعآوری کند و به سوی آذربایجان حرکت کند. سلیمان خود در قسطنطنیه ماند تا سپاهی بزرگتر را سازماندهی کند و در اسرع وقت به یاری ابراهیم بشتابد. ابراهیم مناطق بین ارزروم و دریاچه وان و همچنین آذربایجان را اشغال کرد و در این زمان شاه طهماسب هنوز در خراسان بود که پیشروی ارتش عثمانی به آذربایجان را اطلاع یافت. سلطان سلیمان در پاییز ۹۴۱ ه.ق وارد تبریز شد. شاه طهماسب پس از اطلاع از حضور سلطان سلیمان در ری توقف کرد و به دنبال سیاست زمین سوخته بود تا از درگیری مستقیم با سلطان سلیمان خودداری کند، سلیمان تا سلطانیه پیشروی کرد ولی به علت تلفات و خسارات زیادی که به ارتش عثمانی در اثر سرمای شدید و کمبود آذوقه وارد شده بود، مجبور به عقبنشینی شد و زمستان سال ۹۴۱ ه.ق را در عراق عرب گذراند و بدون هیچ مقاومتی بغداد را فتح کرد. پس از عقبنشینی عثمانیها شاه طهماسب به سمت تبریز حرکت کرده و الامه که از طرف سلطان سلیمان حاکم آذربایجان شده بود به طرف وان فرار کرد. در سال بعد سلطان سلیمان دوباره به سمت مرکز ایران پیشروی کرد که به دلیل سیاست زمین سوخته شاه طهماسب با کمبود آذوقه مواجه بود پس در تابستان ۹۴۲ ه.ق به سمت عثمانی بازگشت، شاه طهماسب پس از اطلاع از این موضوع به سمت وان پیشروی کرد تا نواحی اطراف دریاچه وان را تحت کنترل درآورد. درگیریهای رخ داده در این نواحی به کشته شدن سنان پاشا و فتح قلعه ارجیش انجامید و صفویان توانستند نواحی اطراف قلعه وان را دوباره تحت کنترل درآورند. این لشکرکشی سلطان سلیمان به شرق با پیروزی قطعی بر صفویان همراه نشد ولی عراق عرب به تصرف دولت عثمانی درآمد.[۳] [۴] [۵]
جنگ دوم
ویرایشاز زمان جنگ اول تا فرار القاس میرزا، برادر شاه طهماسب، به عثمانی در سال ۹۵۴ ه.ق یک نوع متارکه بین دو دولت وجود داشت، پس از این اتفاق سلطان سلیمان امیدوار گشت تا با استفاده از تنشهای خانوادگی، خطر مذهب تشیع را دفع کند و دستکم آذربایجان و قفقاز را تصرف کند؛ در نتیجه در سال ۹۵۵ ه.ق به همراه القاس میرزا برای بار دوم به ایران یورش آورد. سلیمان بار دیگر آذربایجان را بهآسانی اشغال کرد. شاه طهماسب در حین عقبنشینی سیاست سوزاندن منابع و نابود کردن چشمهها و قناتها را اتخاذ کرده بود و به محض آنکه ارتش عثمانی در فصل زمستان به آناتولی بازگشت برای بازپسگیری مناطق از دسترفته جلو کشید. القاس میرزا که دریافته بود سپاه عثمانی نمیتواند بهسادگی بر رقیب چیرگی یابد، پس از پیشروی به مرکز ایران درنهایت به بغداد عقب نشینی کرد. خستگی و یأسی که سلیمان را فرا گرفته بود، او را مجبور ساخت تا به قسطنطنیه بازگردد حال آنکه پس از دو سال نبرد جز چند قلعهٔ نظامی در گرجستان و قلعهٔ وان، چیز دیگری به دست نیاورده بود. قلعهٔ وان بهخوبی مستحکم و سازماندهی شد تا برای دفع یورشهای آتی صفویان به آناتولی مورد استفاده قرار گیرد. بدین ترتیب، خطری که از جانب صفویان احساس میشد کاهش یافت اما از بین نرفت.[۶] در بین سالهای ۹۵۶ ه.ق تا ۹۶۰ ه.ق درگیریهای زیادی بین دو طرف رخ داد از جمله حمله اسکندرپاشا حاکم وان به خوی، گرجستان و چخورسعد تا حمله متقابل صفویان به وان، ارجیش و غارت این نواحی تا ارزروم و ارزنجان و همچنین درگیریهایی در ارومیه و کردستان بین حامیان دو طرف. مهمترین اتفاق در این بازه نبرد ارزروم در اواخر ۹۵۹ ه.ق بود که اسکندرپاشا که در این زمان حاکم ارزروم شده بود، در نبرد با اسماعیل میرزا شکست خورد و در اوایل سال ۹۶۰ ه.ق قلعه ارجیش توسط شاه طهماسب فتح شد و به دستور او با خاک یکسان شد. پس از این اتفاقات سلطان سلیمان در سال ۹۶۱ ه.ق برای سومین بار به سمت آذربایجان حرکت کرد. شاه تهماسب که در نخجوان حضور داشت پس از اطلاع از این موضوع نیروهای خود را برای غارت نواحی اطراف وان، وسلطان،ارجیش و عادلجواز فرستاد تا همچون گذشته سیاست زمین سوخته را اجرا کند، هنگامی که سلطان سلیمان به نخجوان رسید، شاه تهماسب دوباره عقب نشست تا سلیمان پس از دو روز مجبور به بازگشت به سمت ارزروم شود. سلیمان که از دستیابی به یک پیروزی قاطع ناامید شده بود، در اوایل سال ۹۶۲ ه.ق در آماسیه پیمان صلحی را با شاه طهماسب منعقد کرد که به موجب آن جنگهای طولانیمدت مابین دو دولت برای مدتی خاتمه مییافت. در این جنگ حاکمیت عثمانیها بر قلعه وان و شهر زور قطعیت یافت و ناحیه قارص مرز بین دو کشور شد، در ادامه شاه طهماسب متعهد شد که از تبلیغات ناسالم و یورش به آناتولی دست بردارد، در عوض سلطان سلیمان نیز متعهد شد به زائران ایرانی اجازه دهد تا به شهرهای مقدس مکه و مدینه و نیز اماکن مقدس شیعیان در عراق سفر کنند.[۷] [۸]
پانویس
ویرایش- ↑ Shaw, History of the Ottoman Empire, 95–6.
- ↑ Holt, Lambton and Lewis, Cambridge History of Islam, 330.
- ↑ قاضی احمد منشی قمی، خلاصه التواریخ، جلد اول، تصیحیح احسان اشراقی
- ↑ تاریخ منجم باشی، احمد دده، ترجمه نصرت الله ضیائی
- ↑ حسن روملو، احسن التواریخ، جلد سوم، تصحیح عبدالحسین نوایی
- ↑ Shaw, History of the Ottoman Empire, 104–5.
- ↑ احمد دده، تاریخ منجم باشی
- ↑ حسن روملو،احسن التواریخ، جلد سوم، تصحیح عبدالحسین نوایی
منابع
ویرایش- Shaw, Stanford J (1976). History of the Ottoman Empire and Modern Turkey (به انگلیسی). Vol. 1. Cambridge University Press.
- Holt, P. M.; Lambton, Ann K. S.; Lewis, Bernard (1977). The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Vol. 2. Cambridge University Press.