یارعلی پورمقدم

نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرانی (۱۳۲۹–۱۴۰۱)

یارعلی پورمقدم (۱۰ اردیبهشت ۱۳۲۹ – ۱۲ اسفند ۱۴۰۱) نویسنده و نمایشنامه‌نویس اهل ایران بود. از وی به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک در ادبیات معاصر ایران یاد می‌شود. او در جوانی با نخستین نمایشِ خود، جایزهٔ اولِ جشنوارهٔ نمایشنامه‌نویسی جشن هنر طوس را کسب کرد. یارعلی پورمقدم در سال ۱۳۶۰ کافه‌ای با نام «کافه شوکا» در تهران تأسیس کرد که طی سال‌ها به محفلی برای نویسندگان، شاعران، روزنامه‌نگاران و هنرمندان تبدیل شد.

یارعلی پورمقدم
زاده۱۰ اردیبهشت ۱۳۲۹
مسجدسلیمان
محل زندگیتهران
درگذشته۱۲ اسفند ۱۴۰۱ (۷۲ سال)
تهران
سکته قلبی
پیشهنمایشنامه‌نویس
نویسنده
دانشگاهدانشگاه مازندران
بنیانگذارکافه شوکا
کتاب‌هاآینه، مینا، آینه
ای داغم سی رویین‌تن
حوالی کافه شوکا
یادداشت‌های یک قهوه‌چی
یادداشت‌های یک اسب
یادداشت‌های یک لاابالی
رساله هگل
تیغ و زنگار
حوزهادبیات

زندگی

ویرایش

یارعلی پورمقدّم ۱۰ اردیبهشت ۱۳۲۹ در محلهٔ نفتونِ مسجدسلیمان زاده شد.[۱] پدرش که از اهالی ایل بختیاری و کارگر شرکت نفت در مسجد سلیمان بود[۲] یک سال پس از تولد یارعلی در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ برایش شناسنامه گرفت.[۱] او تحصیلات ابتدایی را تا کلاس هفتم در مسجدسلیمان گذراند. سپس با قبولی در یک بورس تحصیلی، دورهٔ دبیرستان را در تهران سپری کرد و به دانشگاه مازندران در بابلسر راه یافت و در سال ۱۳۵۳ تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع کارشناسی رشتهٔ اقتصاد به پایان رساند.[۲][۳] وی دوران سربازی را در زادگاه خود، به مدت دو سال و به عنوان معلم ادبیات فارسی در دبیرستان صنعتی مسجد سلیمان سپری کرد.[۲]

یارعلی پورمقدم در دههٔ ۱۳۵۰ به‌طور اتفاقی فراخوان جشنوارهٔ نمایشنامه‌نویسی جشن هنر طوس را در مجلهٔ تماشا دید و نخستین نمایشنامهٔ خود با عنوان آه اسفندیار مغموم را که برگرفته از شاهنامه بود برای این جشنواره نوشت و مقام نخستِ آن رویداد را کسب کرد.[۴][۵] وی درسال ۱۳۵۶ کتاب آینه، مینا، آینه را منتشر کرد.[۶] او در دانشگاه آزاد ایران مشغول به کار شد. اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، از کار در دانشگاه برکنار شد.[۷] وی در نخستین دورهٔ مجلس شورای اسلامی به عنوانِ کاندید نمایندگی مردم مسجد سلیمان شرکت کرد اما در انتخابات نفر آخر شد و پس از این اتفاق برای همیشه به تهران مهاجرت کرد[۴] و برای گذران زندگی کارهای مختلفی از جمله حسابداری، مرغداری، نقشه‌برداری و رانندگی را تجربه کرد.[۷]

یارعلی پورمقدم که از اعضای کانون نویسندگان ایران بود[۸] پس از آشنایی با هوشنگ گلشیری، در جلسه‌های کارگاهی پنجشنبه‌های گلشیری شرکت می‌کرد و از نویسندگان این مجموعه شد. تک داستانی از او با عنوان پاگرد سوم در مجموعهٔ داستانی مشترک به همین نام، با مقدمهٔ هوشنگ گلشیری و در کنار نام‌های دیگری که همگی در جلسات کارگاهی گلشیری حاضر بودند موجب بیشتر شناخته شدن او شد. تک‌داستان دیگری از یارعلی پورمقدم با نام هفت خاج رستم نیز از جمله داستان‌های کوتاه شناخته شده در ادبیات معاصر است.[۴]

یارعلی پورمقدم در مهر سال ۱۳۶۰ کافه‌ای با نام «کافه شوکا» در مرکز خیابان گاندی تهران تأسیس کرد.[۹] این کافه به تدریج به محفلی برای نویسندگان، شاعران، روزنامه‌نگاران و هنرمندان تبدیل شد.[۱] او کتاب‌ها و داستان‌هایش را با تیراژی محدود و با سرمایهٔ شخصی خود منتشر و در کافه شوکا پخش می‌کرد[۱۰][۱۱] و در مقدمهٔ بیشتر کتاب‌هایش می‌نوشت: «چاپ اول و آخر».[۱۲]

یارعلی پورمقدم با چاپ کتاب حوالی کافه شوکا در سال ۱۳۷۸ جایگاه خود را به عنوان نویسنده‌ای صاحب سبک تثبیت کرد.[۶] او علاوه بر داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی، از سال ۱۳۸۵ بانی و برگزارکنندهٔ چهار دوره مسابقهٔ عکس شوکا بود.[۱۳] از وی همچنین مقاله‌های بسیاری در زمینهٔ هنرهای تجسمی باقی مانده‌است.[۶]

درگذشت

ویرایش

یارعلی پورمقدم روز ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت.[۱۴][۱۰] کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران در پیامی درگذشت او را تسلیت گفت.[۱۵]

مراسم تشییع یارعلی پورمقدم، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ در خانه هنرمندان ایران برگزار و سپس در قطعه ۱۰۱ بهشت زهرا تهران، ردیف ۱۲، شماره ۸۷ در کنار پدر و مادرش به خاک سپرده شد.[۱۶]

نمایشنامه

ویرایش
  • هشت داستان (مشترک با نویسندگان دیگر ۱۳۶۳)[۱۹]
  • آینه، مینا، آینه (۱۳۵۶)[۶]
  • ای داغم سی رویین‌تن (۱۳۶۷)[۶]
  • گنه گنه‌های زرد (فیلمنامه ۱۳۶۹)[۶]
  • حوالی کافه شوکا (۱۳۷۸)[۶]
  • یادداشت‌های یک قهوه‌چی (۱۳۷۹)[۱۷]
  • یادداشت‌های یک اسب (۱۳۸۱)
  • رساله هگل (۱۳۸۳)[۶]
  • تیغ و زنگار (۱۳۸۶)[۶]
  • مجهول الهویه (نمایشنامهٔ تلویزیونی)[۶]
  • یادداشت‌های یک لاابالی (۱۳۸۸)[۲۰]

منابع

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ «گفت‌وگو با یارعلی پورمقدم در «کافه شوکا»». کانون انسان‌شناسی و فرهنگ. ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «اپیزود دوازدهم | یارعلی پورمقدم». رادیو نبشته.
  3. ««یارعلی پورمقدم» درگذشت». خبرگزاری ایسنا. ۱۲ اسفند ۱۴۰۱.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ «شب نویسنده‌های ایرانی «یک شب، یک نویسنده»؛ شیوا ارسطویی و یارعلی پورمقدم». سرپوش. ۲۸ مرداد ۱۳۹۷.
  5. «می‌خواهم کمی با اساطیر شوخی کنم». آخرین خبر.
  6. ۶٫۰۰ ۶٫۰۱ ۶٫۰۲ ۶٫۰۳ ۶٫۰۴ ۶٫۰۵ ۶٫۰۶ ۶٫۰۷ ۶٫۰۸ ۶٫۰۹ ۶٫۱۰ «دیدار و گفت‌وگو با یارعلی پورمقدم». خبرگزاری ایبنا. ۱۰ شهریور ۱۳۹۷.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «ناصر زراعتی از جایگاه یارعلی پورمقدم در به چالش کشیدن سانسور کتاب در ایران می‌گوید». صدای آمریکا. ۱۴ اسفند ۱۴۰۱.
  8. «ننویس تا ننویسم | یارعلی پورمقدم». نشریه الکترونیکی سه‌پنج.
  9. سارا افضلی (۱۶ اسفند ۱۴۰۱). «به یاد یارعلی پورمقدم که می‌گفت: من قهوه‌چی‌ای هستم که گاهی سیِ دل خودم می‌نویسم». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۱۶ اسفند ۱۴۰۱.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «همین‌طور یکدفعه‌ای». روزنامه شرق. ۱۴ اسفند ۱۴۰۱.
  11. «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی و مسئلهٔ کتابسازی». دویچه وله فارسی. ۸ خرداد ۱۳۸۴.
  12. «در مقدمه بیشتر کتاب‌هایم نوشته چاپ اول و آخر!». اعتدال نخبگان. ۶ مرداد ۱۳۹۷.
  13. «گزارش دیدار با یارعلی پورمقدم». هفت اقلیم.
  14. «یارعلی پورمقدم، نویسنده و صاحب کافه شوکا درگذشت». رادیو فردا. ۱۲ اسفند ۱۴۰۱.
  15. «تسلیت کانون نمایش‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران برای درگذشت یارعلی پورمقدم». خبرگزاری ایلنا. ۱۴ اسفند ۱۴۰۱.
  16. «وداع با یارعلی پورمقدم». ایسنا. ۲۰۲۳-۰۳-۰۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۰۳-۰۷.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ «گزارش نشست با یارعلی پورمقدم». خبرگزاری ایسنا. ۲ مهر ۱۳۹۰.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ ۱۸٫۳ «ده فرمان یارعلی پورمقدم». روزنامه اعتماد. ۱۴ اسفند ۱۴۰۱.
  19. «برای نویسنده شدن از زیر کدام آلاچیق رد شویم؟| یارعلی هر کاری از دستش برمی‌آمد، برای دیگران انجام می‌داد». همشهری آنلاین. ۱۴ اسفند ۱۴۰۱.
  20. ««یادداشت‌های یک لاابالی» در راه است». خبرگزاری ایبنا. ۲۳ فروردین ۱۳۸۸.