گودرز دوم
گودرز دوم (اشک بیستم) بیستمین شاه ایران از سلسلهٔ اشکانی است. این شاه از خاندان اصلی اشکانی نبود، بلکه پسر گیو پادشاه ورکانه بود که خویشاوند و وابسته به خاندان اشکانی بودند. دلاوریهای این دو در شاهنامهٔ فردوسی منعکس شده است.
گودرز دوم 𐭂𐭅𐭕𐭓𐭆 | |
---|---|
شاه شاهان | |
شاهنشاه اشکانی | |
سلطنت | ۴۶ – ۵۱ م |
پیشین | وردان یکم |
جانشین | ونون دوم |
درگذشته | ۵۱ م |
خاندان | اشکانیان |
پدر | اردوان دوم (پدر خوانده) |
گودرز دوم پس از مرگ اردوان دوم که هجدهمین شاه اشکانی بود، با وردان پسر او برای رسیدن به شاهی به مبارزه پرداخت. او پس از چیره شدن بر وردان و دستگیر کردن وی، بر تخت شاهی نشست. برخی تاریخ نویسان بر این باورند که گودرز پس از پیروزی با وردان از در آشتی در آمد و برخی دیگر معتقدند که او را کشت.
گودرز در تاریخ اشکانیان به سختگیری و خشونت معروف است. از این روی مجلس مهستان وی را شایستهٔ شاهی ندانست و با فرستادن نمایندگانی به روم از رومیان خواستند که یکی از پسران (احتمالاً نوادگان) فرهاد چهارم به نام مهرداد را به ایران بفرستند تا زمام ادارهٔ امور کشور را در دست گیرد. رومیان این درخواست را پذیرفتند، ولی در نبردی که بین گودرز دوم و مهرداد درگرفت، مهرداد شکست خورد و گودرز گوشهای او را برید تا وی را به نقص عضو که موجب جرمان وی از پادشاهی میشد، دچار کند. کوتاه زمانی پس از این گودرز در سال ۵۱ میلادی درگذشت.
ابن بلخی گوید که، جودرز بزرگ بن اشغانان آنست کی چون جهودان بنیاسراییل، يحيى بن زكريا عليه السلم بکشتند، تقدیر ایزدی چنان بود کی این جودرز اشغانی را بر ایشان گماشت تا همگنانرا بکشت و بعد از آن نبوت از بنیاسراییل منقطع شد و ذل و خواری بدیشان افتاد.[۱]
خاستگاه
ویرایشاطلاعات کمی در مورد زندگی اولیه گودرز دوم قبل از پادشاه شدن او در پارت وجود دارد. اگرچه گودرز دوم پسر اردوان دوم بود، اما معلوم نیست که او یک پسر نسبی او بوده یا فرزندخوانده اش. یوسفوس گودرز دوم را برادر بلاش یکم می نامد.[۲] از سوی دیگر، تاسیتوس به صراحت او را پسر اردوان دوم توصیف نمی کند. اما از او به عنوان غاصب اشکانی یاد می کند که مسئول قتل برادرش اردوان و خانواده اش بوده است.[۳]
منابع رومی در مورد پیشینه او مبهم است. با این حال، سایر شواهد به جا مانده چیزهای بیشتری را در مورد منشأ گودرز دوم نشان می دهد. کتیبه ای بر نقش برجسته سنگی که توسط راولینسون در سرپل ذهاب در جاده اصلی کردستان ایران کشف شد، او را گودرز پسر گِو معرفی می کند.[3] از این کتیبه حدس زده میشود که گوترز دوم پسر یکی از نجیبزادگان هیرکانی به نام گِو است که در آن منطقه به عنوان ساتراپ خدمت میکرده است. پس از آن، او توسط اردوان دوم در هنگام تبعید به دلیل قدردانی از دِینی که پدرش نسبت به اردوان بر عهده داشت، به فرزندی پذیرفت.[4] زمانی که گودرز دوم بعداً تاج و تخت را به دست گرفت، خود را پسر اردوان دوم خواند، بهطوریکه سکهای باقیمانده حاوی این افسانه نشان میدهد: آرشاک، پادشاه شاهان، گودرز، پسر اردوان.
پادشاهی
ویرایشدر سال ۴۰ میلادی، اردوان دوم (حکمرانی ۱۲-۴۰) درگذشت و قلمرو خود را به پسرش وردان یکم سپرد.[5] با این حال، تاج و تخت توسط گودرز دوم، پسر خوانده اردوان دوم، تصاحب شد.[5][6] اندکی بعد گودرز یکی دیگر از برادرانش به نام اردوان را به همراه همسر و فرزندش اعدام کرد.[5] به سرعت اعتراضاتی علیه این اقدام آغاز شد و با درخواست انتقامجویی به نزد وردان ارسال شد، که او با سرعت عملش گودرز را غافلگیر کرد. وردان پس از طی ۳۷۵ مایل در دو روز بر گودرز چیره شد.[5][7] وردان توسط فرمانداران ایالت های همجوار اشکانی مورد حمایت قرار گرفت و به سرعت بر بیشتر قلمرو اشکانی تسلط یافت.[5][7] شهر سلوکیه بین النهرین که از سال ۳۵ در شورش بود، وردان را که به سرعت شهر را محاصره کرد، نپذیرفت.[5][8] با این حال، محاصره طولانی سلوکیه منجر شد که گودرز در درگیری دست بالا را به دست آورد، و اجازه یافت تا نیروی جدیدی را جمع کند و وردان به باختر در آسیای مرکزی گریخت.
در همان زمان، ارمنستان دچار آشفتگی شد، زمانی که پادشاه اشکانی آن، به نام ارد، برادر وردان، توسط امپراتور روم کلودیوس (41-54)، که شاهزاده فرنوزیدی آن، مهرداد، را به جای او منصوب کرد، خلع شد.[10] به طور همزمان، درست قبل از درگیری وردان و گودرز، پس از آن که گودرز وردان را از توطئه ای که توسط گروهی از بزرگان علیه آنها طراحی شده بود با خبر نمود، به توافق رسیدند. توافق بر این بود که وردان حکومت خود را حفظ کند، اما گودرز به هیرکانی عقب نشینی کرد.[10]
وردان که از دیگر پیروزیهای اخیر خود روحیه گرفته بود، آماده حمله به ارمنستان و تسخیر مجدد آن شد، اما در نهایت به دلیل تهدیدهای جنگ از سوی فرماندار رومی سوریه، گایوس ویبیوس مارسوس، همراه با درگیری مجدد با گودرز، که به توافق آنها پایان داد، برنامههای تهاجمی خود را رها کرد. 9] وردان گودرز را در اریندس، رودخانه ای واقع در مرز ماد و هیرکانی شکست داد. سپس به فتح استان های باقی مانده اشکانی پرداخت و تا هریوا رسید.[10] گودرز در سال ۴۶ در حین شکار به تحریک گروهی از اشراف اشکانی که می ترسیدند موقعیت آنها به خطر بیفتد، ترور شد.[9][11]
چندی پس از آن گودرز درگذشت (طبق گفته تاسیتوس، در اثر یک بیماری، اگرچه ژوزفوس اظهار داشت که او به قتل رسیده است). اما آخرین سکه او مربوط به ژوئن سال ۵۱ است. پس از درگذشت گودرز دوم عمویش ونون دوم و سپس پسر دومش، بلاش یکم، جانشین او شدند.
گودرز در افسانه ها
ویرایشگودرز دوم در رمان کلودیوس خدا - اثر رابرت گریوز - به شکل نامطلوبی به تصویر کشیده شده است. گودرز به عنوان یک ظالم معرفی می شود. بزرگ ترین توهین های کلودیوس به گودرز این است که کالیگولا او را بصورت یک بت درآورده و او از مشاوران نزدیک امپراتور دیوانه روم بود.
کتیبهٔ گودرز
ویرایشدر دامنهٔ کوه بیستون به فرمان گودرز دوم کتیبه و نقشهایی حجاری شده است که در آن پیروزی گودرز بر رقیبانش به ویژه بر مهرداد نگاشته شده است.
منابع
ویرایش- خدادادیان، اردشیر، اشکانیان، منصور،۱۳۸۰
گودرز دوم درگذشتهٔ: ۵۱ م
| ||
پیشین: وردان یکم |
شاهنشاه ایران ۴۶–۵۱ م |
پسین: ونن دوم |