گرامافون

دستگاهی برای پخش صدای ضبط‌شده

گرامافون (به فرانسوی: grammophone) یا فونوگراف (به فرانسوی: phonographe) یا آوانِگار یا آوانِگاشت[۱] پرکاربردترین دستگاه برای پخش صدای ضبط‌شده از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۹۸۰ میلادی بود. اواخر عصر ناصری به ایران آمد و آن را در آن زمان دستگاه «حافظ‌الصّوت» یا «حبس‌الصّوت» می‌خواندند و می‌نوشتند.[۲]

گرامافون استوانه‌ای ادیسون، پیرامون ۱۸۹۹.

گرامافون یا آوانگار اختراع توماس ادیسون بود.[۳][۴][۵][۶] یک فونوگراف با دستگاه‌های مدرن و مجهز کنونی بسیار متفاوت است. با این حال، از اصول فنیِ مشترکی پیروی می‌کنند؛ یعنی اصول ضبط کردن صدا همان است که در زمان ادیسون بود.

صدا، خواه از دهان انسان بر آید و خواه از آلات موسیقی، همه در هوا ارتعاش‌هایی پدیدمی‌آورند. برای ضبط صدا باید بتوان که آن ارتعاش‌ها را بر رو چیزی ثبت کرد.

برای این کار چند چیز لازم است: ۱) یک لوله که مانند میکروفون در برابر دهان قرار می‌گیرد تا ارتعاش‌های صوتی بتوانند در آن جمع شوند و عبور کنند. ۲) یک صفحه گردان که به راحتی و نرمی بر جای خود می‌لغزد. ۳) یک سوزن یا چیز ی شبیه به آن. البته این سوزن و صفحه گردان هر دو در انتهای «لوله» قرار می‌گیرند. ۴) یک صفحه مومی و نرم که بر روی «صفحهٔ گردان» نشسته، در زیر یک سوزن پیوسته می‌چرخد.

اکنون اگر کسی در برابر آن لوله یا میکروفن حرف بزند یا آواز بخواند، ارتعاش‌های صوتی اش از درون آن گذشته، به صفحه گردان برخورد می‌کند و آن را می‌لرزاند. آنگاه همراه با این صفحه گردان، صفحه مومی نیز می‌لغزد و سوزنی که بر رویش قرار گرفته، پیوسته شیارهایی بر روی آن نقش می‌زند. بدین گونه، سوزن پیوسته شیارهایی منظم و دایره وار پشت سر هم روی صفحهٔ مومی ایجاد می‌کند و با حک کردن ارتعاش‌های صوتی، صدای گوینده یا خواننده را در گرامافون ضبط می‌کند. البته مسیر این شیارها، حلزون‌وار، از پیرامون صفحه به داخل و به سوی مرکز آن می‌باشد.

برای این که صدای ضبط‌شده را دگر بار بشنویم سوزن نرم‌تری به جای سوزن اولی قرار می‌دهیم. اکنون صفحه مومی را زیر این سوزن به گردش درمی‌آوریم، خواهیم دید که سوزن درست در لای شیارهایی که سوزن قبلی ایجاد کرده، گردش می‌کند. بر اثر گردش سوزن، دوباره صفحه گردان نیز به ارتعاش در می‌آید. آن گاه بر اثر این ارتعاش است که صدایی که قبلاً ضبط شده در لوله طنین می‌افکنَد و بدین‌گونه دوباره صدای ضبط‌شده را خواهیم شنید.

البته دستگاه‌های مدرن کنونی، ساختمانی بس مفصل و پیچیده دارند. از این رو، مثلاً می‌توانند «امواج صوتی» را به «جریان‌های برقی» تبدیل کنند؛ یعنی آن که به وسیله امواج نوسان دار صوتی، جریان‌های نوسان دار الکتریکی پدیدمی‌آورند. سپس این جریان را نیز تقویت کرده به آهن‌ربایی منتقل می‌کنند که سوزن ضبط، برسر آن وصل شده‌است. آن گاه سوزن بر روی یک صفحه مومی گردش و با انداختن شیارهایی، صدا را در آن ضبط می‌کند. اکنون، برای شنیدن همان صدایی که قبلاً بر روی صفحه پُر شده، باید سوزنی را که در بازوی پیکاپ نصب گردیده، بر روی شیارهای صفحه عبور دهیم، تا بدین وسیله بر بلورهای درون «پیکاپ» فشار آورده، بلندگو را تحت تأثیر قرار می‌دهند، و آن گاه ارتعاشهایی را در هوا پدیدمی‌آورند که قادر می‌شویم صدای ضبط‌شده را بشنویم.

گرامافون چیست؟

ویرایش

گرامافون یا صفحهٔ وینیل دستگاهی برای ذخیرهٔ سازی صدا یا موسیقی به صورت آنالوگ می‌باشد، این وسیله توسط توماس ادیسون، به عنوان اولین دستگاه ضبط صدا، اختراع شد و به جرأت می‌توان گفت که یکی از آلات موسیقی بود که انقلابی بزرگی در صنعت موسیقی ایجاد کرد. البته پر واضح است که قابلیت گرامافون‌های امروزی بسیار بیشتر و بالاتر از گرامافون تولید شده توسط توماس ادیسون می‌باشد، اما به خاطر زیبایی و خاص بودن ظاهر گرامافون هنوز هم بیشتر شرکت‌های تولیدکننده، این وسیله را به سبک و سوق سنتی و قدیمی آن تولید می‌کنند

گرامافون رومیزی و گرامافون ایستاده یا «گرامافون مبله» از انواع گرامافون هستند.

منابع

ویرایش
  1. واژه‌های مصوب فرهنگستشان https://wiki.apll.ir/word/index.php/Phonograph
  2. «گرامافون». موزه مهندسی برق دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۹-۱۱.
  3. "The Incredible Talking Machine". Time Inc. June 23, 2010. Archived from the original on October 14, 2018. Retrieved October 21, 2018.
  4. "Tinfoil Phonograph". Rutgers University. Archived from the original on 2011-05-13.
  5. "History of the Cylinder Phonograph". Library of Congress. Archived from the original on 2016-08-19. Retrieved 2016-08-15.
  6. "The Biography of Thomas Edison". Gerald Beals. Archived from the original on 2011-09-03.
  • سابقه و تاریخچهٔ ورود گرامافون به ایران را در «تاریخ اجتماعی ایران در قرن سیزدهم» نوشتهٔ «جعفر شهری» -جلد سوم- می‌توان یافت.