پیشنویس:رعنای اشکور
رعنا دختر حسن و صراحی[۱] در سال ۱۲۸۵ در روستای ییلاقی خانه سرک در اشکور بخش رحیمآباد شهرستان رودسر استان گیلان زاده شد. «رعنا دختری زیبا و زرنگ، سرشار از هوش و درایت بود.»[۲] او چشمان سیاه و درشتی داشت که برای هر مرد افتخاری بود که گوشه چشمی به او کند.[۳] آنها در اواخر دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی میزیستند. در این سالها اربابان، خانها و حتا کدخدا در امور خصوصی عمومی مردم دخالت میکردند- مردمی که رعیت و تحت فرمان خان و ارباب تلقی میشدند. در این میان سرنوشت و ازدواج رعنا دست خوش قدرت خانها و اربابان منطقه شد و پدر دامدارش را توانایی مقابله با صاحبان زر و زور نبود.[۴] داستان رعنا تاکنون موضوع چندین عنوان کتاب و ترانه شده که در بخش منابع ذکر میشود.
خانواده
ویرایشوالدین او در روستاهای خانه سرک (خونهسر) ییلاق و قشلاق در لُوسَرا[۵] بخش رحیمآباد دامدار بودند. آنها علاوه بر گوسفند، تعدادی گاو و گوساله هم داشتند.[۶] او خواهری بنام طلا (طلعت) و سه برادر به نامهای زلفعلی، میرزا احمد و پهلوان داشت.[۷]
نوروز
ویرایشدر نوجوانی و در مسیر کوچ، رعنا برای جوانی به نام «نوروز قربانیان کشایه» مشهور به «نوروزِ» در نظر گرفته شد.[۸] رعنا « از اول رضایتی به این وصلت نداشت ولی در برابر امر ارباب و خان و کدخدای با «فرهنگ مردسالاری و ضعیفهپروری» چاره چه بود. دختر زیبای اشکور «کمترین توجهی به نوروز نداشت و حتی به او فکر هم نمیکرد.»[۹] چون نوروز، سادهلوح و شیرینعقل بود. ولی دخترک پناهگاه و یار و یاوری نداشت تا از او پشتیبانی کند بنابراین بناچار با دلی پُر خون و چشمانی اشکبار تسلیم فرمان ارباب گردید و به دستور کبلایی عشور کدخدای لشکان به عقد نوروز درآورده شد!
آغاز مبارزه
ویرایشرعنا برای رهایی از وضعی که کدخدا ایجاد کرده بود، از سرگالش هادی سورچانی کمک خواست.[۱۰] ولی برخی با رضایت ارباب و به امر پدر نوروز، هادی را به شدت کتک زدند. سرگالش هادی با حمایت چند نفر از جمله فردی بنام کُردآقاجان، گندمزارهای ضاربان را به آتش کشید. از سوی دیگر بستگان داماد با کمک اربابان شوییل و کلایه (رودسر) و نیز نیروی قزاق، در شهریور ۱۳۰۴ هادی را با دسیسه شخصی به نام عبدالله در سیکلسرا دستگیر و با بریدن پاشنه پاهایش، او را از بالای کوهی نزدیک لشکان پرت کرده و کُشتند.[۱۱] بدین ترتیب، رعنا امید خود را برای نجات از چنگال نوروز و کدخدا عشور از دست داد.
از سوی دیگر با درخواست اربابان اشکور، کُردآقاجان نیز به ضرب گلوله قزاقان در حوالی روستای کلرود کُشته شد.[۱۲]
بدنبال این وقایع، رعنا نیز علیرغم میلش با دلی پُر آه و چشمانی اشکبار دستگیر و به دستور کدخدا به منزل نوروز برده شد.
پس از ۵ سال آنان صاحب دختری به نام «کافیه قربانیان کشایه» شدند.[۱۳]
یادبودگاه
ویرایشرعنا در ۲۶ سالگی در شهریور ۱۳۱۱ دقمرگ شد. مزار آنان در اشکور است. در ۷ شهریور ۱۳۹۸ با همکاری جمعی از اشکوریها بر مزار کُردآقاجان در کلرود، هادی در کلایه و رعنا در کشایه سنگ یادبودی نصب شد.[۱۴]
آهنگها
ویرایشداستان زندگی رعنا به صورت نظم و نثر توسط چند نفر به نگارش درآمده است. ترانههای متعدد «رَعنَه گُله» توسط اهالی منطقه به یاد مظلومیت زنانی زمزمه میشود که قربانی نظام ارباب رعیتی و فرهنگ مردسالاری شدهاند. این سرودهها و آوازها و ترانههای فولکوریک به زبانهای گیلکی و فارسی خوانده میشود.
ردیف | نام آهنگ | خواننده | سال اجرا | شاعر |
---|---|---|---|---|
۱ | رعنا | فریدون پوررضا | [۱۵] | |
۲ | رعنا | مصطفی تفتیش | ||
۳ | رعنا | امید جهان | ||
۴ | رعنا | امید حاجلی | ||
۵ | رعنا | لقمان حسینزاده | ۱۳۹۶ | حسن یگانه چاکل |
۶ | رعنا | گروه رستاک | ||
۷ | رعنا | حامد صادقپور | ۱۳۹۳ | |
۸ | رعنا | ناصر وحدتی |
شعر متن ترانه رعنا:
تی پاکی ره قسم خؤرم رعنا | رعنا برای پاکی تو من قسم میخورم! | |
تَر همه وَر مو جؤر بؤرم رعنا | پیش همه من از تو تعریف میکنم رعنا! | |
تو آفتاب سُؤب سَری رعنا | رعنا تو مثل آفتاب صبحگاهی هستی! | |
چُوم واکُونِم بَرَأ بَری رعنا | چشم باز میکنم، قابل دیدنی رعنا! | |
رعنا گُل اِشکوری رعنا | رعنا تو گُل اشکور هستی! | |
همش می یاد میئن دَری رعنا | همیشه در یاد من مانا هستی! |
- ترانهسرا: حسن یگانه چاکل
- خواننده: لقمان حسینزاده
پانویس
ویرایش- ↑ رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۳.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، صص ۲۱–۲۲.
- ↑ رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۳.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۱. : روستایی در اشکور سفلی
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۱.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، صص ۲۲–۲۱.
- ↑ رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۵.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۲.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۸۴.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۷۲.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۸۱.
- ↑ باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵۰.
- ↑ موسیقی فولکلوریک گیلان: فریدون پوررضا، رشت: فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۷، ۵۶۲ صفحه. ISBN 978-964-190-528-8
منابع
ویرایش- باباخانی لشکان، کامران، ۱۳۹۹: سایه روشنهای زندگی رعنا (دخترِ اِشکوَر)، تهران: میترا آقا کوچک، ۱۷۶ صفحه. ISBN 978-622-966783-5
- بابایی کلرودی، قدرتالله، ۱۳۹۴: داستان واقعی کردآقاجان و رعنا، مازندران: نوین پویا، ۸۸ صفحه. ISBN 978-600-7743-06-5
- رحمتی، رمضان، ۱۳۸۲: منظومه کُردآقوجون و رعنای، گیلان: گیلهوا، ۶۴ صفحه. ISBN 964-94782-3-X
- صدر اشکوری، محمدقلی، ۱۳۹۰: چگونگی زاده شدن ترانه رعنا، تهران: درخت بلورین.
- صوفینژاد سیویری، مسعود، ۱۳۸۰: رعنه (رعنا) قصهای بومی از گیلان، تهران: سیب سبز، ۳۲ صفحه. ISBN 964-93115-4-8
در انتظار بازبینی. لطفاً شکیبا باشید.
این ممکن است بیش از شش ماه زمان ببرد؛ چرا که بازبینی پیشنویسها هیچ ترتیب مشخصی ندارد. در حال حاضر ۳۴۴ مقالهٔ ثبتشده در انتظار برای بازبینی هستند.
جایی که میتوانید کمک بگیرید
چگونگی بهبود یک پیشنویس
همچنین میتوانید با کنکاش در ویکیپدیا:مقالههای برگزیده و ویکیپدیا:مقالههای خوب نمونههایی از بهترین نوشتارها با موضوعی مشابه مقالهٔ مورد نظر خودتان را بیابید. شانس بیشتر برای یک بازبینی سریع برای این که شانس بازبینی سریع مقالهتان بیشتر شود، پیشنویس خود را با استفاده از دکمهٔ پایین با برچسبهای ویکیپروژهٔ مرتبط برچسب بزنید. این کار به بازبینیکنندگان کمک میکند تا مطلع شوند که یک پیشنویس جدید با موضوع مورد علاقهٔ آنها ثبت شدهاست. برای مثال، اگر مقالهای دربارهٔ یک فضانورد زن نوشتهاید، میتوانید برچسبهای زندگینامه، فضانوردی و دانشمندان زن را بیفزایید. منابع برای ویرایشگران
ابزارهای بازبینی
|