هیپی
خردهفرهنگ «هیپی» (به انگلیسی: hippie) یکی از جنبشهای اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به نقاط دیگر دنیا گسترش یافت. سعیدی سیرجانی آن را با زندگی و حالات صوفیانه مقایسه کرده و این جریان را واکنش قهری و غریزی انسان در برابر تسلط ماشین و نیازهای گوناگون زندگی صنعتی و جامعه متمدن میداند.[۱]
هیپی پادفرهنگ دهه ۱۹۶۰ است،[۲][۳] در اصل جنبش جوانی بود که در اواسط دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آغاز شد و به دیگر کشورهای جهان رواج یافت.[۴] کلمه hippie از hipster آمدهاست و برای توصیف ضربان سازها[۵] که به دهکدهٔ گرینویچ نیویورک و منطقه Haight-Ashbury در سان فرانسیسکو نقل مکان کردند، استفاده شد. اصطلاح هیپی اولین بار در سانفرانسیسکو با هرب کین که روزنامهنگار سناریو سان فرانسیسکو بود، محبوبیت پیدا کرد.
منشأ اصطلاحات hip و hep نامشخص است. تا دهه ۱۹۴۰، هر دو بخشی از زبان عامیانه آمریکاییهای آفریقایی شده بودند و به معنای «پیچیده، در حال حاضر شیک، کاملاً به روز» بودند.[۶][۷][۸] Beats اصطلاح hip را به تصویب رساند، و هیپیهای اولیه زبان و ارزشهای پادفرهنگی Beat را به ارث بردند. هیپیها اجتماعات خود را ایجاد کردند، به موسیقی روانی گوش دادند، انقلاب جنسی را در آغوش گرفتند و بسیاری از داروهایی مانند ماریجوانا و LSD برای کشف حالات تغییر یافته آگاهی استفاده کردند.[۹][۱۰]
مد و ارزشهای هیپی تأثیر عمدهای بر فرهنگ گذاشت و موسیقی، تلویزیون، فیلم، ادبیات و هنرها را تحت تأثیر قرار داد. از دهه ۱۹۶۰، جامعه اصلی بسیاری از جنبههای فرهنگ هیپی را جذب کردهاست. تنوع مذهبی و فرهنگی هیپیها مورد حمایت گستردهای قرار گرفتهاند و نسخههای پاپ آنها از فلسفه شرقی و مفاهیم معنوی آسیا به مخاطبان بیشتری رسیدهاست.
پیشینه
ویرایشجیسی شیدلور، ویراستار اصلی آمریکایی فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، باور دارد که اصطلاحات hipster و هیپی از واژه hip گرفته میشوند، که منشأ آن ناشناخته است.[۱۱] واژه hip به معنای «آگاه، در دانش» برای نخستین بار در کاریکاتور ۱۹۰۲ توسط تاد دورگان[۱۲] اثبات شدهاست و نخستین بار در یک رمان در سال ۱۹۰۴ توسط جورج وره هوبارت[۱۳] (۱۸۶۷–۱۹۶۷) ظاهر شد. جیم هیکی: یک داستان از غرفههای یک شب، جایی که یک شخصیت آفریقایی-آمریکایی از عبارات عامیانه «آیا شما hip هستید؟» استفاده میکند.
بنیادهای هیپیگری در تاریخ به دوران مزدک، اصلاحگر ایرانی میرسد. مزدکباوران مردم را به زندگی گروهی، آزادی جنسی، تقسیم منابع میان مردم، و گیاهخواری ترغیب میکردند که همگی کمابیش همانند اصول جنبش هیپیگری است.[۱۴]
در دوران معاصر در ژانویه ۱۹۶۷، همایشی به نام هیومن بی-این (Human Be-In) در پارک گلدن گیت شهر سان فرانسیسکو باعث محبوبیت فرهنگ هیپیگری شد. این همایش به یک گردهمایی بعدی انجامید که تابستان عشق نام گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند.
آغاز
ویرایشاین گروه که در آغاز در محله هِـیت-اَشبری شهر سان فرانسیسکو ایالت کالیفرنیا ساکن بودند در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ توجه جهانیان را جلب کردند.[۱۵] علاقه هیپیها به موسیقی سایکدلیک راک با دیگر ارزشهای این خردهفرهنگ بهویژه با حاشیهگرایی و مصرف مواد مخدر تناسب داشت. تجربه انواع روانگردانها، داشتن موی بلند، جمعهای قبیله مانند، شعار برای صلح، ستایش از دنیای عشق و آزادی، پرورش گل، موسیقی سبک اسید راک و راک و… از جمله فعالیتهای این گروه بود که مورد توجه رسانهها قرار گرفت.[۱۶]
بینش
ویرایشهیپیها در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱) بیش از ۵۰۰ هزار نفر از جوانان هیپی در آمریکا با گریز از خانه تلاش کردند تا با زندگی در جوامع تجربی و گرایش به زندگی اشتراکی، آرمانشهر خود را زنده کنند.[۱۵] دامنه جامعههای اشتراکی آنها، که از گوشههای پَرت کالیفرنیا ریشه گرفته بود، به دیگر جاها نیز کشیده شد. آنها با رویگرداندن از زندگی سودپرستانه بورژوایی و ترک خانه و زندگی در گروههای خانوادگی میخواستند به رشد معنوی و روحی برسند.[۱۷] برای آنها گذشته در حد غیرقابل بخششی به نیروهای سرکوبگر وابسته بود و جامعه باید دوباره از نو ساخته میشد. در جامعه برابری طلب آنها اثری از سلسله مراتب سلطه، پدرسالاری، نژادپرستی، نیازهای کاذب، مصرفگرایی، بیگانگی و ادیان سازمان یافته وجود نداشت. آنها میخواستند به جای وابستگی و تماس اجتماعی، هویت ویژه خود را خلق کنند. برای نوجوانان فراری، آزادی و رهایی با بینش آنها از خویش و جامعهای به دور از محدودیتهای زندگی خانوادگی و مالکیت خصوصی ارتباط نزدیکی داشت.[۱۵]
درونمایه این بینش، حمله بیسابقه به تعریف معمول خانواده به عنوان سیستم عامل نظم اجتماعی بود. فلسفه عشق آزاد صرفاً آزادگرایی نبود. بلکه بیان شورش علیه تکهمسری بود. زیرا به عقیده آنان، تکهمسری دست و پا بند بود. زیرا همانطور که مصرفگرایی باعث پیدایش حس حسادت میشود تکهمسری نیز باعث وسوسه و احساسات سرکوب شده و پرورش زنان عصبی و بردهوار در محیط خانه میشود. این جوامع تلاش میکردند فراتر از مرزهای قانونی و اخلاقی جامعه سرمایهداری تشکیل شوند.[۱۵] و این گونه هم نبوده که عهدی نسبت به ازدواجشان ندارد و به گونهای هم زیستی است.
حرکتهای عملی
ویرایشگروهی به نام «دیگرز» (برگرفته از نام کشاورزان سوسیالیست در جنگهای داخلی انگلستان) آغاز به ارائه خدمات روحی و اجتماعی به نوجوانان فراری کرد. یک گروه دانشجویی، یک گروه جنگ چریکی شهری به نام «ارتش رهاییبخش سیمبیونس» را تشکیل دادند.[۱۵]
سینما
ویرایشیک جلوه هنری بسیار گویا از این ایده فیلم «مرد حصیری» ساخته رابین هاردی محصول ۱۹۷۳ براساس کتاب آیین نوشته دیوید پینر در ۱۹۶۷ است. داستان فیلم در مناطق کوهستانی و دورافتاده اسکاتلند اتفاق میافتد. جاییکه عشق آزاد به عنوان یک آیین مذهبی محترم شمرده میشود و در برابر مسیحیت سختگیرانه، آزادی دوران بتپرستی رواج دارد.[۱۵]
تأثیر اجتماعی
ویرایشسبک لباس و رفتار و ارزشهای هیپیها تأثیر زیادی بر فرهنگ جهان از طریق موسیقی، تلویزیون، فیلم، ادبیات و هنر گذاشت. از دهه ۱۹۶۰ به اینسو نمودهایی گوناگونی از فرهنگ هیپیها در فرهنگ عمومی برخی جوامع پذیرفته شدهاست. برای نمونه پذیرش گونهگونی فرهنگی و مذهبی که هیپیها به آن معتقدند در جوامع بسیاری پذیرفته شد. گرایش به فلسفه خاور دور و مفاهیم روحانی نیز که مورد اقبال هیپیهاست مخاطبان زیادی در جامعه بهطور کل یافتهاست. برگزاری جشنوارههای موسیقی و آزادیهای جنسی و استفاده از غذای سالم و بدون کود شیمیایی از دیگر جنبههای هیپیگری است که در جوامع غربی محبوبیت یافتهاست.
در اوج جنگ ویتنام هر فرد فراری از خانه، مانند زندانیان و کسانی که از خدمت سربازی میگریختند بدون توجه به انگیزه، نوعی موقعیت سیاسی پیدا میکرد.[۱۵]
نگرانی شدید افکار عمومی آمریکا در مورد گسترش این پدیده موجب تصویب قانون فراریان جوان در کنگره ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۴ بود.[۱۵]
معماری
ویرایشسبک «مدرنیسم هیپی» با طراحی گنبدهای متحرک، اشکال و حجمهای دایرهای و نرم از مشخصههای این سبک هستند که در تقابل با ساختمانهای خشک و زاویه داری طراحی میشوند که معمولاً وابسته به مدرنیسم دیوانسالاری انگاشته میشوند.
شکلدهی به شرکتهای بزرگ
ویرایشپس از آنکه این جوامع (کومونها) از هم پاشیدند طراحی رادیکال آنها به حیات خود ادامه داد و یکی از منابع الهام در شکلگیری شرکتهای بزرگ اقتصادی جدید شد که این جوامع از آن گریزان بودند. شرکتهای بزرگی مانند اپل، مایکروسافت، گوگل و حتی نمونه امروزیتر آنها فیسبوک با استفاده از اصل امکان سلطه مطلق یک نفر در یک جامعه کاملاً برابر، آغاز به انحصار بازار و فضای مجازی کردند. این انتقال تدریجی از پادفرهنگ به فرهنگ سایبری به خوبی در «کاتالوگ تمامی زمین» نوشته استوارت برند بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱ بیان شدهاست. استیو جابز این کاتالوگها را «گوگل در نسخه کتاب جیبی» توصیف کرده بود.[۱۵]
با وجود اینکه شرکتهای اپل و گوگل در طراحی ساختمانهای خود از ایده کمونهای آزاد الهام گرفتهاند اما فضای داخلی آنها به شدت خصوصی و سلسله مراتبی است. یعنی ساختار کمونی آن تنها برای افراد بسیار محدودی فراهم است.
جستارهای وابسته
ویرایشنگارخانه
ویرایشپانویس
ویرایش- ↑ سعیدی سیرجانی، علیاکبر (دی ۱۳۵۲). «آشوب یادها (2)». یغما. ۲۶ (شماره ۱۰ (پیاپی ۳۰۴)): ۶۰۶.
- ↑ Diminutive pejorative of 'hipster' not to be confused with 'having large hips' See: Hippy | Definition of Hippy by Merriam-Webster
- ↑ "hippy - Definition of hippy in English by Oxford Dictionaries". Oxford Dictionaries - English. Archived from the original on 31 December 2017. Retrieved 19 May 2020.
- ↑ "hippie | History, Lifestyle, & Beliefs". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2019-05-24.
- ↑ "Beat movement - History, Characteristics, Writers, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2 March 2019.
- ↑ To say "I'm hip to the situation" means "I'm aware of the situation. See: Sheidlower, Jesse (December 8, 2004), "Crying Wolof: Does the word hip really hail from a West African language?", Slate Magazine, retrieved May 7, 2007
- ↑ "Online Etymology Dictionary". Etymonline.com. Retrieved February 3, 2014.
- ↑ "Hep - Definition and More from the Free Merriam-Webster Dictionary". Merriam-webster.com. August 31, 2012. Retrieved February 3, 2014.
- ↑ Davis, Fred; Munoz, Laura (June 1968). "Heads and Freaks: Patterns and Meanings of Drug Use Among Hippies". Journal of Health and Social Behavior. 9 (2): 156–64. doi:10.2307/2948334. JSTOR 2948334. PMID 5745772.
- ↑ Allen, James R.; West, Louis Jolyon (1968). "Flight from violence: Hippies and the green rebellion". American Journal of Psychiatry. 125 (3): 364–370. doi:10.1176/ajp.125.3.364. PMID 5667202.
- ↑ Vitaljich, Shaun (December 8, 2004), Crying Wolof, Slate Magazine, retrieved 2007-05-07
- ↑ Jonathan Lighter, Random House Dictionary of Historical Slang
- ↑ George Vere Hobart (January 16, 1867 – January 31, 1926)
- ↑ Crone, Patricia, "Kavad’s Heresy and Mazdak’s Revolt", in: Iran 29 (1991), S. 21–40.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ ۱۵٫۵ ۱۵٫۶ ۱۵٫۷ ۱۵٫۸ بنجامین رم-روزنامهنگار (۱۵ شهریور ۱۳۹۶). «چرا دهها هزار نوجوان و جوان در دهه ۶۰ میلادی از خانه گریختند». بیبیسی فارسی.
- ↑ همآواز بایگانیشده در ۱۳ مه ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine، بازدید: اکتبر ۲۰۰۹.
- ↑ دانشنامهٔ سیاسی-داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷-ص۱۹
منابع
ویرایش- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Hippie». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸.