پیغام اهل دل
پیغام اهل دل یا همایونمثنوی نام آلبوم موسیقی سنتی ایرانی است با صدای محمدرضا شجریان. این اثر در آذر سال ۱۳۶۳ اجرا و در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. این اثر در دستگاه همایون و مرکبخوانی اجرا شدهاست.
پیغام اهل دل همایونمثنوی | |
---|---|
موسیقی سنتی ایرانی از | |
انتشار | ۱۳۷۴ |
غزلهای خوانده شده در این آلبوم، از فخرالدین عراقی و فیض کاشانی است.
شرح
ویرایشاعضای گروه
ویرایش- خواننده: محمدرضا شجریان
- سنتور: منصور صارمی
- تدوین: همایون شجریان
- طرح: مژگان شجریان
فهرست
ویرایش- تکنوازی سنتور، مدت: ۴:۴۵
- ساز و آواز، درآمد همایون (فرازهای اول و دوم)، شعر از عراقی، مدت ۴:۵۲
- ادامهٔ آواز، چکاوک (فرازهای اول و دوم) - حصار، بیات راجع، عشاق، شور، رضوی، جامهدران، فرود به همایون، مدت ۱۶:۳۲
- ادامهٔ آواز، قرایی، رهاب، عراق، نهیب، حزین، جامهدران و فرود، مدت ۱۰:۲۹
- ادامهٔ آواز، بختیاری، نیداوود، شعر عراقی، مدت ۳:۲۶
- ادامهٔ آواز، دیلمان همایون، عشاق و فرود به همایون، شعر از عراقی، مدت ۵:۲۲
- ادامهٔ آواز، مثنوی همایون و بیداد و عشاق، شوشتری، شعر از فیض کاشانی، مدت ۷:۴۳
این آلبوم درمجموع ۵۳:۰۹ بود.
در این بخش دستگاه یا گوشههای موسیقی سنتی که در اجرای این آلبوم بکار رفته، نام برده شدهاند. برای آگاهی بیشتر، دستگاههای موسیقی سنتی ایرانی را نگاه کنید. |
ترانهٔ یکم: بود آیا که خرامان ز درم بازآیی
ویرایشآواز همایون، شعر از عراقی.
(درآمد اول همایون)
بود آیا
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی
- گره از کار فروبسته ما بگشایی
- گره از کار فروبسته ما بگشایی
(درآمد دوم همایون)
نظری کن
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی
- گذری کن
- گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
(چکاوک)
گفته بودی که بیایم
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
- من به جان آمدم
- من به جان آمدم اینک تو چرا مینایی
(حصار)
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
- عاقبت چو سر زلف تو شدم سودایی
- عاقبت چو سر زلف تو شدم سودایی
(بیات راجع)
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
- به که بینم که تویی چشم مرا بینایی
(بیات راجع + حزین)
پیش ازین گر دگری در دل من میگنجید
پیش ازین گر دگری در دل من میگنجید
- جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
(عشاق)
جز تو
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
- وین عجبتر
- وین عجبتر که تو خود روی به کسی ننمایی
(عشاق)
گفتی
گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی
- وقت آن است
- وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی
(عشاق + فرود به شور)
بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی
- نماند صبر و
- نماند صبر و مرا بیش از این شکیبایی
(درآمد شور)
بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات
- بیا
- بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی
(رضوی)
ز بس که بر سر کوی تو
ز بس که بر سر کوی تو نالهها کردم
- بسوخت بر من مسکین دل تماشایی
(جامهدران + فرود به همایون)
ز چهره پرده برانداز
ز چهره پرده برانداز تا سراندازی
- روان فشاند بر روی تو ز شیدایی
(قرایی در پرده افشاری)
دلی دارم چه دل؟ محنت سَرایی
- که در وی خوشدلی را نیست راهی
(رُهاب)
دل مسکین چرا غمگین نباشد
- که در عالم نیابد دلربایی
(رُهاب)
چگونه غرق خونابه نباشم
- که دستم مینگیرد آشنایی
(عراق)
بمیرد دل چو دلداری نبیند
بمیرد دل چو دلداری نبیند
- بکاهد جان چو نبود جانفزایی
(عراق)
بنالم بلبل آسا
بنالم بلبل آسا چون نیابم
- ز باغ دلبران بوی وفایی
(عراق + حزین)
نه دل را در تحیر پایبندی
- نه جان را جز تمنا دلگشایی
(عراق + ورود به اصفهان)
در این وادی فرو شد کاروانها
- که کس نشنید آواز درایی
(بیداد)
در این ره هر نفس صد خون بریزد
در این ره
در این ره هر نفس صد خون بریزد
- نیارد خواستن کس خونبهایی
(درآمد همایون)
دل من چشم میدارد
دل من چشم میدارد کزین ره
- بیابد بهر چشمش توتیایی
- بیابد بهر چشمش توتیایی
(بختیاری)
چه خوش باشد
چه خوش باشد که دلدارم تو باشی
- ندیم و مونس و یارم تو باشی
(بختیاری)
دل پردرد را درمان تو سازی
- شفای جان بیمارم تو باشی
(نی داوود)
اگر جمله جهانم خصم گردند
اگر جمله جهانم خصم گردند
- نترسم چون نگهدارم تو باشی
- نترسم چون نگهدارم تو باشی
(دیلمان در پردهٔ دشتی)
همینالم
همینالم چو بلبل در سحرگاه
- به بوی آنکه گلزارم تو باشی
(دیلمان)
چو گویم وصف حسن ماهرویی
- غرض زان زلف و رخسارم تو باشی
- غرض زان زلف و رخسارم تو باشی
(فرود به شور)
اگر نام تو گویم ور نگویم
- مراد جمله گفتارم تو باشی
(عشاق و فرود به همایون)
از آن دل در تو بندم چون عراقی
- که میخواهم که دلدارم تو باشی
ترانهٔ دوم: یک نظر مستانه کردی عاقبت
ویرایشآواز مثنوی همایون، شعر از فیض کاشانی
(درآمد همایون)
یک نظر مستانه کردی عاقبت
- عقل را دیوانه کردی عاقبت
(درآمد همایون)
با غم خود آشنا کردی مرا
- از خودم بیگانه کردی عاقبت
(درآمد همایون)
در دل من گنج خود کردی نهان
در دل من گنج خود کردی نهان
- جای در ویرانه کردی عاقبت
- جای در ویرانه کردی عاقبت
(بیداد)
سوختی در شمع رویت جان من
- چارهٔ پروانه کردی عاقبت
(بیداد)
قطره اشک مرا کردی قبول
- قطره را دُردانه کردی عاقبت
- قطره را دُردانه کردی عاقبت
(بیداد)
کردی اندر کل موجودات سیر
کردی اندر کل موجودات سیر
- جان من کاشانه کردی عاقبت
(بیداد)
زلف را کردی پریشان خلق را
- خانمان ویرانه کردی عاقبت
(بیداد)
مو به مو را جای دلها ساختی
- مو به دلها شانه کردی عاقبت
(شوشتری)
در دهان خلق افکندی مرا
در دهان خلق افکندی مرا
- فیض را افسانه کردی عاقبت
(فرود)
کردی اندر کل موجودات سیر
- جان من کاشانه کردی عاقبت
منبع
ویرایش- جلد اثر
- تارنمای محمدرضا شجریان
- ↑ پایگاه مجازی تخصصی لطیفهٔ نهانی، برگرفته از کتاب هزار گلخانهٔ آواز، نوشته حمید جواهریان.