نور (اسلام)
نور (Nūr)، به معنای «واضح بودن و واضح ساختن»، بهترین کلید واژه برای شناخت خدا و چگونگی ارتباط ساحت ربوبی با ماسوی الله است. در قرآن کریم، خدای متعال صریحاً با نام «نور» یاد شده است: اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ(نور۳۵)[۱]
نور الانوار
ویرایشاللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، اصل حقیقت کمالیه نور است، و به همین معنی است که اشراقیین از واجب الوجود علی الاطلاق به «نور الانوار» تعبیر کردهاند.[۲]
لوح محفوظ
ویرایشلوح محفوظ: در اصطلاح صوفیه یکی از مراتب نور الهی است که در مرتبهای از مراتب خلق و آفرینش متجلی است و تمام موجودات در آن، بالاصاله نمایان است و بنا بر این میتوان گفت که مرتبهٔ علم تفصیلی حق است.[۳]
- نورِ دل: که خود انشعابی از نورِ جان است.
- نورِ جان: که خود شاخهٔ منشعب شده از نور اسماء و صفات الهی میباشد.
- نورِ اسماء و صفات: خود شاخه ای منشعب شده از ذاتِ الهی است.
- ذاتِ الهی.
مثنوی معنوی
ویرایشنیست دید رنگ بینور برون-همچنین رنگ خیال اندرون
این برون از آفتاب و از سها-و اندرون از عکس انوار علی
نور نور چشم خود نور دل است-نور چشم از نور دلها حاصل است
باز نور نور دل نور خداست-کاو ز نور عقل و حس پاک و جداست
نور جان جزئی و کلی
ویرایشمولانا به تقسیمبندی نور جان جزئی و نور جانِ کلی (جانِ جانان) میپردازد، در این دیدگاه نور جانِ ارسالشده به سمت انسان، به صورت متناوب، ضربان دار و لحظه به لحظه مانند یک رودِ جاری به پیکره و دلِ انسان واردشده و باعث حیات و کارکرد اعضای حیاتی انسان میگردد.[۴]
سرنای جانها را در میدمی تو دم دم-نی را چه جرم باشد چون تو همی خروشی
منابع
ویرایش- ↑ مفهوم عرفانی نور و ظل در قرآن و سنت، محمدجواد شمس، عادل مقدادیان، پژوهشنامه عرفان- دو فصلنامه- شماره چهاردهم
- ↑ علامه حسنزاده آملی، هزار و یک کلمه، جلد ۴، بوستان کتاب - قم، چاپ: سوم، ۱۳۸۱.
- ↑ بدیع الزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف (فروزانفر)، جلد ۲، انتشارات زوار - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۷.
- ↑ جغتایی، محمدتقی؛ ویکتوریا الهیاری، انوار فیض الهی و حس آمیزی از نگاه مولانا، تازههای علوم اعصاب، فصلنامه مقالههای علمی، پاییز ۱۳۹۴، شماره ۵۱