معیارهای اسمارت

معیارهای اسمارت یک سری معیار هستند که برای تعیین اهداف یک پروژه، مدیریت عملکرد کارکنان، و رشد شخصی به کار می‌روند. اسمارت در انگلیسی به معنای هوشمندانه است و نام معیارهای اسمارت، در واقع بازی با کلمات انگلیسی است. خود عبارت اسمارت در اینجا یک مخفف از پنج کلمهٔ انگلیسی است (که در زیر شرح داده شده‌است). اصلی‌ترین بخش‌های این معیارها، حروف S (مخفف specific به معنای «مشخص») و M (مخفف measurable به معنای «قابل اندازه‌گیری») بوده‌اند؛ حروف دیگر توسط هر نویسنده‌ای به شکلی متفاوت توضیح داده شده‌اند.

معیارهای اسمارت عموماً با مفهوم مدیریت توسط اهداف که پیتر دراکر مطرح کرد مرتبط می‌شوند.[۱] اولین کاربرد شناخته‌شده از عبارت «معیارهای اسمارت» در نسخهٔ نوامبر ۱۹۸۱ نشریهٔ مرور مدیریت توسط جرج تی دوران یافت شده‌است.[۲] مزیت اصلی استفاده از معیارهای اسمارت آن است که راحت‌تر می‌توان هدف‌ها را فهمید و تشخیص داد که چه زمانی کامل شده‌اند.

تاریخچه

ویرایش

در نسخهٔ نوامبر ۱۹۸۱ مرور مدیریت مقاله‌ای از جرج تی دوران چاپ شد که عنوانش بود «There's a S.M.A.R.T way to write management's goals and objectives» (ترجمهٔ تحت‌اللفظی: «راهی اسمارت برای نوشتن اهداف مدیریت وجود دارد»).[۲][۳] این مقاله اهمیت اهداف و دشواری‌های تعیین هدف را برمی‌شمرد و معیارهای زیر را مطرح می‌کند:

در شرایط ایده‌آل، اهداف یک شرکت، بخش یا واحد کاری باید چنین باشند:

  • S مخفف Specific (مشخص) – یک حوزهٔ مشخص را برای بهبود هدف قرار دهید.
  • M مخفف Measurable (قابل اندازه‌گیری) – پیشرفت را اندازه‌گیری کنید یا دست کم معیاری برای اندازه‌گیری آن مشخص کنید.
  • A مخفف Assignable (قابل واگذاری) – مشخص کنید چه کسی مسئول اجرای آن است.
  • R مخفف Realistic (واقع‌گرایانه) – ذکر کنید که با منابع موجود، چه نتیجه‌ای را می‌توان به‌طور واقع‌گرایانه‌ای انتظار داشت.
  • T مخفف Time-related (زمان‌مند) – مشخص کنید که اهداف در چه زمانی حاصل خواهند شد.

توجه کنید که این معیارها نمی‌گویند که تمام اهداف در تمام سطوح باید قابل اندازه‌گیری باشند. در برخی شرایط این واقع‌گرایانه نیست که سعی کنیم هدفی را اندازه‌گیری کنیم، به خصوص زمانی که هدف مرتبط با مدیران میانی است. مدیران و شرکت‌ها می‌توانند مزایای یک هدف انتزاعی‌تر را فدای این کنند که هدفشان قابل اندازه‌گیری بشود. اما آنچه واقعاً مهم است ترکیبی از هدف و مسیری است که برای رسیدن به آن طی می‌شود. برای همین مدیران جدی باید روی هر دوی این‌ها تمرکز کنند و نه فقط روی خود هدف.

— ترجمه از There's a S.M.A.R.T. way to write management's goals and objectives[۲][۳]

تعاریف دیگر

ویرایش

هر حرف در مخفف SMART به یک معیار جدا برای ارزیابی اهداف اشاره می‌کند. منابع مختلف تعاریف متفاوتی از هر کدام از این حروف کرده‌اند. متداول‌ترین تعابیر به شرح زیر است.

حرف متداول‌ترین تعبیر سایر تعابیر
S Specific = مشخص[۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] Strategic = استراتژیک (راهبردی)[۱۵]
M Measurable = قابل اندازه‌گیری[۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] Motivating = انگیزه‌بخش
A Achievable = قابل دستیابی[۴][۷][۸][۱۰][۱۲][۱۳] Agreed = مورد توافق[۶][۱۶]

Attainable = قابل دستیابی[۱۱][۱۵]

Action-oriented = عمل‌محور[۵]

Ambitious = بلندپروازانه[۹]

Aligned with corporate goals = هم‌راستا با اهداف شرکت[۱۷]

(ترکیبی از موارد بالا)[۱۴]

R Relevant = مرتبط[۴][۷][۱۰][۱۲][۱۸] Realistic = واقع‌گرایانه[۶][۸][۹][۱۱][۱۳][۱۶]

Resourced = دارای منابع[۱۸] reasonable,[۵]

(ترکیبی از موارد بالا)[۱۴]

Results-based = مبتنی بر نتایج[۱۵]

T Time-bound = دارای محدودیت زمانی[۴][۷][۸][۹][۱۴][۱۵] Trackable = قابل ردگیری[نیازمند منبع]

Time-based = زمان‌مند[۱۰]

Time limited = دارای محدودیت زمانی[۱۲]

Time/cost limited = دارای محدودیت زمان و هزینه[۶] timely,[۵]

Time-sensitive = دارای حساسیت زمانی[۱۱]

Timeframe = چارچوب زمانی[۱۳]

انتخاب ترکیب خاصی از این تعابیر می‌تواند باعث تکرار در مفاهیم بشود؛ مثلاً اگر برای حرف A عبارت «attainable» (به معنی قابل دستیابی) انتخاب شود و برای حرف R عبارت «realistic» (به معنی واقع‌گرایانه)، این هر دو به یک مفهوم (یا به مفاهیمی که همپوشانی زیادی با یکدیگر دارند) اشاره می‌کنند. بسیار دیده شده که در شرایطی که مدیریت نیاز به حمایت ذی‌نفعان دارد (مثلاً در زمان ارزشیابی‌ها)، حرف A با مفهوم «agreed» (به معنای مورد توافق) مرتبط می‌شود.

معیارهای اضافی

ویرایش

برخی از نویسندگان معیارهای دیگری نیز به معیارهای اسمارت افزوده‌اند. نمونه‌هایی از این دست در زیر آمده‌است.

  • SMARTER
    • E برای evaluation (ارزیابی) و R برای reviewed (بازبینی‌شده)[۴]
    • E مخفف evaluate consistently (ارزیابی مداوم) و R مخفف recognize mastery (تشخیص تسلط)[۵]
  • SMARTTA
    • T برای trackable (قابل ردگیری) و A برای agreed (مورد توافق)[۱۳]
  • SMARRT
    • R اضافه برای relevance (مرتبط بودن).[۱۹] در اینجا منظور مرتبط بودن با اهداف و چشم‌انداز درازمدت است.

منابع

ویرایش
  1. Bogue, Robert. "Use S.M.A.R.T. goals to launch management by objectives plan". TechRepublic. Retrieved 20 November 2013.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ Doran, G. T. (1981). "There's a S.M.A.R.T. way to write management's goals and objectives". Management Review. AMA FORUM. 70 (11): 35–36.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ideas، ¿Y Si nos ocupamos menos? Las claves para que nuestro trabajo sea satisfactorio | Liquadora de ideas y pensamientos-Blender's؛ Says، Thoughts (۲۰۱۱-۰۹-۱۹). «Why SMART Objectives don't work». RapidBI (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۲-۲۷.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ Yemm, Graham (2013). Essential Guide to Leading Your Team: How to Set Goals, Measure Performance and Reward Talent. Pearson Education. pp. 37–39. ISBN 0-273-77244-9. Retrieved 2013-07-05.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ Piskurich, George M. (2011). Rapid Instructional Design: Learning ID Fast and Right. John Wiley & Sons. p. 132. ISBN 1-118-04692-7. Retrieved 2013-07-05.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ Richman, Larry (2011). Improving Your Project Management Skills. AMACOM Division of American Management Association. p. 65. ISBN 0-8144-1729-9. Retrieved 2013-07-11.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ Frey, Bruno S.; Osterloh, Margit (2002). Successful Management by Motivation: Balancing Intrinsic and Extrinsic Incentives. Springer. p. 234. ISBN 3-540-42401-6. Retrieved 2013-07-11.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ Lawler, John; Bilson, Andy (2013). Social Work Management and Leadership: Managing Complexity with Creativity. Routledge. pp. 84–85. ISBN 1-135-24705-6. Retrieved 2013-07-14.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ Poister, Theodore H. (2008). Measuring Performance in Public and Nonprofit Organizations. John Wiley & Sons. p. 63. ISBN 0-470-36517-X. Retrieved 2013-07-14.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ Ryals, Lynette; McDonald, Malcolm (2012). Key Account Plans: The practitioners' guide to profitable planning. Routledge. p. 268. ISBN 1-136-39065-0. Retrieved 2013-07-14.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ Shahin, Arash; Mahbod, M. Ali (2004). "Prioritization of key performance indicators: An integration of analytical hierarchy process and goal setting". International Journal of Productivity and Performance Management. Emerald. 56 (3): 226–240. doi:10.1108/17410400710731437. Retrieved 2013-07-14.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ Siegert, Richard J; Taylor, William J (2004). "Theoretical aspects of goal-setting and motivation in rehabilitation". Disability & Rehabilitation. Informa. 26 (1): 1–8. doi:10.1080/09638280410001644932. Retrieved 2013-07-14.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ ۱۳٫۵ Dwyer, Judith; Hopwood, Nicole (2010). Management Strategies and Skills. McGraw-Hill. ISBN 978-0-07-027767-0.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ "SMART objectives". Investors in People. Archived from the original on 4 March 2016. Retrieved 31 December 2016.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ ۱۵٫۴ O'Neil, Jan; Conzemius, Anne (2006). The Power of SMART Goals: Using Goals to Improve Student Learning. Solution Tree Press. p. 33. ISBN 978-1-932127-87-4.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Mentioned as an alternative in Yemm, Graham (2013)
  17. Mentioned as an alternative in Piskurich, George M. (2011)
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Mentioned as an alternative in Lawler, John; Bilson, Andy (2013)
  19. Atkinson, Marilyn; Chois, Rae T. (2012). Step-by-Step Coaching. Exalon Publishing, LTD. ISBN 978-0-9783704-5-9.