ماساژت‌ها

از مردمان ایرانی که بومی آسیای میانه و شاخه‌ای سکاها بودند.

ماساژت‌ها یا تیزخودها (به یونانی: Μασσαγέται؛ در زبان پارسی باستان:saka tigra-xauda به معنی «سکاهای تیزخود» (سکاهای بر سر کننده کلاه‌خودهای نوک‌تیز) مردم ایرانی‌تبار[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲] بومی آسیای میانه و یک شاخه سکاها بودند. ماساژت‌‌ها اصولاً از روی کتاب هرودوت به‌عنوان مردمی که در بخش قابل‌توجهی از شرق دریای مازندران[۱۳] می‌زیستند شناخته می‌شوند.[۱۴] این مردمان ایرانیِ شرقی پیرو آیین‌های سکایی بودند و پس از سده سوم پیش از میلاد رو به زوال رفته، با برخی قبایل دیگر درآمیختند و گروه نو از سکاها به‌نام آلان را پدید آوردند؛ گروهی که جزئی از اتحادیه ایرانی سَرم‌ها بود و طی رخدادهای دوران مهاجرت به استپ‌های قفقاز و اروپا مهاجرت کردند.[۱۵]

سکاهای تیزخود
ماساژت‌ها

Sakā tigraxauda
ح. سده هشتم پیش از میلادح. سده سوم پیش از میلاد
زبان(های) رایجزبان سکایی باستان
دین(ها)
دین سکاها
نام(های) اهلیتSakā tigraxaudā
Orthocorybantes
Massagetae
حکومتپادشاهی
شاه یا شهبانو 
• ح. ۵۳۰ پ٫م٫
تهم‌رییش
• ح. ۵۲۰ پ٫م٫
Skuⁿxa
دوره تاریخیعصر آهن فرهنگ‌های سکایی
• بنیان‌گذاری
ح. سده هشتم پیش از میلاد
• فروپاشی
ح. سده سوم پیش از میلاد

عادات ماساژت‌‌ها

ویرایش

بر طبق سخن هرودوت:

لباس پوشیدن و شیوه زندگیشان شبیه سکاها است. آن‌ها هم بر روی اسب و هم با پای پیاده می‌جنگند. هر دو شیوه جنگیدن آن‌ها عجیب است. آن‌ها هم با کمان و هم نیزه می‌جنگند ولی سلاح مورد علاقه آن‌ها تبر جنگی است. سلاح‌های آن‌ها از زر یا برنج است. برای نوک نیزه‌ها و نوک پیکان‌ها و تبرهای جنگیشان از برنج استفاده می‌کنند و برای پوشش سر، حمایل و کمربند از زر. به همین ترتیب اسبهایشان نیز بسیار مجهز هستند. زره سینه اسبها از برنج است ولی زره کمر و صورت اسبها از زر است. آن‌ها نه از آهن و نه از سیم استفاده نمی‌کنند زیرا در سرزمین آن‌ها این دو فلز نیست و به جای آن زر و برنج فراوان است.

— هرودوت، [۱۶]

هر مردی یک زن به عنوان همسر می‌گیرد، اما زنان به همگان تعلق دارند. یونانیان این رسم را به سکاها نسبت می‌دهند، حال آنکه این رسم نه به سکاها بلکه به ماساگت‌ها تعلق دارد. هر مرد ماساگت که زنی را بخواهد به جلوی کلبهٔ او ترکش خود را می‌آویزد و با خیالی آسوده، با او درمی‌آمیزد. آنان حد طول عمر خود را مشخص نمی‌کنند، بلکه هنگامی که مردی به نهایت پیری رسید همه نزدیکان او گرد می‌آیند و او را هم‌زمان با چند رأس حیوان قربانی می‌کنند، سپس گوشت‌ها را می‌پزند و با آن‌ها یک مهمانی ترتیب می‌دهند؛ و به این ترتیب کسانی که روز خود را این‌گونه به پایان می‌برند شادترین‌ها محسوب می‌شوند؛ ولی اگر کسی از بیماری بمیرد وی را نمی‌خورند بلکه وی را در زمین دفن می‌کنند و برای بخت بد او زیرا که قربانی نشده‌است، گریه و سوگواری می‌کنند. آن‌ها هیچ دانه‌ای نمی‌کارند ولی در گله‌های خود زندگی می‌کنند و از ماهی که در رودخانه ارس (احتمالاً سیحون) فراوان است تغذیه می‌کنند. شیر چیزی است که آن‌ها عمدتاً می‌نوشند و تنها خدایی که پرستش می‌کنند خورشید است؛ و برای آن اسب قربانی می‌کنند. تحت این باور که برای چابک‌ترین خدا باید چابک‌ترین جانور را هدیه داد…

— هرودوت، [۱۷]

منطقه

ویرایش

هردوت می‌گوید ماساژت‌‌ها در صحرای بزرگی در شرق دریای خزر زندگی می‌کنند.[۱۸] و چند بار اشاره می‌کند که آن‌ها فراتر از رودخانه ارس (Araxes) هستند.[۱۹] پژوهشگران هویت‌های گوناگونی را برای این رودخانه ارائه کرده‌اند. هردوت درک اندکی دربارهٔ جغرافیای آسیا و اروپا داشته‌است و احتمالاً رودخانه متعددی را در اظهارات خود با ارس اشتباه گرفته‌است و منظور او در واقع سیحون (Jaxartes) رودخانه‌ای در شرق دریای خزر که ماساژت‌‌ها در آن جا حضور داشته‌اند، بوده‌است.[۲۰]

دوران ماد و هخامنشی

ویرایش

در روزگار مادها، برخی از گروه‌های سکاها به مرزهای ایران می‌تاختند. سکاها گاه با آشور هم پیمان می‌شدند و زمانی زیر فرمان مادها با آشوریان می‌جنگیدند. با آغاز کار هخامنشیان درگیری‌های مرزی با گروه‌هایی از سکاها دنباله داشت. داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه برخی از آن‌ها تا مرکز اروپا نیز پیشروی کرد. البته دسته‌های بسیاری از آنان نیز به شاهنشاهی هخامنشی پیوستند و به عنوان سرباز، برای شاهنشاهی هخامنشی جنگیدند. از نامدارترین آن‌ها می‌توان از سکاهای تیزخود نام برد. گروهی از سکاها نیز از گذشته در جنوب خاوری ایران ساکن هستند و این سرزمین را به نام خود سکستان (سیستان) خواندند.

ماساژت‌‌ها در دوران ماد و هخامنشی

ویرایش

ماساژت‌‌ها گروهی خاص از تیره‌های سکایی و آریایی در خاور دریا کاسپین و کنارهٔ رود آراکس (=سیر دریا) بودند و انگاره‌هایی که کوشش می‌کند جایگاه این تیره (و شه‌بانوی آن‌ها یا دربیک‌ها) را به غرب دریای کاسپین بکشاند و آن‌ها را دارای تباری غیر هندواروپایی نشان دهند از دید علمی نادرست است[۲۱] بنابر روایتی در سال ۵۲۹ پیش از میلاد، کوروش به ماساژت‌‌ها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساژت‌‌ها بود که کشته شد و گفته شده وی را در پاسارگاد دفن کردند.[۲۲]

نام ماساژت‌

ویرایش

دربارهٔ نام ماساژت‌ پژوهشگران تأکید دارند که ماساژت‌ به معنی «بزرگ» گت است.[۲۳][۲۴] همچنین باور دیگری نیز وجود دارد، که ماساژت‌‌ها گروه خاصی از سکاها بودند که معنی نامشان «نیرومند» گت می‌باشد.[۲۵] مَس در پهلوی به معنی بزرگ است. در اوستا نیز ماسا به معنی بزرگی استفاده شده‌است.[۲۶]

البته رودیگر اشمیت ایران‌شناس، خاطرنشان می‌کند که اگرچه نام اصلی ماساژت‌‌ها گواهی نشده‌است، اما به نظر می‌رسد قابل قبول‌ترین اتیمون ایرانی Masyaka-tā* است. Masyaka-tā* شکل جمع است، دارای پسوند ایرانی شرقی -tā* است که در یونانی -tai منعکس شده‌است. شکل مجزا -Masi̯a-ka* است و از ایرانی باستان -ka-* و -masi̯a* «ماهی» مشتق شده‌است. این نام در لغت به معنای «مربوط به ماهی» یا «ماهیگیر» است.[۲۷]

پانویس

ویرایش
  1. Rüdiger Schmitt, “MASSAGETAE,” Encyclopædia Iranica, online edition, 2018, available at http://www.iranicaonline.org/articles/massagetae (accessed on 11 April 2018).
  2. رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، ص 36
  3. Abaev, V. I; Bailey, H. W (1985). "ALANS". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). Vol. ۱. New York: Bibliotheca Persica Press. p. ۸۰۱–۸۰۳. Retrieved 10 October 2013.
  4. Karasulas, Antony. Mounted Archers Of The Steppe 600 BC-AD 1300 (Elite). Osprey Publishing, 2004, , p. 7.
  5. Wilcox, Peter. Rome's Enemies: Parthians and Sassanids. Osprey Publishing, 1986, ISBN 0-85045-688-6, p. 9.
  6. Gershevitch, Ilya. The Cambridge History of Iran (Volume II). Cambridge University Press, 1985, ISBN 0-521-20091-1, p. 48.
  7. Grousset, René. The Empire of the Steppes. Rutgers University Press, 1989, ISBN 0-8135-1304-9, p. 547.
  8. The Getes by Sundeep S. Jhutti
  9. edited by James Hastings, John Alexander Selbie, Louis Herbert Gray. «Encyclopaedia of Religion and Ethics».
  10. Verlag der Österreichischen Akademie der Wissenschaften, 1980 - 46 pages. «Four Old Iranian Ethnic Names: Scythian, Skudra, Sogdian, Saka».
  11. Sundeep S. Jhutti. «The Getes». Department of East Asian Languages and Civilizations, University of Pennsylvania, 2003 - 125 pages.
  12. W. J. Vogelsang. «The Rise and Organisation of the Achaemenid Empire: The Eastern Iranian Evidence». Brill, 1992 - 344 pages.
  13. DARYĀ-YE MĀZANDARĀN, (Cross-Reference), “DARYĀ-YE MĀZANDARĀN” Encyclopædia Iranica, online edition
  14. Herodotus, The Histories, 1.204.
  15. "Massagetae". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-10-15.
  16. هرودوت، کتاب ۱، بند ۲۱۵. ترجمه مرتضی ثاقب فر
  17. هرودوت، کتاب ۱، بند ۲۱۶. ترجمه مرتضی ثاقب فر
  18. Herodotus, The Histories, 1.204.
  19. Herodotus, The Histories, 1.202.
  20. Herodotus, The Histories, translation by Robin Waterfield, with notes by Carolyn Deward (1998), p. 613, notes on 1.201-16.
  21. محسنی، محمدرضا 1389: «پان ترکیسم، ایران و آذربایجان» ، انتشارات سمرقند، ص 194
  22. CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
  23. Leake, Jane Acomb (1967). The Geats of Beowulf: a study in the geographical mythology of the Middle Ages (illustrated ed.). University of Wisconsin Press. p. 68.
  24. Maurus, Rabanus (1864). Migne, Jacques Paul (ed.). De universo. Paris. The Massagetae are in origin from the tribe of the Scythians, and are called Massagetae, as if heavy, that is, strong Getae.
  25. Dhillon, Balbir Singh (1994). History and study of the Jats: with reference to Sikhs, Scythians, Alans, Sarmatians, Goths, and Jutes (illustrated ed.). Canada: Beta Publishers. p. 8. ISBN 1-895603-02-1. The classical and modern authorities say that the word "Massagetae" means "great" Getae (Jats). The ninth-century work De Universo of Rabanus Maurus states, "The Massagetae are in origin from the tribe of the Scythians, and are called Massagetae, as if heavy, that is, strong Getae."
  26. Rishi, Weer Rajendra (1982). India & Russia: linguistic & cultural affinity. Roma. p. 95.
  27. Schmitt, Rüdiger (2018). "Massagetae" (به انگلیسی). Encyclopaedia Iranica.

منابع

ویرایش