صباحی بیدگلی
صباحی بیدگلی از شاعران بزرگ و نامی سده ۱۲ خورشیدی و هم دوره زندیه و از پیشگامان سبک بازگشت ادبی است. وی در علم نجوم، ریاضیات، ادبیات فارسی فیزیک و عربی تبحر داشتهاست.
زندگی
ویرایشسلیمان صباحی بیدگلی، فرزند ملا عبدالهادی، متخلص به صباحی متولد شهر آران و بیدگل است. هیچیک از منابع معتبر از سال تولد، کیفیت زندگی، خانواده، مکان و میزان تحصیلات و استادان او خبری ندادهاند. در دیوان او نیز پاسخی بر این پرسشها دیده نمیشود. چنین مینماید که وی سخت دلبسته زادگاهش بوده و به جز سفرهایی که به قم، اصفهان، شیراز و حجاز داشته، بیشتر سالهای عمرش را در زادگاهش سپری کردهاست.[۱]و در زمان آغا محمد خان قاجار به دلیل اشعار در خصوص شاهان زندیه مورد غضب و تنفر او بود لذا در زمان فتحعلی شاه[۲] با وساطت قاضی ملاعلی آرانی[۳] از شاگردان ملااحمد نراقی که برای بحث با ملاهای یهودی به تهران رفته بود؛ به دربار قاجار راه یافت.
آثار
ویرایشصباحی با آذر بیگدلی و هاتف اصفهانی معاشر و مصاحب بود و در غزلسرایی نیز مانند آنها از سبک عراقی پیروی میکرد و در این زمینه آثاری از خود باقی گذاشتهاست.
شهرت صباحی بیشتر در زمینهٔ مرثیهسرایی خاصه، یافتن ماده تاریخهای مناسب و ممتاز است. در دیوان او مقدار زیادی ماده تاریخ در هر موضوع و مطلبی دیده میشود؛ گاه در تاریخ فوت اشخاص و گاه در بنای مسجد یا عمارت نوبنیاد و گاهی برای جشنها و عروسیهای معاصرین خود ماده تاریخهای برجستهای یافتهاست. صباحی، قصاید مفصلی نیز به همان شیوهٔ عراقی، دربارهٔ پیامبر اکرم و خاندان وی به رشتهٔ نظم کشیده.
دیوان شعر صباحی به چاپ رسیدهاست. ترکیببند او مرثیهای با چهارده بند است که به اقتضای محتشم کاشانی برای حسین بن علی سرود شده و از بهترین اشعار اوست.[۴] عمر وی بیش از هفتاد سال بوده و وفات او در سال ۱۲۱۳ ه.ق اتفاق افتادهاست.
فتحعلی خان صبای کاشانی استاد بزرگ دورهٔ قاجاریه، از شاگردان و دستپروردگان صباحی بود و قصایدی در مراتب سخنرانی و فضایل او سرودهاست.[۵]
مقبره شاعر
ویرایشمقبره این شاعر در امامزاده حسین شهر آران و بیدگل قرار دارد و به تازگی[نیازمند منبع] توسط هیئت امنای مردمی بازسازی و با گنبدی که یادآور معماری دوران زندیه است توسط مجید ستاری طراحی شدهاست.
غزل صباحی بیدگلی که روی سنگ مزار او نقش شدهاست چنین است:
مکش به خون پر و بالم که من هرآنچه پریدم | به غیر گوشهٔ بامت نشیمنی نگزیدم | |
هزار دانه فشاندند و رامشان نشدم من | هزار سنگ به بالم زدی و من نپریدم | |
ندیدم آنکه توانم به او گریختن از تو | که بود دام تو گسترده هر طرف که دویدم | |
نظارهٔ گل و گشت چمن به مرغ چمن خوش | که من به دام فتادم، چو زآشیانه پریدم | |
سزد اگر نفروشم غم تو را به دو عالم | که نقد عمر ز کف دادم و غم تو خریدم | |
مرا به جرم چه کردی برون ز گلشن کویت؟ | بری ز نخل تو خوردم؟ گلی ز شاخ تو چیدم؟ | |
وطن به بیدگل اما کسی ندیده صباحی | به دست، دستهٔ گل، یا به فرق، سایهٔ بیدم |
پینوشت
ویرایش- ↑ مسعودی آرانی، عبدالله (۱۳۹۲). دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی. اسوه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۴۳-۳۹۶-۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - ↑ فتحعلی شاه قاجار
- ↑ ملاعلی
- ↑ سلمانی آرانی، حبیبالله (۱۳۷۷). نگاهی به آران و بیدگل. انجمن اهل قلم آران و بیدگل. شابک ۹۶۴-۳۳۰-۱۸۳-۴.
- ↑ نصیریفر، حبیبالله. «گلهای جاویدان»، صص ۴۳۹ و ۴۴۰
منابع
ویرایش- دائرةالمعارف فارسی به سرپرستی غلامحسین مصاحب، جلد دوم
پیوند به بیرون
ویرایش- لغتنامهٔ دهخدا، مدخل «حاجی سلیمان» بایگانیشده در ۸ دسامبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine