شیوههای حکومت
شیوههای حکومت | |||||
---|---|---|---|---|---|
نظام تکحزبی با رهبری اجرایی غیرپاسخگو
|
حکومت در لغت به معنای فرمانفرمایی و حکمرانی است و بدین معنا، برای آن وجود رابطه پایدار فرماندهی و فرمانگزاری میان فرمانفرما و فرمانگزار لازم است. حکومت، ساختاری است که یک کشور یا جامعه توسطِ آن اداره میشود. حکومت غالباً برای اشاره به کل ساختار سیاسی یک کشور بکار میرود اما ممکن است گاهی برای اشاره به قوهٔ مجریه نیز استفاده شود. در حالت نخست، حکومت شامل قوهٔ مقننه و قضائیه هم میگردد. شیوهٔ حکومت «رژیم»، «نظام حکومتی» یا «نظام» خوانده میشود. علاوه بر کشورها، سازمانهای مذهبی همچون کلیساها، شرکتها، کلوبها و سایر مجموعههای زیرملی نیز شیوهٔ حکومتی دارند.
حکومت در معنای کلی، ابزاری برای اِعمال سیاستهای کشوری و همچنین سازوکاری برای تعیین خط مشیهای کشور است. منظور از شیوههای حکومت در این نوشتار مجموعهای از نظامها و نهادهای سیاسی است که ساختار یک حکومت خاص را تشکیل میدهند.
حکومت از هر نوع که باشد، به شیوههای گوناگون بر همهٔ فعالیتهای انسانی تأثیر میگذارد. از این رو است که دانشمندان علوم سیاسی بر این باورند که نباید حکومت را به تنهایی مطالعه کرد بلکه در کنار آن باید انسانشناسی، اقتصاد، محیطزیست، تاریخ، فلسفه، علم و جامعهشناسی را هم مطالعه نمود.
حاکمیت شامل این مفاهیم است:
- وضع و اصلاح قوانین
- قدرت سیاسی و اخلاقی دولت
- استقلال سیاسی و قضایی یک جامعه
حاکمیت بسته به نوع و شیوه حکومت متفاوت است. در جمهوریها معمولاً حاکمیت را به مردم نسبت میدهند و در پادشاهیها به پادشاه نسبت داده میشود. حاکمیت خود دو نوع است. حاکمیت داخلی به معنی قدرتهایی که دولت بر اتباع خود یا بر خارجیان ساکن کشور خود یا کشتیهایش در دریاهای آزاد دار. حاکمیت خارجی شامل حق داشتن روابط با سایر دولتها یا بستن قرارداد و اعلان جنگ است. حاکمیت داخلی شامل حاکمیت سیاسی و حاکمیت قضایی است. دولتها ممکن است حاکمیت خارجی نداشته و این حاکمیت را به دولت دیگری واگذار کرده باشند که در این صورت دولت تحتالحمایه نام دارند.[۱]
سیاستهای حکومتی
ویرایشانواع سیاستهای حکومتی عبارتند از:
- حکومتهای لیبرال دموکراسی
- حکومتهای سوسیال دموکراسی
- حکومتهای دینی
- رژیمهای استبدادی
پانویس
ویرایش- ↑ داریوش آشوری (۱۳۵۸)، فرهنگ سیاسی، تهران: مروارید، ص. ۷۹