سیسیگامبیس
سیسیگامبیس (درگذشته ۳۲۳ پیش از میلاد)، دختر اردشیر دوم و مادر داریوش سوم بود که دوران سلطنت وی در جنگهای اسکندر مقدونی به پایان رسید. او پس از اینکه در نبرد ایسوس توسط سپاهیان اسکندر اسیر شد، مورد احترام اسکندر قرار گرفت و اسکندر از او به عنوان «مادر» یاد کرد.
سیسیگامبیس | |
---|---|
ملکه مادر | |
درگذشته | ۳۲۴ پ. م |
همسر(ان) | آرشام |
فرزند(ان) | داریوش هوخشدره |
دودمان | هخامنشی |
پدر | اردشیر دوم |
اوایل زندگی
ویرایشاو ممکن است دختر شاهنشاه اردشیر دوم یا احتمالاً برادرش اوستن باشد. اگر دومی درست باشد، او با برادر خود آرشام ازدواج کردهاست که این یک سنت باستانی هخامنشی است.[۱] احتمال دیگر این است که او دختر یکی از بزرگان اوکسیان بودهاست.[۲] او مادر داریوش، هوخشدره و احتمالاً استاتیرای دوم است.[۱]
حمله اسکندر
ویرایشارتش داریوش در نبرد ایسوس (۳۳۳ پیش از میلاد)، توسط اسکندر مقدونی نابود شد و شاهنشاه از میدان جنگ گریخت اما چادرهای او، همراه با غنائم فراوان به تصرف سپاه اسکندر درآمد. در یکی از این چادرها خانوادهٔ داریوش شامل سیسیگامبیس و استاتیرای دوم، همسر داریوش، و فرزندان داریوش شامل استاتیرای سوم دختر داریوش، دریپهتیس، دختر کوچک او و پسر پنج سالهاش همگی اسیر شدند.[۳] داریوش پس از این شکست به اسکندر تقاضای صلح داد و شرائط صلح، پرداخت غرامت از طرف ایران و ازدواج با خانوادهٔ سلطنتی ایران و واگذاری آسیای صغیر به اسکندر بود و در ازای این گذشتها از اسکندر خواسته شده بود که خانوادهٔ داریوش را بازگرداند. اسکندر این شرائط را نپذیرفت.[۴]
گرچه او خانواده داریوش را اسیر کرد اما با کمال وقار با آنها برخورد کرد، در حالی که دیگر فاتحان حداقل دست اسیران را قطع میکردند. هنگامی که اسکندر و نزدیکترین دوست خود هفستیون با هم به دیدار خانواده سلطنتی اسیر ایرانی رفتند، سیسیگامبیس برای خواهش برای گذشتن از جانش، به اشتباه رو به هفستیون زانو زد چرا که هفستیون بلندتر بود و هر دو مرد جوان لباسهای یکسانی پوشیده بودند. او وقتی متوجه اشتباه خود شد، به شدت خجالت کشید، اما اسکندر با گفتن «مادر شما اشتباه نکردید؛ این مرد هم اسکندر است» او را مطمئن کرد.[۵]
در نبرد گوگمل، سیسیگامبیس و خانوادهاش را در کاروان بارها واقع در پشت ارتش اسکندر نگه داشته شده بودند. گفته میشود هنگامی که سواره نظام سکایی ارتش ایران نیروهای اسکندر را برای رسیدن به آنها شکست، وی از خوشحالی دربارهٔ پیروزی اولیه ایرانیان، خودداری کرد.[۱] پس از کشته شدن داریوش اندکی پس از شکست در گوگمل، اسکندر جنازه او را برای سیسیگامبیس فرستاد، تا او بتواند برای پسرش مراسم خاکسپاری عزتمندانهای انجام دهد.[۶]
زیر نظر اسکندر
ویرایشدر حالی که اسکندر فتوحات خود را تا به هند ادامه میداد، سیسیگامبیس در شوش نزد مربیان ماند تا او و خانوادهاش زبان یونانی بیاموزند. اسکندر پس از بازگشت در سال ۳۲۴ پیش از میلاد، با نوه سیسیگامبیس به نام استاتیرای سوم ازدواج کرد، این اتفاق مهمترین رخداد ازدواج دستهجمعی شوش بود[۱] که در آن خواهر استاتیرا به نام دریپهتیس نیز به ازدواج هفستیون درآمد.[۷]
با گذشت حدود یک سال از عروسی، هفستیون و اسکندر هر دو بهطور ناگهانی و با فاصله هشت ماه از دنیا رفتند. سیسیگامبیس با شنیدن خبر مرگ اسکندر، غرق در درد و ناامیدی از سرنوشتی که بر سر خانوادهاش آمده بود،[۸] خود را در اتاقش حبس و از خوردن غذا امتناع کرد. گفته میشود وی چهار روز بعد از اندوه و گرسنگی درگذشت.[۱]
میراث
ویرایشصحنه زانو زدن اشتباه سیسیگامبیس در برابر هفستیون موضوعی محبوب در هنر غربی بوده که توسط شارل لو برن، پائولو ورونزه، جوستوس سوسترمانس و بسیاری دیگر به تصویر کشیده شدهاست.[۹]
سیارک ۸۲۳ سیسیگامبیس به نام او نامگذاری شدهاست.
منابع
ویرایش- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ Heckel, Waldemar (2006), "Sisygambis", Who's who in the age of Alexander the Great: A prosopography of Alexander's empire, Malden, MA: Blackwell Publishing, p. 116, ISBN 1-4051-1210-7.
- ↑ Bahadori, Ali (2017-03-04). "Achaemenid Empire, Tribal Confederations of Southwestern Persia and Seven Families". Iranian Studies. 50 (2): 173–197. doi:10.1080/00210862.2016.1243986. ISSN 0021-0862.
- ↑ پیرنیا، ص ۱۵۴
- ↑ پیرنیا، ص ۱۵۵
- ↑ John Maxwell O'Brien, Alexander the Great: The Invisible Enemy: A Biography, Routledge, London, 1994, p.58
- ↑ Plutarch, Parallel Lives: Alexander, 43.7.
- ↑ Heckel, Waldemar (2006), "Drypetis", Who's who in the age of Alexander the Great: A prosopography of Alexander's empire, Malden, MA: Blackwell Publishing, p. 116, ISBN 1-4051-1210-7
- ↑ According to Plutarch, both of her aforesaid granddaughters were quickly murdered by Alexander's first wife Roxana and former general and friend Perdiccas (Parallel Lives: Alexander, 77.6).
- ↑ James Hall, Dictionary of Subjects and Symbols in Art, Westview Press, Boulder, 1979, p.13.
- پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲.