داجون

خدای عصر برنز در سوریه باستان

داگون (عبری: דָּגוֹן، Dāgōn) یا داگان (سومری: 𒀭𒁕𒃶, romanized: dda-gan؛[۱] فنیقی: 𐤃𐤂𐤍, romanized: Dāgān) خدایی بود که در سوریه باستان در آن سوی رود فرات پرستیده می‌شد، با معابد اولیه در تل البيعه و تل آشارا، هرچند که بسیاری از گواهی‌های آیین او از شهرهایی مانند ماری و ایمار نیز می‌آیند. در سکونتگاه‌های واقع در ناحیه فرات علیا، او به‌عنوان «پدر خدایان» مشابه انلیل در دین بین‌النهرین یا کوماربی در دین هوری، و نیز ارباب سرزمین، خدای سعادت و منبع مشروعیت سلطنتی در نظر گرفته می‌شد. تعداد زیادی از نام‌های تئوفوریک، اعم از مذکر و مؤنث، گواهی می‌دهند که او یک خدای محبوب بوده. او همچنین در شرق بین‌النهرین نیز پرستش می‌شده، جایی که بسیاری از فرمانروایان او را خدایی می‌دانستند که می‌تواند سلطنت را بر نواحی غربی به آنها اعطا کند.

داگون
خدای سعادت و پدر خدایان سوری
سنگ‌نمای اوگاریتی با جزئیات قربانی برای داگون، قرن ۱۳ قبل از میلاد.
مرکز فرهنگی غالبتل البيعه, تل آشارا, ماری, ایمار
اطلاعات شخصی
همسرشالاس
فرزنداناداد
همتایان
همتای بین‌النهرینیانلیل
همتای هوریکوماربی
همتای کنعانیال

گواهی داگون از مناطق ساحلی بسیار کمتر است و بیشتر از شهر شمالی اوگاریت می‌آید، جایی که فرقه‌اش دامنه محدودی داشت. بر اساس کتاب مقدس عبری، داگون خدای ملی فلسطینیان بود و معابدی در اشدود و غزه داشت، اما هیچ مدرک خارج از کتاب مقدسی وجود ندارد که این را تأیید کند.[۲] همچنین درک اشتباه از داگون به عنوان یک خدا-ماهی از رابطه نام داگون با کلمه عبری «داگ» (דג) به معنای ماهی است.[۳][۴] جسم فراخورشیدی فم‌الحوت بی به نام داگون نامگذاری شده‌است.

ریشه شناسی

ویرایش

ریشه‌های متعددی برای نام داگون پیشنهاد شده‌است. به گفته فیلون بیبلوسی، نویسنده فنیقی سانچونیاتون داگون را به عنوان کلمه‌ای برای «دانه» (siton) توضیح داد.[۳] مانفرد هاتر، مورخ این احتمال را در نظر گرفت که نام داگون از ریشه dgn (ابری بودن) گرفته شده‌است‌، که او از آن به عنوان نشانه‌ای تعبیر می‌کند که داگون در اصل خدای آب و هوا بوده‌است.[۵] با این حال، تصور از داگون که خدای آب و هوا است توسط اکثر محققان رد شده‌است.

لوئیس فلیو در پژوهش خود درباره نام داگون، هر دوی این نظریه‌ها را رد می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که نام داگون از زبانی که پیش از زبان سامی در داخل سوریه صحبت می‌شد نشات گرفته‌است.[۶] این نظریه توسط آلفونسو آرچی نیز پشتیبانی می‌شود.[۷] بسیاری دیگر از خدایان باستانی سوریه از جمله آشتابی، ایشارا و کوبابا چنین منشأ غیرسامی دارند.[۸][۹][۱۰][۱۱]

ارتباط نام داگون با کلمه عبری «داگ» (عبری: דג) به معنای «ماهی» در قرون وسطی منجر به تفسیر نادرستی از داگون به عنوان «خدا-ماهی» شده‌است‌.[۳]

شجرنامه الهی و تلفیق‌گرایی

ویرایش

شجرنامه

ویرایش

هیچ متن شناخته شده‌ای به اصل و نسب یا خلقت داگون نمی‌پردازد.[۱۲] همسرش شلاش بود که در تل البيعه و جاهای دیگر به خوبی گواهی شده‌است، اما ظاهراً در منابع مربوط به فرقه داگون در تل آشارا غایب است.[۱۳] فرزندان آنها هدد[۱۴] (مشابه با بعل اوگاریتی) و احتمالاً هپات[۱۵] بودند که در کنار داگون و شلاش در عزاداری آیینی از حلب باستان گواهی شده‌اند.[۱۶] دانیل شومر این احتمال را در نظر می‌گيرد که داگون در حالی که همیشه به عنوان «پدر خدایان» تلقی می‌شده، تنها تحت تأثیر هوریان پدر خدای آب و هوا شده‌است‌.[۱۴]

ويلفريد جورج لامبرت در سال ۱۹۸۰ پیشنهاد کرد که ایشارا گاهی اوقات به عنوان همسر داگون در نظر گرفته می‌شده.[۱۷] با این حال لوئیس فلیو در مطالعه خود در مورد داگون نتیجه می‌گیرد که ارتباط بین این دو خدا محدود به اشتراک معابد در بین‌النهرین بوده و به احتمال زیاد بر اساس خاستگاه آنها در منطقه غربی و وضعیت مشترک به عنوان خدایان خارجی در نظر متکلمان بین النهرینی بوده. او همچنین اشاره می‌کند که هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که آنها در خارج از بابل، به ویژه در بخش‌هایی از سوریه که بیشتر مورد پرستش قرار می‌گرفتند، ارتباط نزدیکی داشته باشند.[۱۸]

همتایی

ویرایش

در بین‌النهرین، داگون با انلیل به دلیل نقش مشترکشان به عنوان «پدران خدایان» با هم برابر می‌شدند. این همذات‌پنداری در نهایت توسط فهرست آن = آنوم تدوین شد که همسران آنان نیز با یکدیگر یکسان شده‌اند.[۱۹] در ماری، داگون القاب انلیل را دریافت می‌کرد. در سنت هوری،[۲۰] داگون را با کوماربی یکسان می‌دانستند، البته فقط به دلیل موقعیت ارشد مشترک در پانتئون‌های مربوطه.[۲۱]

به دلیل شباهت نام شالاش همسر داگون با شالا، همسر اداد در بین‌النهرین، برخی از محققان به این نتیجه رسیده‌اند که این دو الهه یکی بوده‌اند و احتمالاً داگون خود خدای آب و هوا بوده‌است.[۲۲] با این حال، هیچ مدرک روشنی وجود ندارد که داگون چنین وظیفه‌ای را انجام داده باشد یا اینکه او با خدایان آب و هوا ترکیب شده‌است‌.[۲۳][۲۴]

جوزف فونتنروز در سال ۱۹۵۷ استدلال کرد که در اوگاریت، داگون گاهی با ال یکی شناخته می‌شد. او توضیح می‌دهد که با توجه به این که در اوگاریت هیچ معبدی برای ال وجود نداشته ولی داگون، که دارای معبد مهمی در اوگاریت بوده در متون اساطیری اوگاریتی نادیده گرفته شده‌است. در اساطیر اوگاریتی داگون فقط پدر بعل است، ولی آنات دختر ال، خواهر بعل است.[۲۵] تحقیقات جدیدتر نشان می‌دهد که شواهد برای شناسایی داگون با ال در هر صورت غیرمرتبط است.[۲۶] در فهرست‌های خدایی، ال با کوماربی در دین هوری و انلیل در ادیان بین‌النهرین برابری می‌شد تا مستقیماً با داگون.[۲۷]

شخصیت

ویرایش

بررسی شخصیت داگون در مقایسه با خدایان که در بین‌النهرین (مانند انلیل یا مردوک) موقعیت مشابهی داشتند، به دلیل فقدان روایات یا سرودهای اسطوره‌ای درباره او و تعداد نسبتاً کم اسناد، دشوار است، اگرچه محققان با این وجود قادر بودند تا برخی از وظایف او را مشخص کنند.[۲۸][۲۹]

منابعی از ایمار، حلب و ماری تأیید می‌کنند که داگون یک کهن الگوی «پدر خدایان» و یک شخصیت «خالق» بوده‌است.[۳۰] این جنبه از شخصیت او احتمالاً با لقب «ارباب فرزندان» که به جشنواره زوکرو از ایمار مرتبط است، نشان داده‌شده.[۳۱] ارتباط او با نذورات تشییع جنازه به احتمال زیاد گسترش نقش او به عنوان یک جد الهی بود و نظریه‌های مدرن در مورد او به عنوان خدای عالم اموات به احتمال زیاد اشتباه هستند.[۳۲]

یکی از بهترین عملکردهای مستندشده از داگون، تضمین برداشت فراوان غلات بوده.[۲۴] با این حال، او خدای کشاورزی نبوده، بلکه به طور کلی منبع رونق بود.[۳۳]

در هزاره سوم پیش از میلاد داگون خدایی بود که اعتقاد بر این بود که سلطنت را به حاکمان می‌بخشید.[۳۴] او نقشی مشابه در ماری داشت.[۳۵][۱۴] همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد می‌توان از او به عنوان شاهد الهی سوگند یاد کرد.[۳۶] طبق متون ابلا، صفات داگون ارابه و گرز بود.[۳۷]

تعبیر به خدا-ماهی

ویرایش
 
نقش برجسته یک ماهیگیر بین‌النهرینی (کولوللو) که بر اساس تحقیقات اوایل قرن بیستم به عنوان داگون در «تفسیر عملی بر کتاب مقدس» شناسایی شده‌است.
 
تفسیر اشتباه از داگون به عنوان یک «خدا-ماهی»، باعث شد تصاویر انسان-ماهی در هنر بین‌النهرینی به عنوان تصاویر داگون شناخته شوند.[۳۸]

ریشه‌شناسی داگون به عنوان «خدا-ماهی» در حالی که دیر و نادرست است،[۳] در بورس تحصیلی قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ پذیرفته شد.[۳۸] این منجر به ارتباط نادرستی بین داگون و اوداکون - نیمه ماهی‌ای که بروس از آن یاد می‌کند - و همچنین تصور اشتباه از داگون با نقوش «ماهی‌گیر» در هنر بین‌النهرین[۳۸] (که در واقع تصویرهایی از کولوللو، موجودی تعویذی مرتبط با خدای انکی هستند)[۳۹] شد.[۴۰]

ارتباط داگون با کلمه عبری داگ (dāg/dâg) به معنای ماهی توسط مفسر یهودی کتاب مقدس قرن یازدهم راشی انجام شد.[۴۱] در قرن سیزدهم، داوود قیمحی این جمله را در کتاب اول ساموئل «و تن داگون فقط از او باقی مانده بود» را به معنای «فقط شکل ماهی باقی مانده بود» تفسیر کرد و افزود: «گفته می‌شود که داگون، از ناف به پایین شکل ماهی داشته (از آنجا نامش داگون است) و از نافش به بالا به شکل مردی است که گفته می‌شود دو دستش بریده شده‌بود.[۴۲]

اولین کسی که در مورد ریشه شناسی ماهی تردید ایجاد کرد، هارتموت اشموکل در مطالعه خود در مورد داگون در سال ۱۹۲۸ بود، اگرچه او در ابتدا پیشنهاد کرد که هرچند که داگون در اصل یک «خدا-ماهی» نبوده، اما ارتباط با ماهی در داگون وجود داشته. همچنین کنعانیان دریانورد (فنیقی‌ها) می‌توانستند شمایل‌نگاری خدا را تحت‌تأثیر قرار دهند.[۴۳] با این حال، بعدها او به درستی آن را به عنوان یک اختراع قرون وسطایی شناسایی کرد.[۴۴] محققان مدرن نه تنها تعبیر داگون به خدا-ماهی را نمی‌پذیرند، بلکه شک دارند که آیا داگون در مناطق ساحلی با ظرفیت قابل توجهی پرستش می‌شده‌ یا نه.[۱۲]

پرستش

ویرایش

سوریه باستان

ویرایش

مراکز فرقه اولیه داگون در تل البيعه - جایی که روحانیون وی احتمالاً در شکل سنتی در حکومت درگیر بودند - و تل آشارا (نزدیک ماری) - جایی که معبد او ای-کیسیگا (خانه، مکان خاموش) نام داشت - قرار داشت.[۴۵] پرستش داگون ظاهراً در منطقه وسیعی از این شهرها گسترش یافت، حتی اگر مراکز اصلی آن به خودی خود قدرت سیاسی بزرگی نبودند.[۴۶][۴۷]

در ابلا، داگون را معمولاً با عناوینی مانند «ارباب توتول» یا «ارباب کشور» می‌نامیدند.[۴۸] شلاش در این دوره به عنوان همسر او محسوب شد.[۴۸] در حالی که برخی از خدایانی که از متون ابلایت شناخته شده‌اند، پس از سقوط شهر از سوابق ناپدید شدند، فرقه داگون ادامه یافت و اعتبار خود را حفظ کرد.[۴۹] در ماری، داگون و اداد محافظان پادشاه بودند و در مراسم تاجگذاری نقش داشتند.[۱۴] چندین پادشاه ماری داگون را منبع اقتدار خود می‌دانستند.[۳۵] در طول سلطنت زیمری لیم، داگون یکی از خدایان بود که بیشترین هدایا را در طول جشنواره‌ها دریافت می‌کرد.[۵۰] شیبتو، همسر زیمری لیم، در نامه‌ای داگون، شمش، ایتور مِر، بلت اکلی و اداد را «متحدان برای من» و خدایان که «در کنار ارباب من می‌روند» برشمرده است.[۵۱] معبد داگون در تل آشارا ارتباط نزدیکی با زیمری لیم داشت. منبعی از دوره سلطنت او گواهی می‌دهد که برای جشن تاجگذاری او، سلاحی از معبد اداد در حلب به داگون در توتول فرستاده شده که احتمالاً حکومت او را مشروعیت می‌بخشید.[۵۲] این امکان وجود دارد که این شیء تشریفاتی نشان دهنده گرزی باشد که خدای آب و هوا در نبردش با خدای دریا به دست گرفته بود (مشابه نبرد بین بعل و یام در چرخه بعل).[۵۳] علی‌رغم ارتباط تنگاتنگ روحانیون داگون با زیمری لیم، مردم توتول به او نگاه نامطلوبی داشتند و حضور مقامات وی حداقل در یک مورد به عنوان اخلال در آیین داگون تلقی می‌شد.[۵۴]

در ایمار، داگون ارشدترین خدا در ارائه لیست‌ها بود (قبل از خدای آب و هوا اداد).[۵۵] جشن مهمی که در این مکان به او تقدیم شده‌بود، به اصطلاح «ورود داگان» بود.[۵۶] این جشن به شکل سفر مذهبی یک مجسمه بود.[۵۶] او همچنین در جشن «زوکرو» مورد تجلیل قرار می‌گرفت.[۵۷] یکی دیگر از جشنواره‌های اختصاص داده‌شده به او که بر اساس اسناد ایمار شناخته می‌شود، «کیسو» بود که به احتمال زیاد در شاتاپی، شهری که احتمالاً در جنوب آن واقع شده‌بود، برگزار می‌شد.[۵۸] معنای دقیق اصطلاح کیسو نامشخص است و شناخت ماهیت این جشن‌ها و نقش خدایان خاص در آنها دشوار است.[۵۸] پیشنهاد شده‌است که وجود خدایان عالم اموات - شووالا و اوگور - نشان دهنده مرگ دوره‌ای و بازگشت به زندگی یک خدا است (احتمالاً همسر داگون) اما این همچنان حدس و گمان است.[۵۹]

به دلیل کمبود منابع، تاریخ متاخر کیش داگون نامشخص است، اگرچه بدیهی است که او در زمان‌های بعد دیگر رئیس پانتئون ناحیه فرات علیا نبوده‌است. رئیس پانتئون آرامی که از منابع هزاره اول پیش از میلاد شناخته شده‌است، هدد بود.[۶۰]

بین‌النهرین

ویرایش

حاکمان بین‌النهرین داگون را ارباب سرزمین‌های غربی (مثلاً سوریه باستان) می‌دیدند و از او برای فتوحات خود در آن منطقه تشکر می‌کردند.[۶۱] کتیبه‌ها به داگون اعتبار می‌دهند که به سارگون اکد فرمانروایی بر «سرزمین علیا» اعطا کرده‌است.[۶۲] برای جلب لطف داگون، سارگون در توتول به او دعا کرد.[۶۳] کتیبه‌ای از دوران سلطنت نارام سین، ساکنان مرزهای غربی امپراتوری او را «تا (شهر) اولیشوم» به عنوان «مردمی که خدای داگون به او داده بود» توصیف می‌کند.[۶۴]

در دوره سلسله سوم اور، ازدواج بین حاکمان کشورهای سوریه و بین‌النهرین احتمالاً به گسترش پرستش داگون و همچنین دیگر خدایان غربی مانند ایشارا و هابوریتوم در جنوب بین‌النهرین کمک کرد.[۴۸] داگون با ایشارا یک معبد مشترک داشتند که اولین بار در زمان سلطنت امرسین تأیید شده‌است. هر دو ایزد احتمالاً از ماری معرفی شده‌اند و فقط به دلیل منشأ شمال‌غربی‌شان با هم مرتبط بودند.[۶۵] تعدادی از پادشاهان اولیه عموری‌ آشور در کتیبه‌های خود از داگون نام برده‌اند، به عنوان مثال شمشی-ادد یکم در سندی که گسترش معبد خدا در تل آشارا را توصیف می‌کند خود را پرستش کننده‌ی داگون نامیده است.[۶۶] او در جای دیگر از خود به عنوان «محبوب داگون» یاد می‌کند.[۶۷] ایتی‌مردوک‌بلاطو، پادشاهی از سلسله دوم ایسین (دوره بابل میانه)، خود را نایب‌السلطنه داگون نامیده است.[۶۸] سنگ یادبودی از قرن نهم پیش از میلاد، آشور-ناصیر-پال دوم را به عنوان مورد علاقه آنو و داگون یاد می‌کند.[۶۹] با این حال، این عبارت ممکن است صرفاً یک یادگار ادبی باشد.[۱۲]

در فهرست خدایان بین‌النهرینی آن = آنوم، داگون با انلیل و همسرش شلاش با نین‌لیل یکی دانستنه شده‌اند.[۷۰][۱۳] شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه داگون در بین‌النهرین با سنت ناشناخته‌ای در مورد درگیری بین خدایان و انمشارا مرتبط بوده‌است، به عنوان مثال، کتیبه‌ای بیان می‌کند: «با اقتدار داگون [خدایان] از زمان‌های بسیار قدیم از انمشارا محافظت می‌کردند». با این حال در این زمینه داگون ممکن است مترادف انلیل باشد تا یک خدای متمایز.[۷۱] اسطوره‌ای تکه‌تکه شده اوراش و مردوک از داگون نام می‌برد که به احتمال زیاد در این زمینه کاملاً با انلیل برابری می‌کند.[۷۲]

اوگاریت

ویرایش
 
خرابه‌های معبد داگون در اوگاریت.

شواهد از شهر ساحلی اوگاریت بی‌نتیجه است. اینکه آیا معبدی که در ابتدا اغلب به عنوان معبد داگون شناخته می‌شود، به جای ال به او تقدیم شده‌است‌ یا نه، موضوع بحث علمی است.[۷۳] در فهرست‌های خدایان و پیشکش‌های اوگاریت، داگون گاهی به دنبال نام ال می‌آید اما بر نام بعل پیشی می‌گیرد.[۷۴]

داگون هیچ نقش فعالی در اسطوره‌های اوگاریتی (مانند چرخه بعل) بازی نمی‌کند، اگرچه بعل اغلب به عنوان «پسر» یا «نسب او» نامیده می‌شود. احتمالاً این عناوین نشان می‌دهند که کاتبان اوگاریتی او را خدای بیگانه می‌دانستند.[۷۵] با این حال در این اسطوره‌ها بعل پسر ال نیز نامیده می‌شود. سایر مطالعات اخیر، رویکردهای گوناگون دیگری را برای مسئله نسب بعل در متون اسطوره‌ای ارائه می‌دهند. دانیل شومر پیشنهاد می‌کند که لقب «پسر داگون» که در متون اوگاریتی بر بعل اطلاق می‌شود، تحت تأثیر سنت‌های سوریه و هوری است.[۵۵]

نوگا ایالی دارشان بیان می‌کند که رابطه بین بعل با ال و داگون در چرخه بعل، شبیه به رابطه بین کوماربی و تشوب در چرخه کوماربی است، که در سنت یونانی/فنیقی توسط فیلون بیبلوسی ثبت شده‌است. دماروس (همان بعل) هم یک پدر بیولوژیک (اورانوس/آسمان) و هم یک ناپدری (داگون) دارد که هر دوی آنها از الوس (ال) متمایز هستند (ال در این اسطوره‌های فنیقی برادر داگون است). او همچنین خاطرنشان می‌کند که به دلیل شرایط تولد، تشوب دو پدر داشت: یکی مخالف او و دیگری که از به قدرت رسیدن او حمایت می‌کرد. او پیشنهاد می‌کند که بنابراین لزوماً متناقض نیست که دو خدای جداگانه به‌عنوان پدران بعل در نظر گرفته می‌شوند، اگرچه او فرض می‌کند که هم در اوگاریت و هم در باورهای فنیقی، داگون صرفاً عنصری است که از فرهنگ داخلی سوریه معرفی شده‌است‌ و خود نقش مهمی نداشته‌است.[۷۶] آرون توگندهفت بعل را فردی بیگانه می‌داند که در آغاز روایت عضوی از خانواده ال و اشیره نیست و در نتیجه پسر آنها نیست، بلکه صرفاً او را برادر فرزندانشان به معنایی که در متون دیپلماتیک عصر برنز شناخته می‌شود، می‌داند. او استدلال می‌کند که همانطور که پادشاهان متحد یکدیگر را برادر می‌نامیدند، خدایان در اسطوره‌های اوگاریتی نیز چنین می‌کردند.[۷۷]

فنیقیه عصر آهن

ویرایش

کتیبه فنیقی روی تابوت اشمونآزار پادشاه صیدا (قرن پنجم قبل از میلاد) نقل می‌کند: بعلاوه، خداوند پادشاهان، دور و یافا، سرزمین‌های قدرتمند داگون را که در دشت شارون هستند، مطابق با اعمال مهمی که انجام دادم به ما داد.[۷۸] با این حال، پادشاه گفت که هیچ معبدی برای داگون در شهر خود نساخت و این خدا تنها در نقشی ناچیز در قرارداد بین اسرحدون و بعل اول پادشاه صور ظاهر می‌شود.[۷۹] بنابراین تردید وجود دارد که آیا او در دین فنیقی برجسته بوده‌است.

در کتاب مقدس

ویرایش
 
تخریب مجسمه‌ی داگون (۱۷۹۳)‌، اثری از فیلیپ جیمز دو لوتربورگ.

در کتاب مقدس عبری، داگون سه بار به عنوان خدای اصلی فلسطینیان ذکر شده‌است. با این حال، هیچ اشاره‌ای به داگون به عنوان خدای کنعانی وجود ندارد.[۸۰] طبق کتاب مقدس، معابد او در بیت-داگون در قلمرو قبیله آشیر (یوشع ۱۹:۲۷) و در غزه (داوران ۱۶:۲۳) قرار داشت. معبد دیگری، واقع در اشدود، در اول سموئیل و بار دیگر در اول مکابیان ذکر شده‌است. طبق اول تواریخ سر پادشاه شائول پس از مرگش در معبد داگون به نمایش گذاشته شد. همچنین مکان دومی به نام بیت-داگون در یهودا وجود داشت (یوشع ۱۵:۴۱).

در باب دوم کتاب اول سموئیل روایت شده‌است که زمانی که فلسطینیان بر بنی‌اسرائیل پیروز شدند و تابوت عهد را به عنوان غنایم جنگی می‌گیرند، تابوت را در معبد داگون، در اشدود قرار می‌دهند. صبح روز بعد مردمان اشدود مجسمه‌ی داگون را پیدا کردند که در مقابل تابوت عهد به سجده افتاده بود. آنها مجسمه را به حالت عمودی خود قرار دادند، اما دوباره صبح روز بعد آن را افتاده در برابر صندوق درحالی که این بار سر و دست‌هایش بریده شده‌بود، یافتند.[۸۱]

داگون همچنین در کتاب اول مکابیان اتیوپی (۱۲:۱۲) ذکر شده‌است‌ که در قرن چهارم پس از میلاد سروده شده‌است.[۸۲]

پانویس

ویرایش
  1. The Electronic Text Corpus of Sumerian Literature
  2. Emanuel, Jeffrey P. (2016). "'Dagon Our God': Iron I Philistine Cult in Text and Archaeology". Journal of Ancient Near Eastern Religions. 16 (1): 22–66. doi:10.1163/15692124-12341278. ISSN 1569-2116.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ Singer 1992, p. 433.
  4. Rashi's commentary on 1 Samuel 5:2
  5. Hutter 1996, p. 129.
  6. Feliu 2003, pp. 278–287.
  7. Archi 2015, pp. 626–627.
  8. Wilhelm 1989, p. 55.
  9. Archi 1997, p. 418.
  10. Taracha 2009, p. 119.
  11. Archi 2013, p. 15.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Stone 2013.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Archi 2015, p. 634.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ Schwemer 2007, p. 156.
  15. Feliu 2003, p. 302.
  16. Feliu 2007, p. 90.
  17. Frantz-Szabó & Lambert 1980, p. 176.
  18. Feliu 2003, pp. 54–55.
  19. Archi 2004, pp. 324–325.
  20. Archi 2013, p. 12.
  21. Archi 2004, p. 331.
  22. Feliu 2007, pp. 87–88.
  23. Feliu 2007, pp. 91–92.
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Schwemer 2007, p. 129.
  25. Fontenrose 1957, pp. 277–279.
  26. Feliu 2003, p. 301.
  27. Güterbock 1983, pp. 325–326.
  28. Feliu 2003, p. 304.
  29. Archi 2015, p. 625.
  30. Feliu 2003, pp. 304–305.
  31. Feliu 1999, p. 198.
  32. Feliu 2003, pp. 305–306.
  33. Archi 2004, p. 332.
  34. Schwemer 2007, p. 146.
  35. ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Archi 2004, p. 325.
  36. Feliu 2003, pp. 145–146.
  37. Archi 2015, p. 628.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ Montalbano 1951, p. 395.
  39. Wiggermann 1992, p. 182.
  40. Wiggermann 1992, p. 183.
  41. Rashi's commentary on 1 Samuel 5:2
  42. Fontenrose 1957, p. 278.
  43. Schmökel 1928.
  44. Schmökel 1938, p. 101.
  45. Feliu 2003, p. 303.
  46. Archi 2010, p. 4.
  47. Archi 2015, p. 35.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ ۴۸٫۲ Archi 2004, p. 323.
  49. Archi 2015, p. 589.
  50. Nakata 2011, p. 130.
  51. Nakata 2011, p. 131.
  52. Feliu 1999, p. 199.
  53. Ayali-Darshan 2015, p. 40.
  54. Feliu 2003, p. 125.
  55. ۵۵٫۰ ۵۵٫۱ Schwemer 2008, p. 14.
  56. ۵۶٫۰ ۵۶٫۱ Feliu 2003, p. 122.
  57. Yamada 2011, p. 151.
  58. ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ Feliu 2003, p. 220.
  59. Feliu 2003, pp. 221–222.
  60. Feliu 2003, p. 305.
  61. Archi 2004, pp. 322–323.
  62. Archi 2004, p. 322.
  63. Sallaberger 2007, p. 424.
  64. Nowicki 2016, p. 71.
  65. Archi 2002, pp. 29–30.
  66. Archi 2004, p. 326.
  67. Pongratz-Leisten 2011, p. 122.
  68. Lambert 2013, p. 271.
  69. Pritchard 1969, p. 558.
  70. Feliu 2003, p. 54.
  71. Lambert 2013, p. 286.
  72. Lambert 2013, p. 311.
  73. van Soldt 2016, p. 105.
  74. Schwemer 2008, p. 10.
  75. Archi 2004, p. 328.
  76. Ayali-Darshan 2013, pp. 651–657.
  77. Tugendhaft 2012, pp. 89–104.
  78. Pritchard 1969, p. 662.
  79. Singer 1992, p. 439.
  80. Singer 1992, p. 432.
  81. Singer 1992, pp. 432–434.
  82. Curtin 2019.

منابع و برای مطالعه بیشتر

ویرایش