خاستگاه و ریشه کردها

کردها مردمانی ایرانی‌تبار هستند که به زبان‌های کردی از شاخه زبان‌ سومری صحبت می‌کنند. محل سکونت این قوم از دیرباز در رشته کوه زاگرس و دشت‌های اطراف آن بوده‌است. صاحب نظران، فرضیه‌های متعددی از ریشه مردم کرد ارائه کرده‌اند اما اکثر صاحب نظران بر این باورند که ریشه این قوم به مادها وقبل از انهم یعنی گوتی‌ها و لولوبی‌ها برمی‌گردد.

مورخان نظریه‌ها و تحقیقات بسیار مختلفی برای ریشه کلمه «کوڕد» ارائه کرده‌اند. به گفته مستشرق انگلیسی، گادفری رولز درایور، واژه کُرد مربوط به «Karda» سومری است و از لوح‌های گلی سومری در هزاره سوم پیش از میلاد به دست آمده‌است، در حالی که به گفته سایر مورخان، کلمه کوڕد پیش از دوره اسلامی به عنوان یک واژه زبان کردی میانه و به معنای سرزمین خدا بوده، و در نهایت ممکن است از یک نام باستانی یا جای‌نامی از نام قبایلی به نام واژه یونانی «Kyrtian» ها[۱][۲] یا از منطقه کردوئنه مشتق شده باشد.[۳]

ریشه نام

ویرایش

در مورد ریشه نام کُرد نظریات مختلفی وجود دارد و ریشه دقیق کلمه «کرد» مشخص نیست.[۴] بسیاری عقیده دارند که کلمه کُرد همان گُرد است که به معنی جنگجو و شجاع می‌باشد.

بر اساس یک نظریه، در فارسی میانه به عنوان kwrt- 𐭪𐭥𐭫𐭲 که اصطلاحی برای «کوچ‌نشین؛ چادرنشین» است، منشأ گرفته‌است.[یادداشت ۱][۵][۶]پس از فتح ایران توسط اعراب، این اصطلاح در زبان عربی به عنوان کُرد پذیرفته شد و به‌طور خاص در قبایل کوچ نشین به کار می‌رفت.[یادداشت ۲][۷]

از قرن هفتم میلادی به بعد، واژه کُرد به دلیل استفاده بیشتر اعراب از آن بیشتر شناخته‌شده تر می‌شود. (الاکراد).[۸]

بر اساس برخی منابع، به نظر می‌رسد تا قرن شانزدهم میلادی، هویت قومی با عنوان کرد در میان گروه‌های مختلف ایرانی شمال غربی، بدون اشاره به هیچ زبان ایرانی خاص، شکل می‌گیرد.[۹]

شرف‌خان بدلیسی در قرن شانزدهم می‌گوید که «کردها» به چهار دسته تقسیم می‌شوند: کورمانج، لر، کلهر و گوران که هر کدام به گویش یا زبان متفاوتی صحبت می‌کنند) Paul (2008) خاطرنشان می‌کند که استفاده قرن شانزدهمی از واژه کرد که توسط بیدلیسی ثبت شده‌است، صرف نظر از گروه‌بندی زبانی، ممکن است بازتاب هویت قومی «کرد» شمال غربی ایران باشد که کورمانج، کلهر و گوران را متحد می‌کند.

آفرینش هویتی قوم کرد

ویرایش

اصطلاح کرد در قرن شانزدهم توسط شرف‌خان بیدلیسی به عنوان چهار گروه قبیله ای کرمانج، لر، کلهر و گوران به کار می‌رود که هر کدام به گویش یا زبان متفاوتی صحبت می‌کنند. پال (۲۰۰۸) استدلال می‌کند که این نشان دهنده قوم زایی اولیه کردها به عنوان یک گروه منسجم شمال غربی ایران است، زیرا سه گروه از این چهار گروه را می‌توان به عنوان اجداد گروه‌هایی شناسایی کرد که حداقل تا حدی به عنوان کردان امروزی شناخته می‌شوند. لرها از منظر زبان‌شناسی یک گروه کرد نیستند و در واقع به ایرانیان شمال غربی[یادداشت ۳][۱۰][یادداشت ۴][۱۱][یادداشت ۵][۱۲][۱۳] تعلق ندارند بلکه به شاخه زبانی ایران جنوب غربی پیوند می‌خورند. پولس در ادامه خاطرنشان می‌کند که اولین متون که به‌طور مشخص به زبان کردی نوشته شده‌اند در همان دوره ظاهر شده‌اند.[۱۴]

ریشه هویتی

ویرایش

کردها مردمانی ایرانی‌تبار هستند[۱۵] اغلب اعتقاد بر این است که مادها نقطه آغازی برای قوم‌شناسی کردها هستند، محققان و کُردشناسان مادهای آریایی مهاجر را که از سرزمین‌های شمالی به فلات ایران کوچ کردند را ریشه اصلی مردمان کرد می‌دانند.[۱۶] این اقوام مهاجر آریایی در طول مهاجرت گسترده‌شان دیگر اقوام بومی منطقه مانند لولوبی‌ها، گوتیان و کاردوچی‌ها را در خود حل کردند و یک گروه واحد را تشکیل دادند.[۱۷][۱۷][۱۸]

در مقابل برخی از محققان مانند با مرتبط نمودن اقوام کرد با مادها مخالفند. بر اساس برخی منابع اعتقاد بر این است که مردم کرد از ریشه‌های ناهمگون و متنوع[۱۹][۲۰] تشکیل شده‌اند که تعدادی از گروه‌های قبیله‌ای یا قومی قبلی را ترکیب می‌کنند[۲۱] مورخان قرن ۱۹ میلادی، مانند جورج راولینسون، کوردوئنه و کاردوچی را با کردهای امروزی یکی دانستند، با توجه به اینکه کاردوچی معادل واژگانی باستانی «کردستان» بود.[۲۲][۲۳][۲۴] این دیدگاه توسط برخی منابع آکادمیک اخیر پشتیبانی می‌شود که کوردوئنه را به عنوان نوعی پیشا-کرد[یادداشت ۶] اولیه[۲۵] یا معادل کردستان امروزی می‌دانند.[۲۶][۲۷] با این حال، برخی از محققان مدرن، ارتباط کردها با کاردوچی‌ها را رد می‌کنند.[۲۸][۲۹]

در جهان غرب اشکال متعددی از این نام کُرد وجود داشته که تا حدی به دلیل دشواری نمایش kh در لاتین بوده. املای «Karduchoi» خود احتمالاً از زبان ارمنی وام گرفته شده‌است، زیرا ختم -choi نشان دهنده پسوند جمع زبان ارمنی -kh است.[۳۰] حدس زده می‌شود که کاردوچی به یک زبان ایرانی باستان صحبت می‌کرده و[۳۱] به نظر می‌رسد عناصر ارمنی نیز داشته‌است.[۳۲]

منابع یهودی منشأ مردم کوردوئنه را به ازدواج جنیان پادشاه سلیمان با ۵۰۰ زن زیبای یهودی روایت می‌کنند.[۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷] همین افسانه نیز توسط مقامات اولیه اسلامی برای توضیح منشأ کردها مورد استفاده قرار گرفت.

فرضیه ماد توسط ولادیمیر مینورسکی مطرح شد.[۳۸] دیدگاه مینورسکی متعاقباً توسط بسیاری از ملی‌گرایان کرد در قرن بیستم پذیرفته شد.[۳۸] I. Gershevitch «یک تکه تأیید زبان‌شناسانه» از تشخیص مینورسکی و سپس یک استدلال «زبانی-اجتماعی» دیگر را ارائه کرد. گرنوت ویندفور (۱۹۷۵) گویش‌های کردی را به‌عنوان پارتی شناسایی کرد (البته دارای زیرلایه‌ای در زبان ماد).[۳۹] فرضیه داشتن اجداد مادها توسط مارتین فان براینسن رد شده‌است.[۳۸] بروینسن می‌گوید: «اگرچه برخی از روشنفکران کرد ادعا می‌کنند که مردم آن‌ها از نژاد مادها هستند، اما شواهد کافی برای اجازه دادن به چنین ارتباطی در فاصله زمانی قابل توجه بین تسلط سیاسی مادها و اولین گواهی کردها وجود ندارد»[۳۸]

افسانه‌های آفرینشی و ریشه‌ای

ویرایش

افسانه‌های متعددی وجود دارد که منشأ کردها را به تفصیل بیان می‌کند. یکی از این افسانه‌ها کردها را به عنوان نوادگان فرشتگان پادشاه سلیمان (جن) روایت می‌کند. این نوادگان را به اروپا فرستادند تا پانصد دوشیزه زیبا برای حرمسرای پادشاه برای او بیاورند. اما وقتی این نوادگان این کار را کردند و به اسرائیل بازگشتند، پادشاه مرده بود. به این ترتیب، جن‌ها در کوهستان ساکن شدند، با خود زنان ازدواج کردند و فرزندان آنها به عنوان کرد شناخته شدند.[۴۰][۴۱]

علاوه بر این، در افسانه نوروز، پادشاهی شرور به نام ضحاک که دو مار از شانه‌هایش بیرون آمده بود، ایران را فتح کرده و رعایای آن را به وحشت انداخته بود و روزانه خواستار مغز مردان جوان بود. آشپزان قصر بدون آگاهی ضحاک یکی از مردان را نجات دادند و مغز دیگری را با مغز گوسفندی جابه‌جا کردند. به مردانی که نجات یافتند گفته شد که به کوه‌ها فرار کنند. از این پس کاوه آهنگر که چند تن از فرزندان خود را به دست ضحاک از دست داده بود، مردان را در کوهستان تربیت کرد و به کاخ ضحاک یورش برد و سر مارها را جدا کرد و ضحاک را کشت. کاوه به عنوان پادشاه جدید انتخاب شد و پیروان او سرآغاز خلق کردها را تشکیل دادند.[۴۲][۴۳]

در نوشته‌های اولیا چلبی، جهانگرد ترک عثمانی، افسانه‌ای دربارهٔ کردها نیز وجود دارد. وی اظهار می‌دارد که این افسانه را از «مقدیسی مورخ ارمنی» دریافته است:

به گفته مقدیسی، اولین شهری که پس از طوفان نوح ساخته شد، شهر جودی و پس از آن قلعه‌های سنجار و میفارقین[یادداشت ۷] بود. شهر جودی[یادداشت ۸] توسط ملیک کردیم از اعضای جامعه نوح پیامبر اداره می‌شد. او مردی بود که کمتر از ۶۰۰ سال عمر نکرد و طول و عرض کردستان را طی کرد. با آمدن به میفارقین، آب و هوای آن را پسندید و در آنجا اقامت گزید و فرزندان و نوادگان زیادی به دنیا آورد. او زبانی مستقل از زبان عبری برای خود اختراع کرد. این زبان نه عبری است و نه عربی، فارسی، دری یا پهلوی بود و هنوز آن را زبان کوردیم[یادداشت ۹] می‌نامند. پس زبان کردی که در میفارقین ابداع شد و اکنون در سراسر کردستان مورد استفاده قرار می‌گیرد و نام خود را مدیون ملیک کردیم از اعضای جامعه نوح پیامبر است. از آنجایی که کردستان کوه سنگی بی پایانی است، دوازده نوع کردی وجود دارد که از نظر تلفظ و واژگان با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوت به گونه ای است که اغلب افراد مجبورند برای درک کلمات یکدیگر از مترجم استفاده کنند.[۴۴]

جستارهای وابسته

ویرایش

یادداشت‌ها

ویرایش
  1. کتاب‌های دوران اولیه اسلامی، از جمله آن‌هایی که حاوی افسانه‌هایی مانند شاهنامه و کارنامه اردشیر بابکان پارسی میانه و سایر منابع اولیه اسلامی هستند، گواهی اولیه واژه کُرد به معنای «کوچ‌نشینان ایرانی» را ارائه می‌دهند. الف- واژه کُرد در اسناد پارسی میانه صرفاً به معنای کوچ نشین و چادرنشین است و می‌توان آن را به هر قوم ایرانی با ویژگی‌های مشابه نسبت داد. ز. «روشن است که «kurt» در همه زمینه‌ها مفهوم اجتماعی متمایزی دارد مانند «کوچ‌نشین» یا «چادرنشین». در متون پهلوی به وضوح نشان مشخص است که واژه کرد در ایران پیش از اسلام یک برچسب اجتماعی بوده و هنوز با تبدیل شدن به یک نام قومی یا اصطلاحی که گروه خاصی از مردم را نشان می‌دهد فاصله زیادی داشته.»
  2. «برچسب قومی «کُرد» اولین بار در منابع عربی از قرون اولیه دوران اسلامی دیده می‌شود؛ به نظر می‌رسد که این واژه در این دوره به گونه‌ای خاص از عشایر دامدار و احتمالاً به مجموعه‌ای از واحدهای سیاسی اشاره دارد تا به یک گروه زبانی: یک یا دو بار واژه «کردهای عربی» ذکر شده‌است. در قرن دهم میلادی به نظر می‌رسد به گروه‌های عشایری یا کوچ نشینی اشاره می‌کند که به زبان ایرانی صحبت می‌کنند و عمدتاً در مناطق کوهستانی جنوب دریاچه وان و دریاچه ارومیه و بعضی در قفقاز ساکن هستند و اگر در آن زمان دهقانان یا رعایای تابع کرد زبان وجود داشته، این واژه هنوز برای آنها استفاده نمی‌شده.»
  3. به نظر می‌رسد توسعه زبان کردی به عنوان یک گروه گویش جداگانه در شمال غربی ایران از یک چارچوب زمانی مشابه پیروی می‌کند. ابداعات زبانی مشخصه گروه کرد مربوط به دوره جدید ایران (قرن دهم میلادی به بعد) است. متونی که به‌طور مشخص با زبان کردی هستند اولین بار در قرن شانزدهم پدیدار شدند. Paul (2008) را ببینید: See Paul (2008): "Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE. [...] The following sound changes do not—from the available evidence—occur before the NIr. period. The change of postvocalic *-m > -v/-w (N-/C-Kd.) is one of the most characteristic features of Kurdish (e.g. , in Kd. nāv/nāw “name”). It occurs also in a small number of other WIr. idioms like Vafsī and in certain N- Balōči dialects"
  4. «اصطلاح کرد در قرون وسطی به همه عشایر ایرانی الاصل اطلاق می‌شد»
  5. «بنابراین متوجه می‌شویم که این در دوره تسخیر اعراب است که از اصطلاح قومی کرد (جمع اکراد) برای ادغام و توصیف قبایل ایرانی یا ایرانی‌شده شروع به استفاده می‌شود.»
  6. proto-Kurdish
  7. Mifariqin
  8. town of Judi,
  9. Kürdim

منابع

ویرایش
  1. (Berlin), Brentjes, Burchard. "Kyrtioi" (به انگلیسی). {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help)
  2. "Encyclopædia Iranica | Articles". 2011-04-29. Archived from the original on 2011-04-29. Retrieved 2017-05-19.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:ربات:وضعیت نامعلوم پیوند اصلی (link)
  3. W. Adamec, Ludwig (2009). Historical Dictionary of Islam. Scarecrow Press. p. 84. ISBN 978-0-8108-6161-9.
  4. Asatrian, G. (2009). Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus. Vol.  13. pp.  1–58. Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity
  5. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009.
  6. Safrastian, Kurds and Kurdistan, The Harvill Press, 1948, p. 16 and p. 31.
  7. Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613–21. [۱]
  8. Özoğlu, Hakan (2004). Kurdish Notables and the Ottoman State: Evolving Identities, Competing Loyalties, and Shifting Boundaries (به انگلیسی). SUNY Press. p. 25. ISBN 978-0-7914-5993-5.
  9. Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613–21. [1]
  10. Ludwig Paul "HISTORY OF THE KURDISH LANGUAGE", Encyclopedia Iranica (2008) writes about the problem of attaining a coherent definition of "Kurdish language" within the Northwestern Iranian dialect continuum. There is no unambiguous evolution of Kurdish from Middle Iranian, as "from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE." Ludwig further states: "Linguistics itself, or dialectology, does not provide any general or straightforward definition of at which point a language becomes a dialect (or vice versa). To attain a fuller understanding of the difficulties and questions that are raised by the issue of the “Kurdish language,” it is therefore necessary to consider also non-linguistic factors."
  11. Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42)
  12. David N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68–86.
  13. "Kurds" in Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
  14. Ludwig Paul "HISTORY OF THE KURDISH LANGUAGE", Encyclopedia Iranica (2008) writes about the problem of attaining a coherent definition of "Kurdish language" within the Northwestern Iranian dialect continuum. There is no unambiguous evolution of Kurdish from Middle Iranian, as "from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE." Ludwig further states: "Linguistics itself, or dialectology, does not provide any general or straightforward definition of at which point a language becomes a dialect (or vice versa). To attain a fuller understanding of the difficulties and questions that are raised by the issue of the “Kurdish language,” it is therefore necessary to consider also non-linguistic factors."
  15. Izady, Mehrdad R. (1992). The Kurds: A Concise Handbook. Taylor & Francis. ISBN 978-0-8448-1727-9.
  16. «معرفی بخش «کردشناسی» دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». www.cgie.org.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۱-۲۴.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Thomas Bois, The Kurds, 159 pp. , 1966. (see p.10)
  18. Ilya Gershevitch, William Bayne Fisher, The Cambridge History of Iran: The Median and Achamenian Periods, 964 pp. , Cambridge University Press, 1985, شابک ‎۰−۵۲۱−۲۰۰۹۱−۱, شابک ‎۹۷۸−۰−۵۲۱−۲۰۰۹۱−۲, (see footnote of p.257) Dandamaev considers Carduchi (who were from the upper Tigris near the Assyrian and Median borders) less likely than Cyrtians as ancestors of modern Kurds. Encyclopedia Iranica, "Carduchi" by M. Dandamayev Excerpt: "It has repeatedly been argued that the Carduchi were the ancestors of the Kurds, but the Cyrtii (Kurtioi) mentioned by Polybius, Livy, and Strabo (see MacKenzie, pp. 68–69) are more likely candidates." However according to McDowall, the term Cyrtii was first applied to Seleucid or Parthian mercenary slingers from Zagros, and it is not clear if it denoted a coherent linguistic or ethnic group. David McDowall, A modern history of the Kurds, 515 pp. , I.B.Tauris, 2004, شابک ‎۱−۸۵۰۴۳−۴۱۶−۶, شابک ‎۹۷۸−۱−۸۵۰۴۳−۴۱۶−۰ (see p.9)
  19. Izady, Mehrdad R (1992). The Kurds: A concise handbook. Taylor & Francis. p. 74. ISBN 978-0-8448-1727-9. zibari izady.
  20. M. Van Bruinessen, Agha, Shaikh and State, 373 pp. , Zed Books, 1992. p.122:"The Kurds are undoubtedly of heterogeneous origins. Many people lived in what is now Kurdistan during the past millennia and almost all of the [کذا?] them have disappeared as ethnic or linguistic groups.", p.117: "It is certainly not true that all tribes in Kurdistan have a common origin."
  21. Excerpt 1: Bois, Th.; Minorsky, V.; Bois, Th.; Bois, Th.; MacKenzie, D. N.; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C. E. Bosworth, E. van Donzel and W. P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online بایگانی‌شده در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷ توسط Archive-It "The Kurds, an Iranian people of the Near East, live at the junction of more or less laicised Turkey"..Excerpt 2: "The classification of the Kurds among the Iranian nations is based mainly on linguistic and historical data and does not prejudice the fact there is a complexity of ethnical elements incorporated in them" Excerpt 3: "We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. Among the latter, some were autochthonous (the Ḳardū; the Tmorik̲h̲/Ṭamurāyē in the district of which Alḳī = Elk was the capital; the Χοθα̑ίται [= al-Ḵh̲uwayt̲h̲iyya] in the canton of Ḵh̲oyt of Sāsūn, the Orṭāyē [= al-Arṭān] in the bend of the Euphrates); some were Semites (cf. the popular genealogies of the Kurd tribes) and some probably Armenian (it is said that the Mamakān tribe is of Mamikonian origin)." Excerpt 4: "In the 20th century, the existence of an Iranian non-Kurdish element among the Kurds has been definitely established (the Gūrān-Zāzā group)."
  22. Rawlinson, George, The Seven Great Monarchies Of The Ancient Eastern World, Vol 7, 1871. (copy at Project Gutenberg)
  23. J. G. Th. Grässe (1909) [1861]. "Gordyene". Orbis latinus; oder, Verzeichnis der wichtigsten lateinischen orts- und ländernamen (به آلمانی) (2nd ed.). Berlin: Schmidt. OCLC 1301238 – via Columbia University.
  24. Kurds. The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2001-07
  25. Revue des études arméniennes, vol.21, 1988-1989, p.281, By Société des études armeniennes, Fundação Calouste Gulbenkian, Published by Imprimerie nationale, P. Geuthner, 1989.
  26. A.D. Lee, The Role of Hostages in Roman Diplomacy with Sasanian Persia, Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, Vol. 40, No. 3 (1991), pp. 366-374 (see p.371)
  27. Ilya Gershevitch, William Bayne Fisher, The Cambridge History of Iran: The Median and Achamenian Periods, 964 pp. , Cambridge University Press, 1985, شابک ‎۰−۵۲۱−۲۰۰۹۱−۱, شابک ‎۹۷۸−۰−۵۲۱−۲۰۰۹۱−۲, (see footnote of p.257) Dandamaev considers Carduchi (who were from the upper Tigris near the Assyrian and Median borders) less likely than Cyrtians as ancestors of modern Kurds. Encyclopedia Iranica, "Carduchi" by M. Dandamayev Excerpt: "It has repeatedly been argued that the Carduchi were the ancestors of the Kurds, but the Cyrtii (Kurtioi) mentioned by Polybius, Livy, and Strabo (see MacKenzie, pp. 68–69) are more likely candidates." However according to McDowall, the term Cyrtii was first applied to Seleucid or Parthian mercenary slingers from Zagros, and it is not clear if it denoted a coherent linguistic or ethnic group. David McDowall, A modern history of the Kurds, 515 pp. , I.B.Tauris, 2004, شابک ‎۱−۸۵۰۴۳−۴۱۶−۶, شابک ‎۹۷۸−۱−۸۵۰۴۳−۴۱۶−۰ (see p.9)
  28. Mark Marciak Sophene, Gordyene, and Adiabene: Three Regna Minora of Northern Mesopotamia Between East and West, 2017. pp. 220-221
  29. Victoria Arekelova, Garnik S. Asatryan Prolegomena To The Study Of The Kurds, Iran and The Caucasus, 2009 pp. 82
  30. M.Th. Houtsma, E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913-1936, شابک ‎۹۰−۰۴−۰۸۲۶۵−۴, see p.1133
  31. [۲] بایگانی‌شده در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine ref>M. Chahin, Before the Greeks, p. 109, James Clarke & Co. , 1996, شابک ‎۰−۷۱۸۸−۲۹۵۰−۶
  32. Marciak, Mark, Sophene, Gordyene, and Adiabene: Three Regna Minora of Northern Mesopotamia Between East and West, 2017. pp. 212-214
  33. Baron Patrick Balfour Kinross, Within the Taurus: a journey in Asiatic Turkey, 1970, 191 pages, see p. 89
  34. George Smith, The Cornhill Magazine, Volume 167, 1954, sp. 228
  35. Peter Schäfer, Catherine Hezser, The Talmud Yerushalmi and Graeco-Roman Culture, Volume 3, Mohr Siebeck, 2002 – 486 pages, s p. 80
  36. Adolf Büchler, Studies in Jewish history, Oxford University Press, 1956, 279 pages, s p. 84
  37. Israel Abrahams, Adolf Büchler, The Foundations of Jewish life: three studies, Arno Press, 1973, 512 pages, s p. 84
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ ۳۸٫۳ Hakan Özoğlu, Kurdish notables and the Ottoman state: Evolving Identities, Competing Loyalties, and Shifting Boundaries, SUNY Press, 2004, p. 25.
  39. Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457–471
  40. Kahn, M. (1980). Children of the Jinn: in Search of the Kurds and their Country. Michigan: Seaview Books, pp. xi.
  41. Zorab Aloian. "The Kurds in Ottoman Hungary" بایگانی‌شده در ۱۲ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine. Transoxiana: Journal Libre de Estudios Orientales. Buenos Aires: Universidad del Salvador. December 9, 2004
  42. Masudi. Les Prairies d’Or. Trans. Barbier de Meynard and Pavet de Courteille, 9 vols. Paris: La Société Asiatique, 1861.
  43. Özoglu, H. (2004). Kurdish Notables and the Ottoman State: Evolving Identities, Competing Loyalties, and Shifting Boundaries. Albany: State University of New York Press, pp. 30.
  44. Van Bruinessen, M. (2000). کردستان در قرن 16 و 17 چنان‌که در سیاحت نامه اولیا چلبی منعکس شده‌است. مجله مطالعات کردی، 3.1:1-11.