حسین شهشهانی
سید حسین شهشهانی (۱۲۷۴ خورشیدی اصفهان – ۲۸ اسفند ۱۳۴۰ ژنو) قاضی، دانشمند، مجتهد، دولت مرد و محقق اسناد و فرامین تاریخی و کتب خطی ایران بود.
حسین شهشهانی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۲۷۴ خورشیدی |
درگذشت | ۲۸ اسفند ۱۳۴۰ |
آرامگاه | بقعه شهشهان، اصفهان |
ملیت | ایران |
دیگر نامها | سید حسین شهشهانی |
تحصیلات | اجتهاد در حقوق اسلامی |
پیشه(ها) | قاضی، محقق و دولتمرد |
شناختهشده برای | فرامین تاریخی و کتب خطی |
همسر | زهرا زمردیان |
اوان زندگی و تحصیلات
ویرایشحسین شهشهانی در سال ۱۲۷۴ خورشیدی در اصفهان تولد یافت. وی از خاندان اهل علم و تقوی، مردی آزاده، خوش سخن و دانشمند بود. او از طرف مادر به خانواده امام جمعه اصفهان و مرحوم مجلسی (محمد تقی و محمد باقر) و از طرف پدر به سید محمد صدر شاه علائی و شاه علاءالدین محمد مقتول منتسب است.
تحصیلات مقدماتی و حکمت و فلسفه را نزد علمای اصفهان مانند آقا شیخ محمد حکیم به اتمام رساند و پس از آن تحصیلات «خارج»[۱] را به مدت هفت سال در نجف اشرف نزد آقای میرزا حسین نائینی (معروف به میرزای نائینی) و خالصی بزرگ انجام داد و به اخذ درجه اجتهاد از جانب آقای میرزای نائینی و آقاشیخ حسین یزدی موفق شد.[۲]
مشاغل و خدمات
ویرایشدر مراجعت به ایران ابتدا در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به تدریس فقه و اصول در مدرسه عالی تجارت اشتغال داشت و سپس به دعوت علی اکبر داور به خدمت قضاوت در تشکیلات جدید عدلیه مشغول شد. مراحل قضایی را از بدایت و استیناف تا مستشاری دیوان عالی کشور، عضویت در هیئت عالی بازرسی کشور، مدیریت کل ثبت اسناد واملاک و عضویت دائمی وزارت عدلیه در کمیسیون منتخب از طرف رضا شاه کبیر برای بازرسی عمومی ادارات طی کرد.
شهشهانی در سالهای ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲، در زمان نخستوزیری دکتر محمد مصدق به معاونت و کفالت وزارت کشور و وزارت دادگستری نایل آمد و بهپاس خدمات قضایی و نظر بهمراتب لیاقت اداریش بهکرات به دریافت احکام و نشانهای سپاس از طرف شخص اول مملکت مفتخر گشت.
شهشهانی علاوه بر دوستی ای که با دولتمردان کابینه دکتر مصدق داشت، در میان روحانیون نیز محبوب و از احترام خاصی بر خوردار بود.[۳] چنانکه با آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی در قم و دانشگاهیان و اهل ادب نظیر استاد جلال الدین همائی مکاتبات و دیدار نزدیک داشت و تبادل نظر میکرد.[۴]
فرامین و اسناد
ویرایشدستخط سلاطین گذشته از قبیل اسناد متعلق به سلسلههای آق قوینلو و قره قوینلو و صفویه و نادری دربارهٔ خاندان شهشهانی و موقوفات بقعه شهشهان و قرابت خاندان شهشهانی و سلاطین صفویه در میان مجموعه مکاتبات و مناشیری بود که حسین شهشهانی جمعآوری کرد و در کتابخانه شخصی ایشان موجود و از جمله آثار کمنظیر و تاریخی ایران و مورد علاقه خاص مراکز علمی و دانشگاهی بود.[۵]
شهشهانی از افراد معدودی بود که اسناد و مکاتبات و مناشیر قدیمی را به خوبی میشناخت و خطوط مختلف را نیکو میخواند و به جمعآوری فرامین و خطوط و کتب خطی عشق بسیار داشت. غالباً مجموعه نفیسی را که جمعآوری کرده بود در اختیار محققین و اهل ذوق قرار میداد و در مشکلات علمی و خواندن خطوط و فرامین قدیمی با تخصص و تجربه خاص خود پژوهشگران و دوستان را یاری فراوان میکرد.[۶]
خوشبختانه این مجموعه که مشتمل بر بیش از ۲۸۵ فرمان و سند بود و اغلب برای حفاظت در قابهای مخصوص نگهداری میشد در سال ۱۳۵۷ به موزه رضا عباسی در خیابان دکتر شریعتی در تهران واگذار شد.
همکاری با محققین
ویرایشمجموعه شهشهانی دائماً مورد استفاده محققین و دوستان او بود که غالباً از اطلاعات او استفاده کرده و در کتب و مقالات خود او را ذکر کردهاند. از جمله این افراد استاد و محقق فرانسوی ژان اوبن (Jean Aubin)، لوئی ماسینیون (Louis Massignon)، دکتر هورست آلمانی (Dr. Horst)، آقا شیخ آقا بزرگ تهرانی (صاحب الذریعه)، جلال الدین محدث، ایرج افشار، علی نقی منزوی و دکتر منوچهر ستوده اند.
بهعنوان مثال، شهشهانی ضمن همکاری با محقق و استاد فرانسوی ژان اوبن قسمتی از مجموعه خود را در ارتباط با دوران سلسلههای آق قونیلو و قره قونیلو در اختیار وی قرار داد و ژان اوبن تحت نظر وی رسالهای به زبانهای فرانسه و فارسی در سال ۱۳۳۴ (۱۹۵۵ میلادی) با عنوان زیر در تهران چاپ کرد:[۷]
Jean Aubin, Archives persanes commentees
Note sur quelques documents Aq Qoyunlu, dans Melanges Massignon, I, pp. 9–35 ,sous presse
Note preliminaire sur les archives du Takya du Tchima-rud
En preparation: Deux recueils d'insha dedies au vizir timoride Ghiyathu-'d-Din Pir Ahmad Khwafi
اقدامات در مورد بقعه شهشهان
ویرایشبقعه شهشهان در محله شهشهان در خیابان ابن سینا و در مجاورت مسجد جامع اصفهان از بقاع متبرکه و تاریخی و از آثار مهم باستانشناسی ایران است. اداره باستانشناسی بقعه مزبور را جزء آثار ملی و تاریخی به شماره ۳۸۶ به ثبت رسانیدهاست.[۸]
این بقعه محل دفن شاه علاء الدین محمد، سر سلسله خاندان شهشهانی و شاه علائی است. او از اکابر سادات حسینی و اشراف و نقیب النقباست که نسبش با بیست و چهار واسطه به علی ابن ابیطالب میرسد.[۶]
بقعه شهشهان در زمان خدمات قضایی شهشهانی به همت وی احیاء و بازسازی شد و درمانگاه و مدرسه شهشهان در مجاورت آن تأسیس گشت.[۵]
بقعه شهشهان بین سالهای ۸۵۰ تا ۸۵۲ هجری قمری (۱۴۴۶ تا ۱۴۴۸ میلادی) به دستور ابوالفتح سلطان محمد بهادر جانشین شاهرخ تیموری و همسر گوهر شاد بیگم (بانی مسجد گوهر شاد مشهد) بنا گردید. بعلاوه سلطان محمد قراء اصفهانک و درزیان واقع در بلوک کرارج اصفهان و ولاسان واقع در منطقه فریدن را برای بقعه وقف نموده و به امضاء بزرگان وقت از جمله مولانا جلال الدین دوانی رسانید.[۹]
تحقیقات و تألیفات
ویرایشمطالب و مقالات تحقیقی که از شهشهانی انتشار یافته عبارتند از:
۱. فهرست قسمتی از اسناد و فرامین مجموعه شخصی او که بیشتر به دوره قاجار مربوط است و تحت نظر وی و توسط آقای دکتر غلامرضا فرزانه پور در «نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دربارهٔ نسخههای خطی» (دفتر اول، ۱۳۳۹) و همچنین بهطور جداگانه به چاپ رسیدهاست.[۱۰]
۲. فرمانی از نادر شاه درانی، فرهنگ ایران زمین، جلد ششم، صفحات ۱۵۹–۱۶۳.[۱۱]
۳. وقف نامه مسجد میرعماد کاشان، فرهنگ ایران زمین، جلد پنجم، صفحات ۲۲–۵۰.
۴. بقعه شهشهان و اسناد آن، سالنامه کشور ایران، سال دوازدهم، صفحات ۱۱–۶۴.[۱۲]
۵. از شهشهانی هم چنین کتابی باقیماندهاست که تصنیف او میباشد و دقایق اللغه نام دارد. این کتاب که دارای یک مقدمه و بیست و هشت فصل و یک خاتمه است در باب واژههای تازی نگارش یافته و هنوز به چاپ نرسیدهاست.
سالهای آخر
ویرایششهشهانی بعد از وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و برکناری دکتر محمد مصدق بازنشسته شد و در هشت سال پایانی عمر بیش از پیش اوقات خود را صرف تحقیق و تفحص در کتب و فرهنگ ایران میکرد و عضویت کمیته ملی بایگانی ایران وابسته به کمیسیون ملی یونسکو را داشت.[۱۳]
شهشهانی در زمستان ۱۳۴۰ شمسی به قصد تحقیق بیشتر در اسناد و فرامین عازم مسافرت زمینی به استانبول ترکیه شد و متأسفانه در ۲۸ اسفند ۱۳۴۰ (۱۹ مارس ۱۹۶۲) در ژنو سویس به علت حمله قلبی در گذشت و در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۴۱ در بقعه شهشهان در جوار جد خود شاه علاءالدین محمد مدفون گردید.
از شهشهانی شش فرزند باقی ماند که تحصیلات عالیه داشته و شاغل بودند. تنها فرزند پسری وی دکتر احمد شهشهانی است که از محققین و نویسندگان ایران و استاد اقتصاد دانشگاه تهران و دانشگاه کالیفرنیا و باز نشستهاست.
منابع
ویرایش- ↑ منظور از تحصیل خارج، تحصیل در خارج در بعد جغرافیایی نیست، بلکه تحصیل در خارج از محدوده مطالب و معلومات جاری در متون أصلی است.
- ↑ افشار، ایرج، وفات سید حسین شهشهانی، راهنمای کتاب، مجله ماهانه انجمن کتاب ایران، سال پنجم، فروردین ١٣٤١، صفحات ١٢٠-١٢١.
- ↑ در کنار پدرم مصادق: خاطرات دکتر غلامحسین مصدق، تنظیم غلامرضا نجاتی، تهران، خدمات فرهنگی رسا ١٣٦٩.
- ↑ Mohammad Mosaddegh
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ افشار، ایرج، دیوان اسناد، مجله یغما، سال شانزدهم، شماره دوازدهم، اسفند ١٣٤٢، صفحات ٥٢٩-٥٣٤.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ طباطبائی، مدرسی، چند سند تاریخی مربوط باصفهان، مجله وحید، تهران شماره ٢٢٧، اسفند ١٣٥٦، صفحات ٢٤-٣١.
- ↑ اوبن، ژان، نکاتی دربارهٔ اسناد آق قویونلوها، ترجمهُ سرهنگ یحیی شهیدی، بررسیهای تاریخی، شماره ٣، سال دهم، مرداد - شهریور ١٣٥٤، صفحات ١٩٧-٢٤٢.
- ↑ حسینی، نیکزاد، تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، چاپ سوم، مهر ماه ١٣٣٨، صفحات ١٨١-١٨٥.
- ↑ براون، پروفسور ادوارد، از سعدی تا جامی، ترجمه علی اصغر حکمت، ص. ٦٥٠.
- ↑ افشار، ایرج، کتاب سواد و بیاض، مجموعه مقالات، تهران، کتاب فروشی دهخدا، صفحات ٢٧١-٢٧٣.
- ↑ شهشهاتی، سید حسین، فرمان تاریخی احمد شاه درانی، فرهنگ ایران زمین، دفتر ٢ و٣ جلد ٦، تابستان و پائیز ١٣٣٧، صفحات ١٥٩-١٦٣.
- ↑ افشار، ایرج، وفات سید حسین شهشهانی، راهنمای کتاب، مجله ماهانه انجمن کتاب ایران، سال پنجم، فروردین ١٣٤١، صفحات ١٢٠-١٢١.
- ↑ کمیسیون ملی بایگانی (یونسکو) ١، فهرست اسناد و فرامین و مکاتبات تاریخی ایران (مجموعه آقای حسین شهشهانی) نوشته غلامرضا فرزانه پور، تهران ١٣٣٩.
۱. افشار، ایرج، وفات سید حسین شهشهانی، راهنمای کتاب، مجله ماهانه انجمن کتاب ایران، سال پنجم، فروردین ۱۳۴۱، صفحات ۱۲۰–۱۲۱.
۲. محمد مصدق
۳. افشار، ایرج، دیوان اسناد، مجله یغما، سال شانزدهم، شماره دوازدهم، اسفند ۱۳۴۲، صفحات ۵۲۹–۵۳۴.
۴. طباطبائی، مدرسی، چند سند تاریخی مربوط باصفهان، مجله وحید، تهران شماره ۲۲۷، اسفند ۱۳۵۶، صفحات ۲۴–۳۱.
۵. حسینی، نیکزاد، تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، چاپ سوم، مهر ماه ۱۳۳۸، صفحات ۱۸۱–۱۸۵.
۶. براون، پروفسور ادوارد، از سعدی تا جامی، ترجمه علی اصغر حکمت، ص. ۶۵۰.
۷. افشار، ایرج، کتاب سواد و بیاض، مجموعه مقالات، تهران، کتاب فروشی دهخدا، صفحات ۲۷۱–۲۷۳.
۸. مهدوی، سید مصلح الدین، رجال اصفهان با حواشی و ملحقات، صفحات ۱۸۸–۱۹۱.
۹. هنرفر، دکتر لطفالله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان کتاب فروشی ثقفی، ۱۳۴۴.
۱۰. میرزا زمانی، محمد رضا، بقعه شهشهان و اسناد آن، سالنامه کشور ایران، سال دوازدهم، ۱۳۳۶ شمسی، صفحات ۶۱–۶۴.
۱۱. مشکوتی، نصرتالله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، اولین نشریه سازمان حفاظت آثار باستانی ایران، ۱۳۴۹، ص. ۴۲.
۱۲. افشار، ایرج، تاریخ جدید یزد، احمد ابن حسین ابن علی، تهران، انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵.
۱۳. شاردن، ژان، سفرنامه شوالیه شاردن فرانسوی، قسمت شهر اصفهان، ترجمه حسین عریضی، تهران، چاپخانه راه نجات، صفحات ۱۰۵–۱۱۰.
۱۴. بلاغی، سید عبدالحجته، کتاب انساب خاندانهای مردم نائین، چاپخانه سپهر، ۱۳۵۶، صفحات ۱۷۶–۱۸۱.
- ملکم، سر جان، تاریخ ایران
- شاردن فرانسوی، شرح تاج گذاری شاه سلیمان
- گزی و دیگران، رجال اصفهان (یا تذکره القبور)
۱۸. مجله خواندنیهاا، شماره ۶۸، ۲۴ خرداد ۱۳۲۸.
۱۹. مجله نور دانش، شماره ۱۳۵، ۲۱ أبان ۱۳۲۸.
۲۰. مجله ماهانه علمی، شماره ۱، ۱ فروردین ۱۳۲۹.
۲۱. مجله صبا، شماره ۲۷، ۶ اردیبهشت ۱۳۲۹.
۲۲. آموزش و پرورش، مجله رسمی وزارت فرهنگ، شماره ۱۱، مرداد ۱۳۲۹، صفحات ۳۹–۴۰.
۲۳. تهران مصور، شماره ۶۳، آبان ۱۳۲۵.
۲۴. مجله فردوسی، شماره ۶۳، آبان ۱۳۲۵.
۲۵. هنرفر، دکتر لطفالله، اصفهان در دوره جانشینان تیمور، انتشارات هنر و مردم، ۱۳۵۷، صفحات ۴۴–۵۲.
۲۶. شاه علائی، مهندس مصطفی، شاه علاءالدین، مجله وحید، شماره ۲۳۶، تیر ماه ۱۳۵۷، صفحات ۳۲–۳۷.
منابع بیشتر
ویرایشراجع به احوال شاه علاء الدین و خاندان شهشهانی و شاه علائی در اغلب کتب تواریخ و تذکرهها به تفصیل شرح داده شدهاست. مهمترین این مأخذ عبارتند از:
- مقالات الحنفاء
- تاریخ لاری
- حبیب السیر
- روضته الصفاء
- تاریخ عالم آرای عباسی توسط اسکندر بیگ ترکمان
- ۶. مطلع السعدین
- روح و ریحان
- آثار الرضویه
- ملل و نحل توسط محمد بن عبدالکریم شهرستانی
- ۱۰. تذکره دولتشاه سمرقندی، تهران، صفحهٔ ۳۷۸.
- مجموعه لوئی ماسینیون
- تاریخ شاردن فرانسوی
- تاریخ مظفری
- تاریخ جدید یزد
- تاریخ اکبری
- لب التواریخ
- تاریخ جهان آرا
- تحفه سامی
- رجال اصفهان
- ۲۰. آینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۴۶.
- ۲۱. تاریخ ادبی ایران، پروفسور ادوارد براون، ترجمه علی پاشا صالح، تهران، کتابفروشی ابن سینا، ۱۳۳۵، صفحهٔ ۶۶۰.