بیگدلی (طایفه)
این صفحه مطابق سیاست حذف ویکیپدیا برای حذف در نظر گرفته شده است. لطفاً اندیشههای خود را دربارهٔ این موضوع در نظرخواهی مربوط به این صفحه، که در صفحهٔ نظرخواهیهای برای حذف، قرار دارد، به اشتراک بگذارید. در ویرایش آزاد هستید، ولی صفحه نباید خالی شود و این آگاهسازی تا زمانی که بحث بسته شود نباید حذف شود. برای اطلاعات بیشتر، به ویژه دربارهٔ ادغام یا انتقال صفحه در مدت بحث، راهنمای حذف را بخوانید. |
بیگدلی یکی از طایفه های جانکی گرمسیر باب کیان ارثی و از شاخه چهارلنگ، ایل بختیاری می باشد.
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
---|---|
ایران: ساکن در استان خوزستان اصفهان،زنجان | |
زبانها | |
ترکی | |
دین | |
شیعه | |
خاستگاه و تاریخ
ویرایشخاستگاه، مهاجرت و اسکان
ویرایشبیگدلی یا بِگدیلی یکی از قبایل بیست و چهارگانه از تُرکان اغوز بود.[۱] با پیوستنِ بیگدلیها به قزلباشان و اجرای طرح اسکان ایلات در دورهٔ شاهعباس، و در پی آن فشارهایی که بر جامعهٔ ایلی وارد میشد، اوضاع اجتماعی جامعهٔ بیگدلی نیز تغییر یافت.[۲] شاخهٔ جنوب ایران و خوزستان بیگدلی، از بیگدلیهایی هستند که به شاخهٔ علما مشهور شدهاند که در پی فتنهٔ افغانها، به خوزستان کوچیدند و در آنجا سُکنا گزیدند.[۳][۴][۵] بسیاری از اقوامی که امروزه به عنوان ترک یا کرد در نظر گرفته میشوند، در زمانهای گذشته به عنوان لر یا بعضا لک توصیف میشدند و عکس این موضوع نیز صادق است، به عنوان مثال ایل آغاجری که اکنون به عنوان یکی از قبایل لر در استان کهگیلویه و بویراحمد به حساب میآید، اصالتا ترک بوده است.[۶]
ریشه نام بیگدلی
ویرایشنخستینبار نام بیگدلی در دیوان لغات التُرک کاشغری (قرن چهارم هجری) در بین طوایف ۲۲گانه، یا ۲۴گانهٔ تُرکان اغوز یا تُرکمانان آمدهاست (ص۱۷۱). در نسبنامهٔ افسانهای تُرکان، بکتلی (بیکدلی) نام یکی از ۴ فرزندِ یولدوزخان، پسر سوم اغوزخان است.[۷][۸] برخی در معنای آن گفتهاند: کسی که همانند (سخن) بزرگان عزیز باشد.[۷][۹] طایفهٔ بیگدلی نام خود را ـ که در منابع مختلف به صورتهای بَکْدَلی، بیکدلی، بگدلو، بیگدلو و بیکدیلی ضبط شدهاست[۱۰][۱۱][۷][۱۲] از نام سردودمان خود گرفتهاست.
پیشینهٔ تاریخی
ویرایشمقارن تشکیل دولت صفوی، بیگدلیها یکی از هفت ایل بزرگ تشکیلدهندهٔ این دولت بهشمار میآمدند و در سازماندهی نیروهای قزلباش نقش بسزایی داشتند.[۱۳][۱۴] آنان در جنگهای دوران ۲۵۰سالهٔ صفویه پیوسته از نیروهای اصلی محسوب میشدند و سرکردگی قزلباشها برعهدهٔ سران آنان و شاملوها بود. در این دوره، بسیاری از مناصب سیاسی ـ اجتماعی در اختیار ایشان قرار داشت. در این میان، میتوان اینان را نام برد: حیدر سلطان بیگدلی شاملو، اشیک آقاسیباشی حرمشاهعباس؛ زینلخان بیگدلی شاملو، از امرای شاهعباس و فرمانده اردوی شاهصفی (احمدبیک، داروغهٔ لاهیجان که در فرونشاندن غائلهای که برضد قزلباش برپا شده بود، نقش بسزایی ایفا کرد).[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰]
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ «BĪGDELĪ – Encyclopaedia Iranica». ص. Name and origin٫ The tribe is mentioned in Maḥmūd Kāšḡarī’s Dīwān loḡāt al-Tork as one of the twenty-two Oghuz tribes. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۱۷.
- ↑ «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی».
- ↑ بیگدلی، غلامحسین، تاریخ بیگدلی (مدارک و اسناد)، تهران، 1367ش ص 645.
- ↑ «دانشنامه بزرگ اسلامی - مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت». lib.eshia.ir. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۱۷.
- ↑ تاریخ بیگدلیهای خوزستان، بیگدلی، مهدی، سامان دانش، چ ۱، ۱۳۸۴. بخش 2 ص 46 سابقه تاریخی حضور ترکان در خوزستان.
- ↑ «Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org (به انگلیسی). ص. many tribes which are today regarded as Kurdish or Turkish were in past times described as Lor or Lak, and vice versa٫٫٫ Likewise the Āqā Jārī, now counted as one of the Lor tribes of the province of Kūhgīlūya and Boir Aḥmad, were originally Turks. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۷.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1362ش؛ ج 1 ص25.
- ↑ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش؛ ص566.
- ↑ ابوالغازی بهادرخان، شجرهٔ ترک، 1287ق/1871م؛ ص28.
- ↑ مینورسکی، و.و. سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمهٔ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۳۴ش. ص24.
- ↑ مرورودی، مبارکشاه، تاریخ، به کوشش دینسن راس، لندن، ۱۹۲۷م ص47.
- ↑ میرنیا، علی، از چوپانی تا سلطانی، مشهد، ۱۳۶۹ش ص8.
- ↑ سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعهٔ دولت صفوی، ترجمهٔ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش. ص187.
- ↑ مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران، ۱۳۷۵ش. ص222.
- ↑ افوشتهای، محمود، نقاوة الآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۰ش. ص478.
- ↑ منجم یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیفالله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش. ص402.
- ↑ نصیری، محمدابراهیم، دستور شهریاران، به کوشش محمدنادر نصیریمقدم، تهران، ۱۳۷۳ش. ص204.
- ↑ مستوفی، ابوالحسن، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۶۹ش. ص397.
- ↑ سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعهٔ دولت صفوی، ترجمهٔ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، ۱۳۷۱ش. ص209.
- ↑ اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش. ص929.
- بیگدلی، مهدی، تاریخ بیگدلیهای خوزستان، سامان دانش، چ ۱، ۱۳۸۴.
- بختیاری، سردار اسعد، تاریخ بختیاری
- اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش.
- امام شوشتری، محمدعلی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، تهران، ۱۳۳۱ش.
- امان، دیتر، بختیاریها: عشایر کوهنشین ایرانی در پویهٔ تاریخ، ترجمهٔ محسن محسنیان، مشهد، ۱۳۶۷ش.
- بابن، س. و فردریک هوسه، سفرنامهٔ جنوب ایران، ترجمهٔ محمدحسن اعتمادالسلطنه، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
- بدلیسی، شرف خان، شرفنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
- جعفری، عباس، دائرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش.
- مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- دیگار، ژان پیر و اصغر کریمی، «مال: کوچکترین واحد تولید، بوهون: کوچکترین واحد مصرف در ایل بختیاری»، نامهٔ نور، تهران، ۱۳۵۹ش، شماره ۱۰–۱۱.
- راولینسن، هنری، سفرنامه، ترجمهٔ سکندر اماناللٰهی بهاروند، تهران، ۱۳۵۶ش.
- سردار اسعد، علیقلی و عبدالحسین سپهر، تاریخ بختیاری، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۶ش.
- سرشماری اجتماعی-اقتصادی عشایر کوچنده (۱۳۶۶ش)، نتایج تفصیلی، ایل بختیاری، مرکز آمار ایران، تهران، ۱۳۶۷ش.
- صفینژاد، جواد، لرهای ایران، تهران، ۱۳۸۱ش.
- فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۰ش.
- قائممقامی، جهانگیر، «عشایر خوزستان: قبایل جانکی»، یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س ۳، شماره ۳، ۵، ۹، ۱۰.
- گارثویت، ج.ر. تاریخ سیاسی-اجتماعی بختیاری، ترجمهٔ مهراب امیری، تهران، ۱۳۷۳ش.
- نجم الدوله، عبدالغفار، سفرنامهٔ خوزستان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۴۱ش.
- Field H. , Contributions to the Anthropology of Iran, Chicago, 1939.