الگو:جنبشهای پسادریافتگری
نودریافتگری Neo-impressionism |
ژرژ سورا | نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم (به فرانسوی: Néo-impressionnisme) جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامهدهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود و هم واکنشی در برابر آن. اصطلاح نئوامپرسیونیسم را فلکس فنئون منتقد فرانسوی در سال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد.
این جنبش که یکی از جنبشهای پسادریافتگری است مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی برخلاف دریافتگری میکوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، تفکیکگری و روش مرتبط با آن نقطهچینی بود. یعنی نقطههای مجزا با رنگهای خالص به گونهای در نقاشی به کار برده میشوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشیهایی نقطهها هماندازهاند و به گونهای انتخاب میشوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند. ژرژ سورا برجستهترین هنرمند این جنبش بود. پل سینیاک که نظریه پرداز اصلی آن بود و برای مدتی کامی پیسارو، دیگر همبستگان مهم این جنبش بودند. هر سه هنرمند، تابلوهای نودریافتگری خود را در واپسین نمایشگاه دریافتگری در سال ۱۸۸۶ به نمایش گذاشتند. | |
---|---|---|---|
تفکیکگری Divisionism |
ژرژ سورا | تفکیکگری یا دیویزیونیسم (به فرانسوی: Divisionnisme) یکی از سبکهای نقاشی در جنبش نودریافتگری است که ژرژ سورا آن را در حدود سال ۱۸۸۴ در پاریس بنیان گذاشت، و آثارش را براساس دانستههای خود که برگرفته از نظریههای علمی میشل اِگون شِورول، اُدگن رود و چارلز بلانش بود خلق کرد. شاخصهٔ اصلی این سبک تفکیک رنگها به نقطهها یا تکههای جداگانهای میباشد که در کنار یکدیگر قرار گرفتنشان باعثِ ایجادِ تغییراتِ بصری در دستگاه بینایی مخاطبانِ اَثر میشود.[۱][۲]
در این سبک ترکیب رنگ به صورت ترکیب فیزیکی رنگدانهها توسط نقاش انجام نمیگیرد، بلکه بهوسیلهٔ دستگاه بینایی شخص بیننده صورت میپذیرد. هنرمندان تفکیکگر بر این باور بودند که با این روش به بیشترین درخشش و شفافیت رنگیای دستیافتهاند که از نظر علمی ممکن میباشد. | |
نقطهچینی Pointillism |
ژرژ سورا و پل سینیاک | نقطهچینی یا پوانتیلیسم (به فرانسوی: Pointillisme) یکی از سبکهای نقاشی پسادریافتگری است که در آن تصویر بهوسیلهٔ گذاشتن نقطههای کوچکی از رنگ خالص به صورت مجزا ولی در کنار هم شکل میگیرد. ژرژ سورا این روش را در سال ۱۸۸۶ تا آنجا گسترش داد که شاخهای دیگر به نام نقطهچینی از دریافتگری بهوجود آمد. دیگر نقاشانی که به این سبک نقاشی میکردند پل سینیاک و هانری ادموند کروس بودند. | |
مجزاگری Cloisonnism |
پل گوگن، پل سروز، لوئیس آنکتن و امیل برنار | مجزاگری یا کلویزونیسم (به فرانسوی: Cloisonnisme) یکی از سبکهای نقاشی پسادریافتگری است که در آن اَشکال تخت نشان داده میشوند و بهوسیلهٔ خطوط محیطی تیره از یکدیگر جدا میشوند. این واژه توسط منتقدی به نام ادوارد دوژاردین در مورد نقاشیهای گروه هنرمندان مستقل در مارس ۱۸۸۸ مطرح شد.[۳] پل گوگن، پل سروز، لوئیس آنکتن و امیل برنار از نقاشان این سبک بودند. بیشتر هنرمندان مجزاگر همچنین در جنبش ترکیبگری که رابطه نزدیکی با این سبک داشت فعال بودند. | |
نبیها Les Nabis |
پییر بنارد، کر خاویر روسل، فلیکس والتون، موریس دنیس و ادوارد وولارد | نبیها (به فرانسوی: Les Nabis) گروهی از هنرمندان پسادریافتگر و تصویرسازان پاریسی بودند که از سال ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۹ فعالیت داشتند و در زمینه گرافیک تاثیر بسیاری گذاشتند. تاکید نبیها بر طرح، نقطهٔ مشترک آنها با جنبش موازییشان یعنی هنر نو بود. هر دو گروه همچنین روابط نزدیکی با نقاشان نمادگرا داشتند. هستهٔ اصلی نبیها را پییر بنارد، کر خاویر روسل، فلیکس والتون، موریس دنیس و ادوارد وولارد تشکیل میدادند.[۴] | |
ترکیبگری Synthetism |
۲۳° ۲۶′ ۱۶″ جنوبی | ترکیبگری (به فرانسوی: Synthétisme) یکی از سبکهای جنبش پسادریافتگری است که در آن فضاهای تصویر شده را با استفاده از رنگهای تخت و درخشان میآفرینند. این واژه را امیل برنار، پل گوگن و لوئیس آنکتن بین سالهای ۱۸۸۶ تا ۱۸۹۰ برای جدا کردن سبک خود از دریافتگری مورد استفاده قرار میدادند، هرچند بعدها نیز این شیوه بهصورت خاصی در آثار دیگر نقاشان بهکار گرفته میشد. در اوایل ترکیبگری رابطه بسیار نزدیکی با مجزاگری داشت ولی در اواخر به نمادگرایی نزدیک شد.[۵] کونو آمیت نیز یکی دیگر از نقاشان ترکیبگر بود. | |
نمادگرایی Symbolism |
۶۶° ۳۳′ ۴۴″ جنوبی | این مکتب در پایان سده نوزدهم به وجود آمد. شارل بودلر پیشگام این راه شد. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با اثرهای خود زمینه را برای پیدایش نمادگرایی آماده ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. باید توجه داشت که هرکدام از آنها سبک ویژهای داشتند. | |
هنر نو Art Nouveau |
هنر نو، نوهنر[۶] یا یا آرت نووُ (به فرانسوی: Art Nouveau) تلفظ فرانسوی: [aʁ nu'vo]) جریان هنری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که با تأثیر از اشکال گیاهی و گرایش به خطوط مواج و منحنی، نخست در هنرهای تزیینی و سپس در هنرهای دیگر به وجود آمد.
این جریان با حرکتهای همزمانی که در دیگر کشورهای اروپایی با واژههای بومی دیگری توصیف میشدند، مشابهت زیادی دارد. مانند یوگند استیل (به آلمانی: Jugendstil) تلفظ [ˈjuːɡn̩tstiːl ] و مدرنیسم در کاتالونیا (اسپانیا)، روسیه و ایتالیا. در این سبک هنری از هنرهای قدیمی مانند هنر گوتیک، روکوکو، هنر ژاپنی الگو گرفته میشد. دست نوشتههای باستانی، شیشهکاری رومی، کارهای دوران ویکتوریا و حتی سفال ایرانی روی کارهای آرت نوو تأثیرگذار بودند. |
- ↑ «دیویزیونیسم»، اورُرا اسکاتی توسینی. آکسفورد آرت آنلاین.[۱]
- ↑ هومر، ویلیام آی. سورا و علم نقاشی. کمبریج، اِماِی: اِمآیتی پرس، ۱۹۶۴.
- ↑ دوژاردین، ادوارد: (!Aux XX et aux Indépendants: le Cloisonismé (sic، Revue indépendante، پاریس، مارس ۱۸۸۸، صفحه ۴۸۷-۴۹۲.
- ↑ نبیها (۱۸۸۱-۱۸۸۹) (انگلیسی)، وبگاه artcyclopedia.com. بازدید در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۱۰.
- ↑ برتل، ریچارد: هنر مدرن، ۱۸۵۱-۱۹۲۹: کاپیتالیسم و نمایندگی، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۹۹، شابک ۰−۱۹−۲۸۴۲۲۰-X.
- ↑ برابر فرهنگستان زبان فارسی.