ابوسلیک گرگانی

شاعر ایرانی

ابوسَلیک گُرگانی یا ابوسُلیکِ گرگانی از قدیم‌­ترین شاعران پارسی­­‌گوی دورۀ اسلامی است. محمد عوفی او را معاصر عمرو لیث و فیروز مشرقی دانسته است. منوچهری دامغانی او را از شعرای قدیم خراسان و در ردیف استادان بزرگ پیش از خود دانسته است. او در کنار محمد بن وصیف سجزی، حنظله بادغیسی و فیروز مشرقی از قدیم‌ترین قطعه‌سرایان در زبان فارسی است. حضور این شاعران در دربار صفاریان، دلیلی است مبنی بر تشویق زبان فارسی توسط صفاریان.

ابوسلیک گرگانی آخرین شاعر دورۀ طاهریان و سامانیان است و در لباب‌الالباب و مجمع‌الفصحاء دو قطعه از اشعار او در چهار بیت ضبط شده است. چند بیت دیگر از اشعار ابوسلیک را می‌­توان در فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی و المعجم فی معاییر اشعار العجم یافت. به گفتۀ سعید نفیسی از اشعار این شاعر ده بیت در میان است. هرچند اشعار برجای ماندۀ ابوسلیک اندک است، نام او را در شمار معدود شاعرانی آورده‌­اند که پیش از رودکی شعر فارسی سروده‌­اند و در مقابل زبان و ادبیات عرب سعی در احیای ادبیات ملی خود داشته‌­اند. به گفتۀ بدیع‌الزمان فروزانفر باید تصدیق کرد این شاعر همچون دیگر شعرای پارسی­‌گوی، نخست از عربی به­ خوبی اطلاع داشته و شعر عربی می­گفته است. این فقره گذشته از حدس به ادلۀ تاریخی هم تأیید می­‌شود.

منوچهری دامغانی در یکی از اشعار خود نام او را می‌­برد و می­‌گوید:

بوالعلی و بوالعباس و بوسلیک و بو مثل / آنکه آمد از لوالج آنکه آمد از هری

از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی / کو شکور بلخی و بوالفتح بُستی هکذی

شعر زیر از اوست:

بمژه دل ز من بدزدیدیای به لب قاضی و به مژگان دزد
مزد خواهی که دل ز من بردیاین شگفتی که دید، دزد بمزد!

محتوای اشعار ابوسلیک گرگانی

ویرایش

اگر سیر و پیشینۀ اندرزگویی در ایران را بررسی کنیم، خواهیم دید که در میان قدیم‌ترین آثار برجای مانده از ایران باستان (نظیر برخی کتیبه­‌های شاهان هخامنشی) نیز می‌توان شاهد حضور پندها و اندرزها بود. این رویه،‌ یعنی توجه به پند و اندرز، پس از اسلام نیز ادامه یافته است و در این دوره و از همان آغاز، بسیاری از نویسندگان و شاعران ایرانی بدان دلبستگی نشان داده و در این زمینه میراثی ارزشمند از خود به یادگار نهاده‌اند. برای مثال، ابیات زیر از ابوسلیک گرگانی، که از نخستین شاعران پارسی‌گوی به شمار می‌رود ماهیتی تعلیمی دارند:

خون خود را گر بریزی بر زمینبه که آب روی ریزی در کنار
بت‌پرستنده به از مردم‌پرستپند گیر و کار بند و گوش دار

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  • صفا، ذبیح‌الله (۱۳۸۱تاریخ ادبیات ایران (جلد اول)، تهران: ققنوس، ص. ۵۷، شابک ۹۶۴-۳۱۱-۰۱۳-۳
  • سعادت، اسماعیل (۱۳۸۴)، دانشنامۀ زبان و ادبیات فارسی (جلد اول)، تهران: فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، ص. ۱۴۴
  • همایی، جلال‌الدین (۱۳۷۵)،‌ تاریخ ادبیات ایران، تهران: هما، ص. ۴۶
  • فروزانفر، بدیع‌الزمان (۱۳۸۳)، تاریخ ادبیات ایران، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص. ۷۲
  • فرضی، حمیدرضا (۱۳۹۲)، بهارستان سخن (شماره ۲۳)، ص. ۹۸
  • رحمتیان، سجاد؛ خوئینی، عصمت (۱۳۹۸)، پژواک برخی اندرزهای پیشینیان در کتاب قابوسنامه، ص. ۲